قلبی که می تپد هنوز
اینجا دنیای قصه هاست تکمیل شده "تجلیِ عشق" "وقتی که عشق آمد" "بی گناه" در حال پارتگذاری"قلبی که می تپد هنوز" پارتگذاری شنبه تا چهار شنبه روزی دوپارت به جز تعطیلات ارتباط با من @Arezoo72a
Ko'proq ko'rsatish667
Obunachilar
+324 soatlar
-27 kunlar
-1230 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
Repost from N/a
آریانا یک دختر شیطون و فوضول و خوش استایل و بعضی وقتا گند اخلاق که این فوضولیش آخرش سر به راهش میکنه تصمیم میگیره که از اون سد بزرگی که بین شهر ادما و شهر زامبی ها ب وجود اومده بره
وقتی هم که میره رایان حبسش میکنه و اجازه این ک بره رو نمیده
مدت زیادی پیش رایان میمونه کم کم عاشقش میشه پدرش وقتی که میفهمه تصمیم میگیره که رایان رو بکشه که موفق نمیشه و آریانا فراریش میده
https://t.me/+yVVk8dm86-QyOTc0
۱۳
2100
Repost from N/a
🔥 ماجرای نفسگیر و پر از معما 🔥
شیرین با برادر ناتنیاش فرهاد زندگی میکند، اما ناگهان فرهاد ناپدید میشود! 🕵️♀️ شیرین به راز تاریکی پی میبرد: کسی از او انتقام میگیرد!
برای پیدا کردن فرهاد، او مجبور میشود با خواستگار مرموزش البرز ازدواج کند و به ترکیه برود. 🇹🇷 آیا میتواند فرهاد را از چنگال یک باند خطرناک نجات دهد؟ 🤔
آیا سعید، نامزد سابقش، در این ماجرا دست دارد؟ یا البرز بازی خطرناکی را شروع کرده است؟ 🧐
🔮 فاش شدن حقیقت نزدیک است!
🔔 چنل ما را دنبال کنید تا در این ماجرای هیجانانگیز همراه شوید!
🌟 هر لحظه این داستان پر از رمز و راز شما را شگفتزده خواهد کرد!
https://t.me/+lZQ-b1PYxW04N2M0
13پ
2300
Repost from N/a
از این لیست دستخالی برنمیگردی
روی خلاصهها کلیک کن و از خوندن برترین رمانهای مجازی لذت ببر‼️
عضویت محدود❌
رمانهای خاص و کمیاب⛔️
❁⃟❤️🩹کلهخرابِعرقخوربهش میگن آژندهمونیکه شبعروسی معشوقش تاخرخره عرقسگی خوردورفتدزدیدش؛شبا بهشتجاوز میکردوروزهارویزخمهاشبوسه میزد
❁⃟💛بی خبر از گذشتهی تاریک پدرانشان مخفیانه به یکدیگر دل میبندد و وقتی میخواهد از یکدیگر جدا شوند ثمرهی عشقشان مانع میشود
❁⃟🧡پسری که توسط دوستش دزدیده میشه و سر میز قمار بیدار میشه و در این بین تاس به دو نفر که دشمن خونین میفته
❁⃟💚شوهرم منو به دوستش اجاره داد اما فهمیدم نقشه ی دیگه ای هم داره و
❁⃟🩵وقتی فهمیدم چه بلایی سرم اومده، ترکش کردم اما وقتی فهمیدم حالش خوب نیست برگشتم و از خودم گذشتم
❁⃟💙فایل رمانهای مجازی و چاپ شده مخصوص رمانخونهای حرفهای رو فقط اینجا میتونید پیدا کنید
❁⃟💜پسری که به خاطر حرومزادگی و شرور بودن لقب کوسه رو گرفته دست روی ریزه میزهترین دختر میذاره و اونو
❁⃟🩷شروین وحشی بود و من نمی خواستم باهاش ازدواج کنم.قبل مراسم عقد از عمارت فرار کردم و گیر یه آدمی افتادم که
❁⃟❤️اربـاب هـوس بازی که عاشق خدمتکار کوچولوی عمـارتش میشه
❁⃟🖤فکر میکردم دوستم داره ولی از وقتی اون دختره اومده همهی توجهش مال اون شده
