Best Music World - B.M.W

🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 اشعار و عاشقانه‌های برگزیده از ـ مولانا ـ خیام ـ عطار ـ حافظ ـ سعدی ـ صائب تبریزی ـ ملت عشق ـ و شاعران معاصر پارسی ... همه و همه در کانال مـــــــلـــــت عـاشــقـان 👇👇👇👇 تا فـرصــت هست، جـوین شید...😊 https://t.me/limitlessfamily

یقین دارم دلم هزار درصد دیوانه است ... تپیش جنون انگیزش، بی‌قراری بیمارگونه‌اش، و رقصِ مستانه‌‌ای عارفانه‌اش، چنان است که انگار سونامیِ اقیانوس آرام است ... لیلیِ من! این‌است شرحِ حالِ دلم! گیله‌مند از من مباش، اگر بی‌اختیار و بی‌اجازه محو تماشای تو ام ... ✍️آیینه https://t.me/kayhanlibrary999

فقر ناپدید خواهد شد، اگر جنگ نباشد ... جنگ صورت نخواهد گرفت، اگر سیاست‌مدار وجود نداشته باشد ... و سیاست از بین خواهد رفت، اگر عشق بورزیم ... و عشق حقیقی بوجود نخواهد آمد، مگر این که به شناخت خویشتن برسیم ... به شناخت خویش نخواهیم رسید، اگر جستجوگر و محقِق نباشیم ... تحقیق نخواهیم کرد، مگر این که باور و اعتقادات را دور بی‌اندازیم ... و باورها را دور انداخته نمی‌توانیم، اگر تردید نداشته باشیم ... بله! تردید همان نردبان شگوفایی است که باعث رُشد و دگرگونی می‌شود ... ✍️آیینه https://t.me/kayhanlibrary999

❇️مرشد عزیز چرا من از سکس خسته شده‌ام؟ ساندان، سکس خسته کننده است ـــ برای همین است که به شما می‌گویم: از آن پرهیز نکنید! تاوقتیکه حماقت آن را نشناسید قادر نخواهید بود تا از آن خلاص شوید. تاوقتیکه اتلاف محض آن را نشناسید، قادر نخواهید بود به ورای آن بروید. خوب است که شروع کرده‌ای به خسته‌شدن از آن ـــ این طبیعی است. سکس فقط یعنی انرژی اسراف‌ شده به سمت پایین. انرژی باید به سمت بالا حرکت کند، آنوقت تغذیه‌کننده است. آنوقت گنجینه‌های پایان‌ناپذیری را در تو می‌گشاید ـــ آاس دامّو سانانتانو. ولی اگر مانند یک دیوانه همیشه و همیشه وارد سکس بشوی، بزودی خودت را خواهی یافت که تلف‌شده و مصرف‌شده‌ای. انسان فقط تا حد مشخصی می‌تواند در حماقت زندگی کند ــ ورای آن او باید از کاری که با خود می‌کند آگاه شود. ساندان، حالا وقتش است. در زندگی چیزهای بسیار بااهمیت‌تری از سکس وجود دارد. سکس همه چیز نیست. اهمیت دارد، ‌ولی همه‌ چیز نیست. اگر در دام آن بیفتی تمام شکوه زندگی را از دست خواهی داد. و من با سکس مخالف نیستم؛ یادت باشد. برای همین است که آموزه‌های من قدری متناقض به‌نظر می‌رسند. من یک متناقض‌نما هستم. نمی‌توانم برای آن کاری بکنم، زیرا خودِ حقیقت یک تناقض‌نما Paradox است. من مخالف سکس نیستم، زیرا آنان که با سکس مخالف هستند همیشه در سکس باقی خواهند ماند. من طرفدار سکس هستیم، زیرا اگر عمیقاً‌وارد آن بشوی، بزودی از آن خارج خواهی شد. هرچه آگاهانه‌تر وارد آن بشوی، زودتر از آن بیرون خواهی آمد. و روزی که انسان تماماً ‌از سکس خارج شود روزی بسیار بابرکت و بزرگی است. این خوب است که تو احساس خستگی می‌کنی. حالا برای دریافت دارو نزد پزشک نرو ـــ این کمکی نخواهد کرد؛ یا اینکه فقط خستگی تو را قدری به تعویق می‌اندازد. اگر احساس خستگی می‌کنی این فقط نشان می‌دهد که به نقطه‌ای رسیده‌ای که می‌توانی از آن به بیرون بجهی. اگر احساس خستگی می‌کنی چه فایده دارد که در آن باقی بمانی؟ از آن بیرون بزن! و من نمی‌گویم که سکس را سرکوب کن. وقتی انرژی زیادی برای آن دارد و سعی داری از آن بیرون بزنی، این سرکوب خواهد بود. ولی وقتی که خسته و کوفته شده‌ای و بیهودگی آن را می‌بینی می‌توانی بدون سرکوب از آن بیرون بزنی. و بیرون آمدن از سکس بدون سرکوب یعنی آزاد شدن از آن. آزادی از سکس یک تجربه‌ی عظیم است. آزادی از سکس انرژی تو را برای مراقبه و برای سامادی Samadhi در دسترس قرار می‌دهد. برای امروز کافی‌ست. 📗دامّا پادا / راه حق DhammaPada Osho تفسیر سخنان بودا توسط اشو / Vol. 1 / جلد اول / برگردان: ‌محسن خاتمی join👇 https://t.me/kayhanlibrary999

