🍃🌹🍃🌼متن های آموزنده🌼🍃🌹🍃

چه دعای قشنگی: خدایا مرا سبب شکست هیچ دلی قرار نده در این شب زیبا این دعا تقدیم به شما شبتون در پناه خدا @matne_amozandeh

#زندگی_نامه_پروانه💔 ببین خانم منو نیما همدیگه رو دوست داریم از اولم اونی که قرار بود با نیما ازدواج کنه من بودم با عصبانیت گفتم بله در جریان عشق افسانه ایت به نیما هستم واسه همین تا یه لقمه ی دندون گیرتر به پستت خورد بیخیال نیما شدی پوزخندی زد و جواب داد اونش دیگه به خودم ربط داره نیازی نمیبینم به شما چیزیو ثابت کنم مهم نیماس که میدونه چه اتفاقاتی افتاده و چقدر دوسش ‌ دارم. واقعا فکر کردی مردی که تو حساس ترین شرایط زنش بهش خیانت میکنه میتونه خوشبختت کنه؟ زهی خیال باطل. + حسی که بین من و نیماس از این چیزا فراتره مطمئنا تو درکش نمیکنی ممنون میشم اگه دیگه بهش زنگ نزنی و برای طلاق همکاری کنی چون نیما دیگه نمیخوادت البته حق و حقوق بچه سرجاشه نیما همیشه پدر اون بچه خواهد بود و چون از خون نیماس پس برای منم عزیزه کاملا مشخص بود که نیما پیششه و برای خر کردنش داره این حرفا رو میزنه با اینکه ارزشی واسه هیچکدومشون قائل نبودم ولی از شدت حرص و عصبانیت حس میکردم در آستانه ی سکته کردنم به سختی به لرزش صدام مسلط شدم و گفتم اونی که از صبح هزار بار به گوشی من زنگ زده نیماست نه من... درضمن بچه ی من نیازی به داشتن پدر بی غیرتی مثل نیما یا دوست داشتن زن خرابی مثل تو نداره.... به اون سست بگو پروانه عصر میاد وسایلشو میبره دلم نمیخواد وقتی اونجام با هیچکدومتون روبه رو بشم با صدای آروم و خیلی با آرامش جواب داد ممنون عزیزم گرچه خیلی بی ادبی ولی ما هم دوست نداریم اذیتت کنیم فقط میخوایم همه چی در آرامش و منطقی حل بشه. ادامه دارد... قسمت ۱۳۱ #زندگینامه_پروانه💔 حسابی از طرز حرف زدنش کفری شده بودم گوشیو قطع کردم و سرمو بین دستام گرفتم روزای آخر بود و به خاطر بزرگ بودن شکمم تنفس برام مشکل شده بود. به خاطر فشار عصبی ای هم که روم بود حالم بدتر شده بود. چشمامو بستم و سعی کردم به اعصابم مسلط بشم. مدام تو ذهنم تکرار میکردم پروانه نذار دو تا آدم بی ارزش افسار ذهن و جسمتو به دست بگیرن و رو بچت تاثیر منفی بذارن. بابا که از مغازه اومد گفتم بابا نهارتو که خوردی لطفا باهام بیا میخوام وسایل خونه رو بار بزنم و اگه اشکال نداشته باشه بیارم بذارم تو انبار اینجا... بابا کمی سکوت کرد و بعد گفت نیازی نیست تو با این شرایطت بیای اونجا من و مادرت دوتا کارگر میگیریم میریم همه چیزو میاریم... نه خودمم باید باشم راهنماییتون کنم خیالتون راحت بهشون گفتم خونه نباشن نمیخوام ببینمشون... بابا اخمی کرد و گفت مگه باهاش صحبت کردی؟ پوزخندی زدم و جواب دادم سرکار خانم خودشون با گوشی نیما بهم زنگ زدن... مامان با حرص گفت یکم حیا هم خوب چیزیه ندیده میدونم چه هفت خطیه این زنیکه... دیگه برام مهم نیست خلایق هرچه لایق @matne_amozandeh ادامه دارد... قسمت ۱۳۲

بابا داشت روزنامه میخوند بچه گفت: بابا بیا بازی! بابا که حوصله بازی نداشت ی تیکه از روزنامه رو ک نقشه دنیا بود رو تیکه تیکه کرد و گفت : فرض کن این پازله…! درستش کن! چند دقیقه بعد بچه درستش کرد بابا، باتعجب پرسید: توکه نقشه دنیا رو بلد نیستی چطور درستش کردی؟! بچه گفت: ادمای پشت روزنامه رو درست کردم … دنیا خودش درست شد "آدمای دنیا که درست بشن… دنیا هم درست میشه … @matne_amozandeh

