le café
بالاترین مزد هــنرمند لذتی است که از توفیق خود می برد. @le_cafee
Ko'proq ko'rsatish198
Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
Ma'lumot yo'q7 kunlar
Ma'lumot yo'q30 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
و مشکل اصلا نقد نیست. نقد کردن اساس پیشرفته. ولی نه نقد به دادخواهی دیگه! تو این چنل بوده هرچی شرح مسئله فلسفی و علمی. ولی واقعا دیگه توانی نمونده که بخوای راجع به علم صحبت کنی وقتی دوهزار جیب هیچکی نیست تو این مملکت.
سال به سال عمر هدر دادن زیر بیرق ظلم رو برنمیتابم.
مرگ بر خامنهای و هرکی مثل خامنهایه
نویسنده این متن و تمامی اشخاصی که به نقد فیلم برادران لیلا میشینن، یک عقب گرد کامل از مفهوم «انسان بودن» هستند.
یکسری بی شرف. یکسری آدم خودفروخته. آدمایی که حتی خودشون هم خبر ندارند که خودفروختهاند. یک عده واقعا نشستن دارن راجع به زاویه دوربین صحبت میکنن، درصورتیکه مردممون رو دونه به دونه دارن میکشند.
فیلم دیگه کم مونده زبون دربیاره داد بزنه مرگ بر خامنهای، بعد یک عده میگن بازی ترانه و نوید چقدر بده!
حق امثال شما همین آخوندای بیپدرمادرن که خون ملت رو کردن شیشه و تریلیون تریلیون سرمایه جمع کردن و تف هم رو امثال شما و خانواده هاتون نمیندازن.
تف به ذاتتون که امثال نیکا و خدانور به خاطر شما رفتن جون شریفشون رو دادن.
Repost from اميراردوان نقد
I rated Baradaran-e Leila (2022) 2/10 #IMDb
آن زمان که اکثر سینما دوستان برای فیلم بد «متری شیشونیم» سعید روستایی سینه میزدند، من از کمتر کسانی بودم که نوشتم فیلم خوبی نیست.فیلمی میان تهی با دیالوگهایی که صرفاً برای مخاطب عام نوشته شدهاند تا آنها را به سالن سینما بکشند. «برادران لیلا» حتی همان دیالوگنویسی به ظاهر جذاب را نیز ندارد. فیلمی آشفته و بسیار ضعیف. سقوط آزاد روستایی از فیلم خوب «ابد و یک روز» و رسیدن به چنین فیلم بدی کاملاً مشهود است. فیلم حاضر فاقد هرگونه وجه زیباییشناسانهای است. «برادران لیلا» حتی یک نمای به یادماندنی و یک قاب تماشایی ندارد. دوربین از همان نمای اول بسیار بد است. دوربینی آشفته که گویی در صحنه اضافی است. به عنوان فیلم بپردازیم، چرا برادران لیلا؟! کدام برادر؟ مگر برادری میشناسیم؟ اساساً لیلا کیست؟ چرا لیلا باید برای ما مهم باشد؟ اولین گریهی لیلا با بازی بسیار بد ترانه علیدوستی در فیلم هرگز حسی ایجاد نمیکند چرا که ما از شخصیت دور هستیم. «برادران لیلا» کپی دست چندمی از فیلم موفق اول فیلمساز است. روستایی حتی فضای خانه و اهالی را در فیلم جدیدش نمیتواند بسازد، کاری که در فیلم اول در آن توفیق داشت. فیلمنامه، فاقد منطق روایی صحیح است. خانوادهی پدری غیر قابل باور هستند و قصهی سکهها بسیار سطحی است. سعید روستایی قصد داشته که از شرایط فاجعهی اقتصادی ایران در چند سال اخیر فیلم بسازد و بس، دیگر سینما مهم نیست.
@AmirardavanNaghd
من که امشب این چنین افسردهام چیزی بگو.
پای دل تاول زده،
بس که به دنبال تو در بادیه گشت.