❁⃟🩶عاشق یاشار نامی بودم که شب ازدواجمون خبر مرگشو آوردن تا اینکه تو اون کلبه لعنتی دیدمش و
❁⃟🤍اگر جاویدان قدرت بگیره ! نابودی من نزدیکه جاویدان بر میگرده تا یک محفل رو به دست بگیره
❁⃟🤎من ادریانم خون آشامی که برای بدست آوردن جفتم تمام دنیا و گشتم پیدایش کردم درحالیکه جفت گرگینه ای آلفا بود
❁⃟🤍کاوه وقتی به هوش میاد هیچی از خودش و گذشتش یادش نیست، و طی یک اتفاق دزدیده میشه، اونجا عاشق زن ریس باند مافیا میشه
❁⃟🩶دختری که حافظش رو از دست داده و مردی بی رحمی که ادعا میکنه شوهرشه
❁⃟🖤هاکان نابغهای با گذشته مرموز که قراره انتقام بگیره از تمام کسایی که کودکیش رو نابود کردن
❁⃟❤️دختری که با گرگینه ها همدست میشه تا از جادوگر جنگل انتقام بگیره
❁⃟🩷داستان دختری که برای نجات دادن کشورش مجبور به ازدواج با پادشاه قدرتمند سرزمین همسایه میشه
❁⃟💜عجیبه نه؟! عاشق کسی شدم که انسان نبود و حالا ام فهمیدم که اون درواقع
❁⃟💙با شروع جنگ جهانی دوم پای افسر روس به زندگی لیلی باز میشه
❁⃟🩵برای نگه داشتن عسل پیشِ خودم مجبور شدم دوباره زنش بشمُ دوباره عاشقش بشم،غافل ازاینکه اون
❁⃟💚زنی که برای گرفتن انتقام مرگ بچش مجبور میشه با یکی از مرموز ترین آدمای باند مافیا وارد رابطه بشه
❁⃟🧡همه چی از روزی شروع شد که رئیس شرکت عوض شد،همین کافی بود تا زندگی منم عوض شه
❁⃟💛بعد از چند ماه دوندگی و تلاش زیاد بالاخره تونستم دانشگاه قبول بشم اما از شانس بدم استاد سختگیری
❁⃟🤍گندم دختریی از شهر شیراز با قبولی در دانشگاه تهران از دست نامادریش فرار میکنه و به تهران میاد بر حسبِ اتفاق وارد شرکتی میشود
❁⃟❤️🩹داستان چهار آرورا که پیشگویی شده ریشهی ظلم و نابود میکنن ولی اگه این پیشگویی درست نباشه چی؟
جهتشرکتدرلیستکلیککنید↪️
۹صبح
400
Repost from N/a
روزتون با این لیست بخیر میشه☺️
#خوشقلمتریننویسندگانجوان
#برترینرمانهایاینهفته
#موضوعهایمتفاوتوبترکون
عضویت محدود🚫فقط تا 2ساعت فرصت جوین دارید😍
⸙☁️مثل هیچکس
https://t.me/+g1RWit4v390zNjY8
𔗫🖤تازیانه
https://t.me/+OLjnoH8IMsI2NGE0
⸙☁️سرنوشت ما
https://t.me/+RYHc6SCtY4QwZmE0
𔗫🖤نگاهی به سرخی خون
https://t.me/+Q2zlvHV_liRkMzM0
ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈
⸙☁️معبر
https://t.me/+ybTsLKxi_CxhZDI0
𔗫🖤مـتانـویا
https://t.me/+B5J2ek8kvIwxODI0
⸙☁️جنگلسحرآمیز
https://t.me/+gDG7z8rmhZI5ZjJh
𔗫🖤ماه نشین
https://t.me/+YVi6IEMfGy4wYWJk
ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈
⸙☁️دلبرآتش
https://t.me/+vpTtWHA5HiRiODQ0
𔗫🖤استاد خاصِ من
https://t.me/+dfdQzXPcrS4zZTA0
⸙☁️گندم
https://t.me/+bn8-zoD5nvk5NTZk
𔗫🖤افسانهی آریوال
https://t.me/+ecFxIypb5dQ4Nzlk
ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈
⸙☁️سوگلی شیخ
https://t.me/+UZbjz0MAVAtkOGY0
𔗫🖤دردی از گذشته
https://t.me/+uKpXM5MIN4plOTI8
⸙☁️پسربلوچ
https://t.me/+Rz4NASbMOndiNGQ0
