cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

زخم خورده

خوش آمدید😍 #کپی از رمان پیگرد قانونی ایدی ادمین @flowersrasta روزهای پارت گذاری: شنبه، دوشنبه، چهارشنبه *تعطیلات رسمی پارت نداریم*

Ko'proq ko'rsatish
Reklama postlari
509
Obunachilar
+324 soatlar
+37 kunlar
+2930 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

Repost from N/a
کیوان رادمهر! معروف‌ترین دنداپزشک ایرانی که آلمان می‌تونه به خودش ببینه... یه نخبه‌ی خشن و هات🔥 مردی که در قلبش رو به روی تمام زن‌های دور و برش بسته و...دخترا جون میدن برای یه نگاه نفس‌برش... امااااا از قضا این آقا دکتر خشن ما فقط برای یک نفر نرم می‌شه اونم یه دختر ریزه‌میزه‌ با چشم‌های کهرباییه که هر روز اونو به بهونه‌ی معاینه می‌کشونه مطبش... تا اینکه یه روز صدای نازدار پرنا باعث میشه که آقای دکترمون عنان از کف بده و...🙊🔥 #قلم_قوی https://t.me/+qdTD1yajVNFlMTU0 ۱۸پاک
Hammasini ko'rsatish...
Repost from N/a
روزتون با این لیست بخیر می‌شه☺️ #خوش‌قلم‌ترین‌نویسندگان‌جوان #برترین‌رمان‌های‌این‌هفته #موضوع‌های‌متفاوت‌وبترکون عضویت محدود🚫فقط تا 2ساعت فرصت جوین دارید😍 ⸙☁️مثل هیچکس https://t.me/+g1RWit4v390zNjY8 𔗫🖤تازیانه https://t.me/+OLjnoH8IMsI2NGE0 ⸙☁️سرنوشت ما https://t.me/+RYHc6SCtY4QwZmE0 𔗫🖤نگاهی به سرخی خون https://t.me/+Q2zlvHV_liRkMzM0 ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️معبر https://t.me/+ybTsLKxi_CxhZDI0 𔗫🖤مـتانـویا https://t.me/+B5J2ek8kvIwxODI0 ⸙☁️جنگل‌سحرآمیز https://t.me/+gDG7z8rmhZI5ZjJh 𔗫🖤ماه نشین https://t.me/+YVi6IEMfGy4wYWJk ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️دلبرآتش https://t.me/+vpTtWHA5HiRiODQ0 𔗫🖤استاد خاصِ من https://t.me/+dfdQzXPcrS4zZTA0 ⸙☁️گندم https://t.me/+bn8-zoD5nvk5NTZk 𔗫🖤افسانه‌ی آریوال https://t.me/+ecFxIypb5dQ4Nzlk ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️سوگلی شیخ https://t.me/+UZbjz0MAVAtkOGY0 𔗫🖤دردی از گذشته https://t.me/+uKpXM5MIN4plOTI8 ⸙☁️پسربلوچ https://t.me/+Rz4NASbMOndiNGQ0 𔗫🖤سرنوشتم با تو بود https://t.me/+higuOLkF9uxkM2U0 ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️کارن https://t.me/+WbH_OSzJpyU4MTI8 𔗫🖤بی گناه https://t.me/+SVGKvEAF1rtiYjNk ⸙☁️پروازی بدون بال https://t.me/+Zk6a97ZyIXtlMGFk 𔗫🖤زیباترین‌رمان‌ها https://t.me/+l-rFqdWfVzI2NWY0 ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️بیبی فیس https://t.me/+B60br2SEKKUxOGVk 𔗫🖤از کوروش تا کوروش https://t.me/+Iq_gMfTiyPUzYTVk ⸙☁️زندانبان https://t.me/+XpT4xa92F1djN2Vk 𔗫🖤دریاوآسمان https://t.me/+uw8gwB8eWQEwNmFk ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️ابرپروازگر https://t.me/+otBU5sMukGJlMWI8 𔗫🖤به‌خدامی‌سپارمت https://t.me/+UV6KAArONgo3Mzc0 ⸙☁️بی‌انظباط https://t.me/+Oml0-X6gTZxlNDJk 𔗫🖤جاویدان https://t.me/+SJcDlKlYaHphNTNk ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️دیداراتفاقی https://t.me/+5Myze2GacMo2MTc0 𔗫🖤لیلی https://t.me/+PwX8wS7_9AtkMzA0 ⸙☁️ششمین همزاد https://t.me/+DkL5w5m_KHdhZjg8 𔗫🖤برزخ‌عشق https://t.me/+tzhq7Ps2EHljMmJk ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️ارباب‌هوس‌باز https://t.me/+WgI8BvMpxa44ZjQ0 𔗫🖤بازی باسرنوشت https://t.me/+TD0_noMKpDA0MWY0 ⸙☁️ماه ایل https://t.me/+r8rWXeTuuPk2Njlk 𔗫🖤کیستی؟ https://t.me/+m7gAHHN5GvRkYTlk ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️شبهای‌پاریس‌ماه‌نداشت https://t.me/+J0QNGsEEglUzZDY0 𔗫🖤قلب شیشه‌ای https://t.me/+W1NKetwCTEo2ZWM0 ⸙☁️پرسفون https://t.me/+kgxcMjlB-jllOWI0 𔗫🖤رمان‌های‌صحنه‌دار https://t.me/+pwjQFga1KmM2MzM0 ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️آرامش مصنوعی https://t.me/+P6xwM-HPVAJlMzVk 𔗫🖤باران عشق و غرور https://t.me/+mfQgwn3DBt8yOWNk ⸙☁️اختران https://t.me/+yepyQT9Tn_k3NWFk 𔗫🖤سارین https://t.me/+hjVwQ1n63TUyMzNk ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️دلخوشی https://t.me/+Rz4NASbMOndiNGQ0 𔗫🖤شکنجه‌گاه‌بانو https://t.me/+OzJF1VAMxvhiZjJk ⸙☁️افـــــــرا https://t.me/+5xNLfI_UAjk5MTJk 𔗫🖤چشمآهو https://t.me/+pkAKLOAS8wpiZTU0 ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ جهت‌شرکت‌درلیست‌کلیک‌کنید↪️
Hammasini ko'rsatish...
Repost from N/a
با دوچرخه‌هامون در حال #رقابت بودیم. همین که کنار #مانامی رسیدم، زیپ لباس #دوچرخه‌سواریش رو تا آخر پایین کشید.🤤❤️ با بهت به عضلاتش #خیره شدم و کم کم آب #دهانمم سرازیر شد.😋 _ جوون! #جیگرم چه بدنی داره!🤤 همچنین خاک بر سرِ چشم چرونم! یهو متوجه من که #هیز به بدنش خیره شده بودم، شد👀 و با لبخند #کیوتی خودش رو بهم نزدیک‌تر کرد. _ عه، کجا داری میای؟!🫣 دستش رو از پشت دور کمرم حلقه کرد🫢 و با لبخند مرموزی پرسید: - داشتی منو دید می‌زدی؟😏 ♧✧♧✧♧✧♧✧♧✧♧✧ https://t.me/+QbRWbJ5ZpKxlZWNk https://t.me/+QbRWbJ5ZpKxlZWNk https://t.me/+QbRWbJ5ZpKxlZWNk #دختره تو مسابقه دوچرخه‌سواری #پسرها شرکت می‌کنه! ببین چه کارها که نمی‌کنند!😰🔞 16بپاک
Hammasini ko'rsatish...
