cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

عشق خشن_چشمات خیلی هاتِ

﷽ #کپی_حرام_است رمان در حال تایپ:عشق خشن🔥 رمان درحال تایپ:چشمات خیلی هاتِ🔥 روزی 4 پارت طولانی همراه با پارت هدیه🤍🧿 ژانر:عاشقانه,صحنه دار ,هیجانی

Ko'proq ko'rsatish
Mamlakat belgilanmaganTil belgilanmaganToif belgilanmagan
Reklama postlari
860
Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
Ma'lumot yo'q7 kunlar
Ma'lumot yo'q30 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

♚💜 پایه گیری دور جدید شَبـآ تب 💜♚ جذب تضمینی این دوره: ۶٠٠+ کانال ۲k+ قبول میکنم با ویو فول✔✔ دوره ۳۵ روزه است و عضو گیری محدود✔✔ فقط کانال رمان قبول میکنم✔ ژانر گی و لزبین به هیچ وجه قبول نمیکنم.❌ گسترده کانال های اخلاقی و غیر اخلاقی مجزا هست.✔✔ وقتی پی ام دادید، ذکر کنید که کانالتون چه ژانریه. به این آیدی برای شرکت پیام بدید👇🏻💕 @shaba_tb401 نمونه جذب های دور قبلم با تضمین ۴٠٠+ 👇🏻💕 @jzb_shaba
Hammasini ko'rsatish...
دختری‌که ده سال یک مرد سنگدل بهش #ت‌جاوز میکنه و #تهدیدش میکنه به کسی نگه ولی با رفتن به یک مهمانی همه چیز عوض میشه. #کورشوت پسرعموی مرد سنگدل که از این خانواده متنفره وقتی میبینه توی مهمونی #پسرعموش میخاد به دختره باز توی یکی از اتاقا #ت‌جاوز کنه دست دختررو میگیره و میبره، کمک دختره میکنه تا از دست پسرعموش راحت شه اما توی این راه خودش عاشق دختر میشه ولی مجبوره با دختره خشن باشه و یک شب مجبور میشه برای اینکه اونو بیشتر از خودش متنفر کنه...🤫🔞♨️ https://t.me/+leCuJUT3haExMTNk بیاین و ببینین چه اتفاقایی براشون میفته👇🏻❌💦💦 https://t.me/+leCuJUT3haExMTNk #هیجانی #عاشقانه #بزرگسال
Hammasini ko'rsatish...
⁠ #رابطه_اجباری😱💦 دختره رو اسیر خودش میکنه و تو مهمونی...🔞 ‼️⚠️مخصوص بزرگسالان👇🏻 با نشستن دستش رو #بند_لباسم جیغ بلندی کشیدم و گریون نگاش کردم که محکم یقه لباسمو #چنگ زد! _دوباره نه...طاقت یه رابــ🔥ــطه دیگه رو ندارم.... _وظیفت خالی کردن کمرمه‌ فراموش کردی؟ خودشو بهم فشرد و گردنمو چنگ زد و لبای داغش رو #گودی_گردنـــم نشست و #انگشتاشو_تو_دهنم_فرو_کرد. _این چند سال نتونستی واسم بچه بیاری ت‌خممو همینجا میکارم تو شکمت. بی توجه به صدای کر کننده موزیک دامنمو بالا زد و کمربندشو کوبید به رون پام و کمر شلوارشو پایین کشید. _لنــــگاتو باز کن‼️ کمربندشو دوباره #بهم_کوبوند و چونمو #چنگ زد و صورتمو جلو کشید. _واسه من قدیسه‌ بازی در نیار...زود باش لنگارو بده بالا!لنگارو بده بالا! عصبی جفت پاهامو چنگ زد و روم خیمه زد و همینکه خواست خودشو بهم بکوبه در به سرعت باز شد و....🔞👅❌ https://t.me/+leCuJUT3haExMTNk https://t.me/+leCuJUT3haExMTNk https://t.me/+leCuJUT3haExMTNk https://t.me/+leCuJUT3haExMTNk #عاشقانه💋 #بزرگسالان💦 پارت آینده رمان🤤🥃