با صفحات اجتماعی خود، یک‌رنگ باشید! آپشن‌های مختلفی برای موقعیت‌ها و حالت‌های گوناگون افرادی که از صفحات اجتماعی برخوردارند، توسط شرکت‌های وابسته آن ساخته شده تا آن اشخاص بتوانند حالت‌های خویش همواره بروز نگهدارند. پس چقدر خوب می‌شود که از آن‌ها استفاده درست و بجا شود. مثل حالت‌های جنسی، روابط، علایق، مکان‌های تولد، و زندگی و ... آقایی، حالت روابط‌اش را بروز نکرده‌بود، و با این‌که متأهل بود، در صفحات اجتماعی‌اش هنوز، مجرد است ... وقتی‌خانم اش متوجه میشه، می‌پرسه که چرا این کار را می‌کنی؟ آیا میخایی که دختران دیگری را جذب کنی؟ و با همین کار کوچک که می‌توانیستی انجام بدی، و ندادی باعث ایجاد سؤتفاهم شدی، و زیر سوال قرار می‌گیری و ... و همانطور این اتفاق به دختر خانمی هم افتاده است، ازداوج کرده، و صاحب یک فرزند هستند، ولی در صفحه اجتماعی‌اش هنوز مجرد ... و خوب پسری جوانِ پیام می‌کنه که ازت خوشم آمده، میشه یک قرار ملاقات بذاریم؟ وووو... حال هم شوهر ممکن پیام را بخواند و از طرف دیگر وقتی جواب میگه که مه شوهر دارم و مجرد نیستم، باعث ایجاد یک سؤتفاهم دیگر هم شده، پسر بیچاره غرورش را دور انداخته و پیام کرده، و... از این اتفاقات روزانه خیلی می‌افتد، شاید بهتر است کاری را که می‌توانیم انجام بدهیم، آن‌را انجام بدهیم تا مقداری آرامش بیشتر حکم فرما باشه و از ایجاد روان‌پریشی‌ها جلوگیری کنیم ... فرض مثال : وقتی مجرد هستی و با هیچکس در هیچ رابطه‌ای نیستی، میتوانی حالتت را مجرد بزاری. این یعنی تو با کسی نیستی و آزاد هستی ... وقتی در یک رابطه‌ای که اسم ندارد یا هم دوست‌دختر یا دوست‌پسری است، بنویسی در یک رابطه‌یی... و هنگامی که نامزد هستی، بنویسی که نامزد، و با ازدواج هم به همین شکل ... این عمل بسیار کوچک و جزئ است و از ایجاد خیلی مزاحمت‌ها و سوتفاهم‌ها جلوگیری می‌کند ... بیایید این دو رنگی‌های دو دنیای متفاوت را کنار بگذاریم و یک رنگ باشیم ... بااحترام آیینه https://t.me/kayhanlibrary999