تو اشرف مخلوقاتی و به تنهایی میتوانی بهترین نعمتهای خدا را به دست بیاوری و از آنها بهره مند شوی ... چون خدا عاشق توست و او از خود تو موفقیت و ثروتمند شدن تو را بیشتر دوست دارد ✅ فقط کافیست تصمیم به حرکت بگیری تا زندگی خودت را آنگونه که خودت میخواهی نقاشی کنی @matne_amozandeh

پروفسور یحیی باقرزاده: وقتی دائم بگويى گرفتارم، هیچ وقت آزاد نمیشوى، وقتی دائم بگويى وقت ندارم، هیچوقت زمان پیدا نمی كنی، وقتی دائم بگويى فردا انجامش میدهم، آن فردای تو هیچ وقت نمیايد! وقتی صبحهااز خواب بیدار میشويم دوانتخاب داریم: برگردیم بخوابیم و رویا ببینیم، یا بیدار شويم و رویاهايمان را دنبال كنیم. انتخاب با شماست! وقتی در خوشی و شادی هستی عهد و پیمان نبند! وقتی ناراحتی جواب نده! وقتی عصبانی هستی تصمیم نگیر! زندگی، برگ بودن در مسیر باد نیست، امتحان ریشه هاست @matne_amozandeh

اعتماد به نفس و خودباوری اعتماد به نفس اولین ایستگاه حرکت‌های موفقیت آمیز در عرصه زندگی است . اعتماد به نفس عامل رشد و ارتقاء انسان است زیرا هر باوری ، از باورِ خود شروع می شود . سعادت دنیا و آخرت انسان در گرو خودباوری و اعتماد به نفس او است . خود را باور کنید ، تا دیگران هم شما را باور کنند . @matne_amozandeh

خدایا ؛ گاهی مرا در آغوش بگیر ... وقتی در محاصره ی مشکلاتم و تنها پناهگاهم تویی وقتی تمام تلاشم را کرده ام ، خسته ام و دلم کمی سکوت می خواهد ، کمی آرامش ، کمی تسکین ... بی خبر از راه برس و مرا بغل کن باور کن آدمِ جا زدن نیستم ! اما ؛ از یک جایی به بعد ، بگو که با هم درستش می کنیم ، از یک جایی به بعد ، خودت برایم معجزه کن ! "نرگس صرافیان طوفان" @matne_amozandeh

بعضی از عکسها با آدم حرف میزنند‌، پر از حرفن ، پر از حس خوب ، پر از خاطرات، پر از گذشته های خوب ... @matne_amozandeh

چقدر اين متن دلنشينه... 👌 ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﯾﻪ نفر ﻣﯿﺮنجی... ﺣﺘﯽ ﺍﮔﻪ ﺑﮕﯽ ﺑﺨﺸﯿﺪیش... ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺗﻪ ﺩﻟﺖ میمونه... ﮐﯿﻨﻪ ﻧﯿﺴﺖ... ﯾﻪ ﺟﺎﯼ ﺯﺧمه... ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺬﺍﺭﻩ ﺍﻭﺿﺎﻉ ﻣﺜﻞ ﻗﺒﻞ ﺑﺸﻪ..! ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺗﻼﺵ ﮐﻨﯽ و ﺧﻮﺩﺗﻮ ﺑﺰﻧﯽ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﺭﺍﻩ ﻭ ﺑﮕﯽ ﻧـــﻪ... ﺑﯽ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﺳﺖ! ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﯾﻦ ﻭﺳﻂ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺭﻓﺘﻪ ﻭ ﺟﺎﯼ ﺧﺎﻟﯿﺶ ﺗﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭﺩ ﻣﯿﮑﻨﻪ..! ﯾﻪ ﭼﯿﺰ سنگين مثل... "ﺣــــﺮﻣـــــﺖ... @matne_amozandeh

پیر شدن ربطی به شناسنامه ندارد همین که دیگر میل خرید یک جوراب سفید را نداشته باشی همین که صدای زنگ تلفن و یا شنیدن یک ترانه دلت را نلرزاند همین که فکر سفر برایت کابوس باشد همین که مهمانی دادن و مهمانی رفتن برایت عذاب اور باشد همین که در دیروز زندگی کنی از آینده بترسی و زمان حال را نبینی بی آرزو باشی ... بی رویا باشی بی هدف باشی ... عاشق نباشی برای رسیدن به عشق خطر نکنی برای آرزوهایت نجنگی یاد دوستی در قلبت نباشد شک نکن حتی اگر جوان باشی پیرگشته ای زندگی را زندگی کن .... @matne_amozandeh