Hammasini ko'rsatish...
دم و دستگاه رئیسش و داره دید میزنه اما وقتی مچشو میگیره...🤤🔞♨️ ⁠ _چرا پشت در #حموم وایستاده بودی؟ _کی؟من؟ _اره تو... _نه من همچین کاری نکردم! _دروغ نگو، خودم با جفت چشام دیدم که داشتی دم و دستگاه منو برانداز میکردی! _نه اشتباه دیدی برو تا شوهرم نیومده! یه قدم جلو اومد که زود ازش فاصله گرفتم....حوله رو محکم تر دور کمرش گره زد و خودشو بهم رسوند. #کمرم با دیوار برخورد کرد و #لرزیدم....دستشو #سمت پیراهنم اورد و به #چشام زل زد! _تعجب اوره.......شوهر احمقت چه طور تونست ولت کنه؟یعنی از این سیر تر شده بود؟ دستشو محکم رو پیراهنم کشید و تو یه حرکت #پارش کرد! _واقعا چه طور تونسته همچین #جنس نابی رو ول کنه و بره؟ _ولم کن..... دستمو رو تن #لختم گذاشتم اما زود #دستامو پس زد و با خشم تنمو رو #تخت پرت کرد....... _ببین کوچولو خودت خواستی شروع کننده خودت بودی! _چی داری میگی؟ _به آتیشم کشیدی!خودتم باید این آتیشو خاموش کنی! _اَه، ولم کن...... _حالا وقتشه پسر عموتو اروم کنی..... حرفشوو زد و قبل از اینکه بتونم از #دستش خلاص شم #لباشو رو #لبام فرود اورد....❌👇🏻 https://t.me/+leCuJUT3haExMTNk https://t.me/+leCuJUT3haExMTNk هشــــــــــــــدار🚫 این رمان دارای صحنه های حساس و خشونت امیز است⚠️ #هات #اروتیک #عاشقانه
Hammasini ko'rsatish...
-باید جر بخوری زیرشون! موهام رو چنگ زد و لبهاش رو به نرمه گوشم چسپوند؛با لحنی پراز خشونت و ترسناک پِچ زد: -بهت گفتم حرف شوهرت و گوش کن؛چرا مجبورم میکنی بدم جررت بدن تا حرف حالیت بشه هان!؟ مشتری رو برداشتم آورد تو این خونه بعد بهش میگی نمیدم!؟ گوه میخوری فکر کردی عاشق چش و ابروت بودم عقدت کردم!؟ آوردمت پول درآری برام پس هرکی اومد زیرشی مفهوم شد!؟ ادامه‌ بی غیرتی👇👇👇❌ https://t.me/+leCuJUT3haExMTNk https://t.me/+leCuJUT3haExMTNk
Hammasini ko'rsatish...
00:04
Video unavailable
#س_ک_س_با_پسر_مذهبی🔥🤭 نیمه شب بود و ما خونه ی دوست بابا مجبورا مونده بودیم توی اتاق تنها بودم و الان که همه خوابیده بودند دلم دیدن فیلم #سوپر می خواست با هیجان بلند شدم و موبایلم از شارژ بیرون کشیدم و داخل اینترنت فیلم #سرچ کردم طولی نکشید برام بالا آورده با با دستای لرزون بازش کردم و با شوق نگاه میکردم صداش تا ته زیاد کرده بودم و اصلا به این فکر نکردم کسی داخل اتاق بیاد با #شهوتی که سراغم اومده بود دستم روی #بهشتم مالیدم احساس کردم #خیس شدم با صدای #خماری خشک و ترسیده سرم بالا آوردم با دیدن پسر مذهبی و خشک دوست بابا ماتم برد بدترین چیز هم دستش گذاشته بود روی #مردونگیش دیدن نگاه خشکم نیشخندی زد و نزدیک ترم شد در حالی که #لبش نزدیک میکرد پچ زد: _دلت نمیخواد الان به جای مالیدن خودت یه #مردونگی کلفت بزارم توی #بهشت داغت؟! با این حرفش با لذت آهی کشیدم و اجازه ام بهش دادم... #دختره_بی_حیا_با_پسره_مذهبی_رفیق_باباش_وارد_رابطه_میشه_بکارتش_میگیره_صبح_که_خانواده_ها_با_متوجه_وضعیتشون_میشن_میگن_باید_باهم_ازدواج_کنند #سکسی_ترین_چنل_تلگرام_امکان_فیلتر_هست_سریع_عضو_بشو😋🏃‍♀ http://t.me/joinchat/SMVo9skaNTH_GNdv