باخبر هستی ز این جنبش تو یک چیزی بگو
من ز آنچه هستم و دارم بدان میگردم،
سخت بیزارم، تو آن دانا ز عیزم.
ای که از نفرت من مطلعی
پالایشی، آرامشی
شعری بخوان، چیزی بگو.
من برایت شعر انگارم نگار
با دو دستی خیس و لرزان
تو که بر آن نگرانی
بر منی چون نگرانی
یک تسلی، یک تصلب
خب تو یک چیزی بگو.
این مرا مجنون کند کان عشق من باخبری
زین همه پرس و جواب و
گریه و رنج و غذاب.
تو که مجنون میکنی،
لیلیِ من چیزی بگو
تو همان ناخوانده مهمانی که در
بیتماشاگر ترین رقص نمایشخانه بود.
گفته چرخت باشکوه و وجناتت دیدنی
گر توانی در بدن داری دوباره،
چرخشی مهمان ما کن.
از تو میخواهم مرا بار دگر
لایق تشویق و اغوا سازی
طعنه بر موی ولنگار و برآشفتهام و
شیوهی نابلد رامش من اندازی.
طعم آن بار نخست سمع شیرین صدایت
حرص من را قلکلک داد
تا که هر ثانیه آرم بر قلم آغوش دفتر.
ای که دانی این سکوتت
استخوان هایم شکاند و در آن حسرت فتاند
پس میازار این علیل و
باز هم چیزی بگو.
@le_cafee
00:25
Video unavailableShow in Telegram
حرف؟ اعتراضاتِ مردم سَرِ حرفهایِ توخالی بوده: عمل به قول بعدش نیومده. بعد چهجوری بعضیها باز این اشتباه را دارند تکرار میکنند؟
خواهشاً تاریخ بخونید: سلطنت و واگذاریِ حقِ تصمیمِ جمع به یکفرد هیچگاه خالی از غرور و تعصب نخواهد بود؛ هرگز؛ چون آدمی نمیتواند به صورتِ منفرد علایق و نظریاتِ همه را برآورد کند؛ حتی جمع هم بهسختی این را توانا ـست! چه رسد به فرد! (دلایل زیاد است و با کمی فکر میتوانیم متوجه بشیم.)
#RN
le_cafee.T.me
پ.ن: این ویدیو برایِ سهسال پیش ـست.
6.88 KB
حضور محترم حضرت آیت الله العظمی امام خمینی، دام ظله، محترماً؛ به عرض می رسانم:
این جانب خواهشمندم نظر خود را در مورد مسأله نجاست و حرام بودن حشیش و بنگ مرحمت بفرمایید.
بسمه تعالی، طاهر است و کشیدن آن حرام.
تریاک کشیدن به عنوان تفنن که منجر به اعتیاد نشود ـ یقین هم دارد که به اعتیاد نمی رسد ـ آیا جایز است؟
بسمه تعالی، با خصوصیات ذکر شده؛ مانع ندارد، اگرچه احوط ترک است
کشیدن تریاک حلال است یا حرام؟
بسمه تعالی، جایز نیست.
استعمال دخانیات (سیگار، چپق، پیپ، قلیان، تریاک، حشیش، هروئین و غیره) چه حکمی دارد؟
بسمه تعالی، استعمال حشیش و هروئین و اعتیاد به تریاک، جایز نیست و در بقیه، بهتر است نکشند.
نوشیدن نوشابه های غیر الکلی ولی غیر ضروری و احتمالاً اعتیادآور و مضر چه حکمی دارد؟
بسمه تعالی، اگر احتمال عقلایی به مضر بودن آن، به ضرر فاحش نباشد، اشکال ندارد.
خرید و فروش و نگهداری آلات و ابزار موسیقی، اگر لزوماً به منظور لهو و لعب نباشد (فرضاً برای تمرین و اجرای موسیقی های محرک نظامی و رزمی) چه حکمی دارد؟
بسمه تعالی، خرید و فروش و نگهداری آلات لهو، جایز نیست و در صورت عدم انحصار به لهو، برای همان امر عقلایی، غیر بعید نیست مانع داشته باشد.