شرح وضعیت اهالی زمین ـ به ویژه آدمیان: چوپان از گله‌ای گوسفندان، در مقابل گرگان حفاظت می‌کند. و زمانِ که چوپان عوض می‌شود و جای آن چوپانِ دیگری می‌آید، در میان این تبادل، تعدادی از گوسفندان قربانی می‌گردند. و در همین حین گوسفندانِ دیگر، احساس خطر دارند و با ترس از آمدن گرگان، چوپان جدید را به آغوش می‌گیرند. و این روند به تکرار ادامه دارد و گاهی هم مقداری حیله‌گری دیگرِ نیز به آن افزوده می‌شود، و قرن‌هاست که ادامه داشته و احتمالاً تا قرن‌های دیگر نیز ادامه‌دار خواهد بود ... هر چوپانی که می‌آید به دلیل حقارت‌های درونی خویش، قوانینی را دست‌کاری و جاگزین می‌کند. و با ارائه دلایلِ خیالی بسیار، آن‌را روی گوسفندان می‌قبولاند، و گاهی هم با ایجاد زور و وحشت ... ظاهراً؛ چوپان با این عمل‌ها، تلاش در پُر کردن آن جا خالی حقارت خود دارد که البته ناموفق می‌ماند، همیشه... و هر چه این احساس حقیری درونی بزرگ‌تر می‌شود، قوانینی سخت‌تر نیز برای گوسفندان وضع می‌شود، آخر چوپان جز همین گوسفندان، دیگر هوا خواهی ندارد و با توجه این جماعت، شاید مقداری خودشان را ارضا کنند، ولی خوب جواب نمی‌دهد، نه همیشه ... حیله‌گری‌های چوپان، نزد گوسفندان بیشتر و بیشتر می‌شود و این توهم واقعی‌تر بنظر می‌رسد که چوپان محافظ آنان در مقابل دشمن است ... نقش‌ها: چوپان= رهبر‌ها، دولت‌ها، سیاستمداران، کشیش‌ها، روحانیون... گوسفندان: مردم عامه گرگ: همان دشمن خیالی نمی‌دانم که چرا این بشریت، به اصطلاح بشریت! هر روز بیشتر ادعای مدرن بودن، متمدن شدن، رشد کردن دارند؟؟؟ آیا به تنزل یافتن از انسان به گوسفند و ماشین شدن، پیشرفت گفته‌ می‌شود؟ و جالب است که این واژه‌های چو رشد، تمدن، مدرن، و غیره را همین چوپانان، به مردم از راه‌های گوناگون، القأ و تلقین می‌کنند. سؤال حقیقی اینجاست: کدام تمدنی؟ چه پیشرفتی؟ و کدام دشمنی؟ آیا جز فقر! فقر عشق، فقر مهر، فقر ثروت، فقر خوشحالی و فقر آزادی، و همچنان ذهن‌های پوسیده‌ای سیاسیون، دشمنی دیگری هم هست؟ و به یقین که ایجاد کننده‌ای این فقر نیز همین چوپانان با ذهن‌های مریض‌شان اند. ذهن این‌ها گندیده و فرسوده‌اند. و تنها به وسیله چنین بازی‌های، مانند: جنگ، فقر و مریضی، می‌کوشند که تازگی به خود ببخشند، و همواره مورد توجه باشند که تا اندازه‌ای زیاد در جلب توجه موفق اند ولی در تازگی همیشه ناکام و زشت‌تر از قبل می‌شوند. این‌ها خواهند بود و به همین روند و ایجاد سیستمی‌های مختلف و سازمان‌های گوناگون ادامه خواهند داد، مگر این که نسلی از انسان‌های جدید، طلوع کنند، که البته طلوع کرده و درحال رشد کردن و وسیع‌تر شدن اند. و تا این که جهانی و همگانی شود، زمان خواهد برد، و آنگاه همین انسان‌های جدید با ایجاد عشق، سرور و یکپارچگی، انقلاب راستین را شکل خواهند داد. ولی زمان، زیادی هم اهمیت ندارد، بلاخره چوپانان ناپدید خواهد شد. و بشریت حقیقی زاده شده و رو به تکامل و رشد خواهند گذاشت... کلام آخر: آهای مردم! با توجه کردن و متمرکر شدن روی سیاسیون و رهبران مختلفِ به اصطلاح مذهبی و اجتماعی، خویش را گوسفند نکنید و از آن‌ها چوپان نسازید. این اصالت شما نیست. اصالت شما آدمیت است و فردیت! که آن را گم کرده‌اید. بیدار و هوشیار شوید، تا از قید بندهای خویش و دیگران آزاد شده و طعم خوش‌مزه‌ای زندگی و آزادی مطلق را بچشید... درود بر انسانِ جدید🙏 ✍️آیینه 👇👇👇👇 https://t.me/kayhanlibrary999 @kayhanlibrary999

❤️🧡💛💚🤎💗💖💘💝❤️‍🩹❤️‍🔥❣💓💞‼️🟥🟥🟥🟥🟥🟥🟥🟥🟥 #ویــــــــــــــــــژه_ویــــــــــــــــژه 👇👇 #مولانا #شمس_تبریزی #حضرت_حافظ #سعدى #فروغ_فرخزاد #هوشنگ_ابتهاج #شیخ_عطار_نیشابوری #فاضل_نظری #فریدون_مشیری اشــعاری از شاعران و عارفان بزرگ ... #بیا_اینجا👇_عضو_شو 👇👇 https://t.me/limitlessfamily

صورتِ ماه گونه‌ داری ... لبانِ شکرین‌ ... چشمانِ سیاه بادامی‌ات با ابرو های دُم مار‌ و زلفانت که چو ابر های سپید بر آسمان نقش بسته ... همه باید که زاده‌ای ز طوفان محشر باشد ... پس قیامت این گونه است ...!؟ ✍️ آیینه https://t.me/kayhanlibrary999