𔗫🖤سرنوشتم با تو بود
https://t.me/+higuOLkF9uxkM2U0
ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈
⸙☁️کارن
https://t.me/+WbH_OSzJpyU4MTI8
𔗫🖤بی گناه
https://t.me/+SVGKvEAF1rtiYjNk
⸙☁️پروازی بدون بال
https://t.me/+Zk6a97ZyIXtlMGFk
𔗫🖤زیباترینرمانها
https://t.me/+l-rFqdWfVzI2NWY0
ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈
⸙☁️بیبی فیس
https://t.me/+B60br2SEKKUxOGVk
𔗫🖤از کوروش تا کوروش
https://t.me/+Iq_gMfTiyPUzYTVk
⸙☁️زندانبان
https://t.me/+XpT4xa92F1djN2Vk
𔗫🖤دریاوآسمان
https://t.me/+uw8gwB8eWQEwNmFk
ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈
⸙☁️ابرپروازگر
https://t.me/+otBU5sMukGJlMWI8
𔗫🖤بهخدامیسپارمت
https://t.me/+UV6KAArONgo3Mzc0
⸙☁️بیانظباط
https://t.me/+Oml0-X6gTZxlNDJk
𔗫🖤جاویدان
https://t.me/+SJcDlKlYaHphNTNk
ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈
⸙☁️دیداراتفاقی
https://t.me/+5Myze2GacMo2MTc0
𔗫🖤لیلی
https://t.me/+PwX8wS7_9AtkMzA0
⸙☁️دژم
https://t.me/+DkL5w5m_KHdhZjg8
𔗫🖤برزخعشق
https://t.me/+tzhq7Ps2EHljMmJk
ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈
⸙☁️اربابهوسباز
https://t.me/+WgI8BvMpxa44ZjQ0
𔗫🖤بازی باسرنوشت
https://t.me/+TD0_noMKpDA0MWY0
⸙☁️ماه ایل
https://t.me/+r8rWXeTuuPk2Njlk
𔗫🖤کیستی؟
https://t.me/+m7gAHHN5GvRkYTlk
ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈
⸙☁️شبهایپاریسماهنداشت
https://t.me/+J0QNGsEEglUzZDY0
𔗫🖤قلب شیشهای
https://t.me/+W1NKetwCTEo2ZWM0
⸙☁️پرسفون
https://t.me/+kgxcMjlB-jllOWI0
ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈
⸙☁️آرامش مصنوعی
https://t.me/+P6xwM-HPVAJlMzVk
𔗫🖤باران عشق و غرور
https://t.me/+mfQgwn3DBt8yOWNk
⸙☁️اختران
https://t.me/+yepyQT9Tn_k3NWFk
𔗫🖤سارین
https://t.me/+hjVwQ1n63TUyMzNk
ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈
⸙☁️دلخوشی
https://t.me/+Rz4NASbMOndiNGQ0
𔗫🖤شکنجهگاهبانو
https://t.me/+OzJF1VAMxvhiZjJk
⸙☁️از جنس طـلا
https://t.me/+JRg7U3mHP585NjY0
𔗫🖤چشمآهو
https://t.me/+pkAKLOAS8wpiZTU0
ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈
جهتشرکتدرلیستکلیککنید↪️
2100
Repost from N/a
من سلمام یه دختر خوشگل و شیطون😉
دانشجوی پرستاریم و عاشق یکی از پزشکای بیمارستانمون شدم، عاشق جذبه و در عین حال توجهات خاصش...تا اینکه قرار شد دوتایی با هم توی درمانگاه یه روستا همکار بشیم
من و اون دوتایی...تنهایی🥹
دکتر و پرستاری که عشقشون از دل یه روستای دورافتاده شروع میشه و ....
این دختر، آخرش کار دست دکتر میده با این شیطنتا🔞😂
توصیه ویژه با بیش از 500پارت آماده
https://t.me/+s1eJhzM4L9YxM2Q0
۹صبح
2500
Repost from N/a
شهریار ، یه پسر غیرتی و جذاب که سکسی بودنش دل از همه میبره
اما اون فقط دلش برای زن و بچش رفته بود.