تراشیدن قسمتی از ریش و گذاشتن قسمتی دیگر (مانند ریش هایی که به «پروفسوری» مصطلح است) چه حکمی دارد؟
بسمه تعالی، حکم تراشیدن تمام را دارد.
گیاه خواری و یا خام خواری ـ به مفهوم ترک خوردن گوشت به طور دائمی ـ چه حکمی دارد؟
بسمه تعالی، اگر موجب ضرر فاحش نباشد اشکال ندارد؛ اگر چه ترک کلی، کراهت دارد.
برای مصرف موادی مانند ژلاتین، روغن ماهی و چربی های حیوانی که از استخوان حیوانات و یا ماهی ها تهیه می شود، چه شرایطی را باید رعایت کرد؟
بسمه تعالی، باید مراعات تذکیه و حلّیت حیوان بشود؛ مگر این که برای خوردن نباشد.
مواد حیوانی که برای تغذیۀ دام و طیور حلال گوشت ـ مانند مرغ و ماهی و غیره ـ مصرف می شود چه شرایطی دارد؟
بسمه تعالی، شرطی ندارد.
#keyvan | @le_cafee
خرمشهر و تابوتهای بی در و پیکر
آنوقتها که دستم به زنگ نمیرسید
در میزدم
حالا که دستم به زنگ میرسد
دیگر دری نمانده است.
برمیگردم:
یکی دو روز مانده به زنگهای تفریح
«برنامهی کودک» تازه تمام شده
و ما مثل همیشه توپ را میبریم که…
طنین کشدار سوتی غریب
بازی را متوقف کرد
صدای گنجشکها را برید
جنین کال زنی به زمین افتاد
کارون یک لحظه زیر پل ایستاد
و ما به بازی جدیدی دعوت شدیم
که توپهایش به جای گل آتش میشدند.
گنجشکها لانههایشان را پایین آوردند
ما بادبادکهایمان را
و بزرگترها صدایشان را.
از آن پس دیگر
زیر هیچ سقفی سفره پهن نشد.
پیراهنم را درمیآورم
کارون مرا بجا نمیآورد
رفتار تلخ آب
اجساد باد کرده را
از ذهن او به فراموشی دریا ریخته
انگار جز ماتم از این رود چیزی نمیتوان گرفت
برمیگردم:
بابای خطخوردهی مدرسهمان را
از زیر آوار دفتر بیرون میکشند
در یک دستش نقشهی ایران مچاله شده
و در دست دیگرش
دستمالی مانده از رقصها و گریههای محلی
و ما با کمال وحشت و بغضهای طبیعی
نمیتوانستیم از تعطیلی مدرسه تا اطلاع ثانوی خوشحال نباشیم
روی میزهای ما تقویم جدیدی گذاشتند
که تمام روزهایش تا اطلاع ثانوی قرمز بود.
به تیمار نخلهای سرخورده میروم
طناب میطلبند از من
چقدر شانههایشان سوخته در حسرت تاب
و هنوز روزهای جمعه، سایههایشان را تمیز میکنند.