Hammasini ko'rsatish...
hug-sex.mp41.52 KB
00:05
Video unavailable
#سکس_با_عموی_ناتنی وارد خونه شدم....با جمعیتی زیادی از خانواده ها مواجه شدم مگه امروز چند شنبه بود که همه اینجا جمع شدند؟ با حساب و کتاب سرسری با یادآوری امروز جمعه است ناله ای کردم، به بهانه ی لباس عوض کردن وارد اتاقم شدم با کلی وسواس تاب و شلوارکی بیرون آوردم و تا خواستم بپوشم درب اتاق بی هوا باز شد جیغ خفه ای کشیدم و به عقب برگشتم با دیدن عموی #ناتنیم که خودم هم توی کَفش بودم لبخند مضخرفی زدم تا خواستم بپرسم چیکار داری نزدیک شد و #لبش گذاشت رو #لبم متعجب و #شهوتی همراهش کردم طولی نکشید در حالی که نفسش توی گودی گردنم فوت میکرد لب زد:میخوام #بگامت همین الان بیرون از این اتاق پر از جمعیت... حرفش زد و شلوارش کشید پایین...#مردونگیش در پرید من آب دهنم قورت دادم، نیشخندی زد و به صورت #داگی کردم تا خواستم بگم از پشت نه یه ضرب واردم کرد....صدای جیغم با صدای مامان که صدام زد یکی زد.... #عموش_وسط_یه_عالم_آدم_هوس_سکس_با_دختر_برادرش_میکنه_تا_میخاد_بگادش_مامانش_متوجه_نبودنشون_میشه... #امکان_فیلتری_زیاد😱🏃‍♀ http://t.me/joinchat/SMVo9skaNTH_GNdv
Hammasini ko'rsatish...
animation.gif.mp40.87 KB
Repost from qalbe banfsh💜
10
Hammasini ko'rsatish...
10صبح
Hammasini ko'rsatish...
دختره بارداره خانزاده کتکش میزنه بچه سقط میشه https://t.me/+6a46CU4YX7diZGNk صورتم رو شستم و از سرویس بهداشتی بیرون اومدم. خانزاده با سروصدا وارد اتاق شد. با تعجب نگاهش کردم که چندتا عکس نشونم داد و گفت: -اینا چیه؟ نگاهی به عکس های توی دستش انداختم. عکس های لختی من و پسرعموم بود. با گریه گفتم: -خانزاده اینا من نیستم، اینا فوتوشاپه. با اعصبانیت داد زد: -میخوای باور کنم؟ تو از من متنفری و به فکر ضربه زدن به منی. سرم رو به چپ و راست تکون دادم و زیرلب گفتم: -دروغه. یه سیلی توی گوشم زد که افتادم کف زمین. کمربندش رو درآورد که خیسی ای بین پام احساس کردم. دستم رو به شکمم گرفتم و گفتم: -بچه ام... با این حرفم خانزاده شوکه نگاهم کرد و... https://t.me/+6a46CU4YX7diZGNk رمان دارای حق عضویت لینکش برای یک ساعت با اجازه نویسنده رایگان شد سریع جوین بشید❌❌
Hammasini ko'rsatish...
رمان آغوش گرم

هرنوع کپی حتی با ذکر منبع ممنوع🚫 عاشقا نه ای داغ بدون سانسور 🩸🔞🚫 اولین اثر زینب پرهیزگار برای تبلیغ و ارتباط بیشتر با نویسنده به این آیدی پیام بدید. @Itachi28478

Boshqa reja tanlang

Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.