زن و بچهای که تو یک روز بهشون تجاوز شد و به قتل رسیدن...💔
حالا شهریار موند و یه زخم انتقام❌
اما مشکل اینجا بود که قاتل زنش فرار کرده بود و تنها زنِ اون قاتل تو دستش بود😨
زنی که قراره هم تقاص شوهرشو بده
هم دلشو به شکنجهگرش ببازه
https://t.me/+P6tfHtZRuqhjNzg0
۲۴
2700
Repost from N/a
چندتا دانشجوی پزشکی تخس شر و شیطون که با چند تا پرستار عقد دست جمعی میگیرن اما صاحب خونه مشترکشون چون بقیه مجرد هستن اجازه نمیده پیش زناشون بخوابن و حالا اونا 😈
امید با حسرت به دری که پشت سر دخترها بسته شد چشم دوخت .
_شما چرا پیش من موندید ؟
_آخه روایت داریم که شب عقد داماد رو تنها نذارید چون آدم تو فشار بوده ، حالا فکر میکنه اون فشار برداشته شده و یک عضو زبون نفهم هم همش سر بلند میکنه و ...🫢
با این حرف ، صدای شلیک خنده همه بلند شد و هر کدام به پشت افتاده و میخندیدند.
_ ولی من یک فکری دارم تا امشبو تنها نمونیم و بریم پیش دخترا.🔥
بخونید و ببینید چجور نقشه میکشن و خودشونو به اتاق دخترا میرسونن😂😂😂
https://t.me/+s1eJhzM4L9YxM2Q0
23پ
1200
Repost from N/a
عشقی پر شور و شیرین که از درمانگاه کوچکی در دل یک روستا بین پزشک روستا و دختر پرستاری که از اهالی اونجاست، شکل میگیره .🤤🔞
پزشکی که خودش ناف بریده دختر عموش هست ولی دلش برای چشمهای رنگی و معصومیت نگاه سلمای دوست داشتنیش سریده.
یک روز اونو توی اتاق معاینه گیر میندازه و بیطاقت پا رو فراتر میذاره و جسم اونو #تصاحب میکنه .غافل از اینکه اون واقعا کیه ؟!
اما وقتیکه #رابطه اونا برملا میشه ، اتفاقات عجیبی میفته و رازهای زیادی از گذشته فاش میشه که سلما رو #مجبور میکنه تا تن بده به اجبار و ....😱🔞
https://t.me/+s1eJhzM4L9YxM2Q0
23پ
1700
Repost from N/a
از این لیست دستخالی برنمیگردی
روی خلاصهها کلیک کن و از خوندن برترین رمانهای مجازی لذت ببر‼️
عضویت محدود❌
رمانهای خاص و کمیاب⛔️
❁⃟❤️🩹کلهخرابِعرقخوربهش میگن آژندهمونیکه شبعروسی معشوقش تاخرخره عرقسگی خوردورفتدزدیدش؛شبا بهشتجاوز میکردوروزهارویزخمهاشبوسه میزد
❁⃟💛بی خبر از گذشتهی تاریک پدرانشان مخفیانه به یکدیگر دل میبندد و وقتی میخواهد از یکدیگر جدا شوند ثمرهی عشقشان مانع میشود
❁⃟🧡پسری که توسط دوستش دزدیده میشه و سر میز قمار بیدار میشه و در این بین تاس به دو نفر که دشمن خونین میفته
❁⃟💚شوهرم منو به دوستش اجاره داد اما فهمیدم نقشه ی دیگه ای هم داره و
❁⃟🩵وقتی فهمیدم چه بلایی سرم اومده، ترکش کردم اما وقتی فهمیدم حالش خوب نیست برگشتم و از خودم گذشتم
❁⃟💙فایل رمانهای مجازی و چاپ شده مخصوص رمانخونهای حرفهای رو فقط اینجا میتونید پیدا کنید
❁⃟💜پسری که به خاطر حرومزادگی و شرور بودن لقب کوسه رو گرفته دست روی ریزه میزهترین دختر میذاره و اونو
❁⃟🩷شروین وحشی بود و من نمی خواستم باهاش ازدواج کنم.قبل مراسم عقد از عمارت فرار کردم و گیر یه آدمی افتادم که
❁⃟❤️اربـاب هـوس بازی که عاشق خدمتکار کوچولوی عمـارتش میشه