برمیگردم
که تاب بیاورم:
باد مشام شهر را پر از بوی انهدام کرده است
هیچکس از ملامت آفتاب
به ملایمت بیاعتبار دیوارها پناه نمیبرد
سفرههای بیتعارف
وعدههای توخالی
شکمهایی که جای نان گلوله میخورند
و نمکیهای ورشکستهای
که گونیهایشان را برای ساختن سنگر به جبهه فرستادند
وحشت، زبان مادربزرگ را چنان گرفته بود
که نمازهای ناخواندهاش را درست بجا نمیآورد
و آنها که از ما کمی بزرگتر بودند
تفنگها و خیالهای سادهشان را برمیداشتند
و برای پس گرفتن خوابها و رنگهای پریدهی ما
تا مرز باران و دیوانگی پیش میرفتند
و چند گلوله بعد
میان مصراعی شکسته تشییع میشدند
و ما که دیگر قافیهای برای باختن نداشتیم
مرثیههای سپید میسرودیم
تا مادر در خانه را قفل کند
پدر در قفس را گشود
اما «کاکا یوسف»
بیاعتنا از کنار درختها گذشت…
و این ابتدای غربت و جیرهبندیِ ماه
و امتداد شبهای بیخیر و پنجره زیر خیمههایی بود
که جا به اندازهی کافی برای خوابهای بیجای ما نداشتند
روزهای اول
همه نماز و خیمهشان را شکسته برپا کردند
و هرجا میرفتند
کلید خانهشان را هم با خود میبردند
یادشان رفته بود
که پشت پایمان کسی آب نریخت
وقتی شهر را با خودش تنها میگذاشتیم.
تمام این سالها
دلم یکپارچه آهن شده بود و
غیر از محلهی کودکیام
هیچچیز نمیتوانست بربایدش
اما حالا دیگر چگونه میتوان
سربههوا میان کوچهها و میدانهای مین دوید
و با شیطنت از روی آتشی پرید
که برای سوزاندن برپا شده است؟
چقدر بهانه میگیرم
من که اینهمه سال
چنان فقیر و سربهزیر خواب دیدهام
که یک ریال بهانه به دست هیچکس ندادهام
فقط دلم میخواهد
دوباره با پولهای توجیبیام قلک بگیرم
اما اینبار از گلوله و گندم پرش کنم
اما اینبار…
صدای باد درمیآید
حس میکنم حرفهای زیادی برای وزیدن دارد
انگشتم را خیس میکنم
و بیجهت دنبال باد میوزم…
ساعتهای عقبمانده
تفریحهای زنگخورده در حیاط مدرسه
نردههای دروشده
بذرهای عملنکرده
نخلهای روانی
عروسکهایی با آرایش نظامی یکدست
بانکهایی که خون در حسابهایشان جاریست
تابوتهای بی در و پیکر
شیروانیهای بی پر و بال
ناودانهای گرفتهای که در مرز بریدگی
هنوز احتمال بارندگی به کوچه میدهند
پنجرههای وامانده
دیوارهای شکستخورده
و کوچههای لهشدهای
که خیال بلند شدن ندارند
انگار هیچوقت چراغان نبودهاند
برادرم بهروز
از این که کوچهای به نامش خواهد شد
چقدر راضی بود
همیشه میگفت
دلم برای آنها که بیکوچه میمیرند میسوزد
آی کوچهها، کوچهها
کدامتان تا همیشه بلند میمانید؟
آآی ی….
کارون خوش گل و لای
به ماهیان موجگرفتهات بگو
با بلمهای به ماتم نشسته کنار بیایند
فسیل فلسها و رقصهای له شده را
از زیر آوار پل به موزه نمیبرند.
بهزاد زرینپور
پرسشنامه پژوهشی
ممنون میشم پر کنید.
https://app.epoll.pro/e/Worldviews-about-HUMAN-species-being-alive/MDM4MjEy
فرم ساز حرفه ای
با سامانه فرم ساز رایگان ePoll می توانید انواع فرم مورد نظر خود را طراحی کرده و آن را به صورت آنلاین یا آفلاین انتشار دهید و داده های خود را تحلیل کنید
عشق تنها احساس نیست و توسط عشق ، امری شناخته نمیشود؛ بلکه عشق ارزشی را در مییابد که قبلا عرضه نشده است. عاشق به همین دلیل قادر نیست بیان کند که بخاطر چه ارزشی انسانی را دوست دارد. او هر چه هم بکوشد که برای آن دلیلی بیاورد، آن دلیل با آنچه او بخاطر آن، به معشوق عشق میورزد، انطباق ندارد.( فلسفه ماکس شلر ص 57)
#keyvan | @le_cafee
Boshqa reja tanlang
Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.