❁⃟🖤فکر میکردم دوستم داره ولی از وقتی اون دختره اومده همهی توجهش مال اون شده
❁⃟🩶عاشق یاشار نامی بودم که شب ازدواجمون خبر مرگشو آوردن تا اینکه تو اون کلبه لعنتی دیدمش و
❁⃟🤍اگر جاویدان قدرت بگیره ! نابودی من نزدیکه جاویدان بر میگرده تا یک محفل رو به دست بگیره
❁⃟🤎من ادریانم خون آشامی که برای بدست آوردن جفتم تمام دنیا و گشتم پیدایش کردم درحالیکه جفت گرگینه ای آلفا بود
❁⃟🤍کاوه وقتی به هوش میاد هیچی از خودش و گذشتش یادش نیست، و طی یک اتفاق دزدیده میشه، اونجا عاشق زن ریس باند مافیا میشه
❁⃟🩶دختری که حافظش رو از دست داده و مردی بی رحمی که ادعا میکنه شوهرشه
❁⃟🖤هاکان نابغهای با گذشته مرموز که قراره انتقام بگیره از تمام کسایی که کودکیش رو نابود کردن
❁⃟❤️دختری که با گرگینه ها همدست میشه تا از جادوگر جنگل انتقام بگیره
❁⃟🩷داستان دختری که برای نجات دادن کشورش مجبور به ازدواج با پادشاه قدرتمند سرزمین همسایه میشه
❁⃟💜عجیبه نه؟! عاشق کسی شدم که انسان نبود و حالا ام فهمیدم که اون درواقع
❁⃟💙با شروع جنگ جهانی دوم پای افسر روس به زندگی لیلی باز میشه
❁⃟🩵برای نگه داشتن عسل پیشِ خودم مجبور شدم دوباره زنش بشمُ دوباره عاشقش بشم،غافل ازاینکه اون
❁⃟💚زنی که برای گرفتن انتقام مرگ بچش مجبور میشه با یکی از مرموز ترین آدمای باند مافیا وارد رابطه بشه
❁⃟🧡همه چی از روزی شروع شد که رئیس شرکت عوض شد،همین کافی بود تا زندگی منم عوض شه
❁⃟💛بعد از چند ماه دوندگی و تلاش زیاد بالاخره تونستم دانشگاه قبول بشم اما از شانس بدم استاد سختگیری
❁⃟🤍گندم دختریی از شهر شیراز با قبولی در دانشگاه تهران از دست نامادریش فرار میکنه و به تهران میاد بر حسبِ اتفاق وارد شرکتی میشود
❁⃟❤️🩹داستان چهار آرورا که پیشگویی شده ریشهی ظلم و نابود میکنن ولی اگه این پیشگویی درست نباشه چی؟
جهتشرکتدرلیستکلیککنید↪️
۹صبح
100
Repost from N/a
دختره عاشق یه نیمه انسان شده، باباش برای اینکه دخترش آسیبی نبینه میخواد پسره بکشه اما نمیدونه که دخترش ازش حاملهست...🥲❌
با خوشحالی دسته گل و جعبهی کوچیک کادوی توی دستم رو به اون دستم منتقل کردم و دنبال کلید میگشتم که پیداش کردم، پشت در آروم کلیدو وارد قفل کردم اما قبل از چرخوندنش صدایی که شبیه صدای دعوا بود به گوشم رسید!
بیخیال سوپرایز کردن تیام شدم، تند تند در رو باز کردم و رفتم داخل که با دیدن تیام که روی زمین زانو زده بود و بابا با اسلحه بالای سرش بود شوکه دسته گل و هدیهم از دست افتاد و دوتاشون سراشون برگشت سمت من
بابا:
- گفتم بیخیالش شو گفتم زندگیتو خراب نکن اما گوش نکردی، حالا مجبورم اینکارو بکنم!
اسلحه رو محکم تر گرفت و جدی زل زد به تیام که اشکام سرازیر شد
- بابا لطفا، التماست میکنم کاریش نداشته باش ما... یعنی...من خیلی دوسش دارم!
تیام:
- منم خیلی دوست دارم آریانا!
با گریه داد میزدم نه نه نه نفهمیدم چیشد اما یدفعه صدای شلیک گلوله و...
https://t.me/+yVVk8dm86-QyOTc0
۲۱
1700