Repost from N/a
❌محصولات شرکت واران وارسته رو مسموم کردم و فرار کردم ،غافل از اینکه یه دوربین اضافی داخل اتاقش بوده و من بی خبر ،بعد از مدتی پیدام کرد و تهدیدم کرد اگر باهاش ازدواج نکنم همه رو به پلیس می ده❌🔞 عضویت محدود ❌ -روی تخت دراز کشید و دکتر گفت: -روی شکمت رو بده بالا عزیزم هانا همین کار را کرد و دکتر مشغول سونوگرافی شد -حاملگیه چندمته عزیزم ؟ با یادآوری حاملگی اولش با غم لب زد: -دومی نگاه دکتر روی صفحه ی مانیتور بود و همزمان گفت: -بچه رو داری ؟ یک کلمه گفت: -نه در همین حین واران وارد اتاق شد و نگاه قرمز شده اش نشان می داد که ،همه چیز را شنیده سمتش قدم برداشت و دستش را گرفت -خانم دکتر بچه سالمه ؟ دکتر لبخند بر لب نشاند و گفت: -بله یه پسر سالم و شیطون https://t.me/+HSqH93QLSaU2Yzc0 https://t.me/+HSqH93QLSaU2Yzc0 در اتاق ایستاده‌ بود و زمانی که تلفن واران قطع شد ،صدای قدم هایش را شنید و لرز به جانش نشست -که حاملگی دومته؟ هانا کمی عقب رفت -لطفا نیا جلو ،توضیح می‌دم ناگهان بازویش کشیده شد و در آغوشش افتاد -حرف بزن ،تا همینجا تیکه ،تیکه ات نکردم هانا به گریه افتاده بود و هق هق اجازه ی حرف زدن نمی داد ،واران محکم تکانش داد،کنار گوشش غرید : -گریه نکن ،اصلا به کارت نمیاد ، فقط حرف بزن ،حرف بزن تا به جنون نرسیدم نگاه مشکی های دیوانه شده اش داد و لب زد : -اون موقع که فرار کردم ازت حامله بودم نگاه واران در عرض چند ثانیه گشاد شد و ناگهان پر از عصیان -نگو که اون غلط رو کردی ؟ هانا سکوت کرد و واران فریاد کشید -نشنیدم دست روی صورتش گذاشت -مجبوری شدم ،به خدا قسم مجبور شدم سقطش کنم چانه‌اش را با ضرب بالا کشید و در صورتش توپید -ببین من رو ،الان برو خدارو شکر کن که حامله ای ،وگرنه‌ همینجا اونقدر می زدمت که دیگه از این غلط نکنی ،حساب من هم باشه بعد از زایمانت https://t.me/+HSqH93QLSaU2Yzc0 https://t.me/+HSqH93QLSaU2Yzc0 https://t.me/+HSqH93QLSaU2Yzc0 ❌بیا ببین آخرش چی می شه😐🔞 16بپاک
Hammasini ko'rsatish...
#زخم_خورده #پارت۳۲ صدایش کمی بلند میشود: یعنی تو ۶ماه تلفنی بدون اینکه چیزی از طرف بدونی باهاش صحبت میکردی تموم پتتو ریختی رواب براش که اینجوری بچسبه بهت ؟؟؟ کمی من من میکنم: بخدا نمیدونستم اینجورمیشه من حتی نتونستم یبارم ببینمش یعنی خودش نمیخواست خب منم فکرمیکردم اونم کاری باهام نداره فقط یه دوسته برای شنیدن حرفام. ازشدت استرس وناراحتی چشمانم پرمیشوند . نگاهش که به صورتم می افتد ازجایش بلند میشود وکنارم مینشند: بده من هول شده میگویم چی میگم اون گوشیتو بده !! گوشی را به سمتش میگیرم رمزشم بزن!!! بااش شه بعداز چند دقیقه وررفتن به گوشی ام شماره ای درگوشی اش ذخیره. میکند: خطتو خاموش میکنی !یه خط از قبل دارم بهت میدم . بقیش باخودم ،دیگه صحبت چیکارکردی وچیشد وزندس یا مرده رو ...نمیشنونم!!! موهای نامرتبم را بادست به زیر روسری میبرم و سری تکان میدهم . بازم شرط داری ؟ نه کم جانی میگویم که بدون توجه به من از جایش بلند میشود وبه اتاقش میرود ودررامحکم بهم میکوبد کمی از حرکتش جامیخورم والبته کمی هم پشیمان بعد از چند دقیقه که خبری ازش نمیشود ازجایم بلند میشوم وقصدرفتن میکنم درورودی رامحکم بهم میکوبم جوری که خودم هم از صدایش جامیخورم!!! ادقیقه ای بعد  پشت سرم درحیات ظاهرمیشود!
Hammasini ko'rsatish...
Repost from N/a
-دکتر بهت نمی‌خورد بعد از سی‌وخرده‌ای سال با دوست‌دخترت بیای! بلافاصله بعدازاین حرف،شلیک خنده‌‌ی جمع بلند شد.سرخ شده از خجالت، سریع گفتم: - من دوست دخترشون نیستم! انگارمتوجه حرفم نمی‌شدند که رضا اینبار خطاب به اوگفت: - تو کی رفتی قاطی مرغا؟! چه بی‌خبر؟ بلافاصله دوست دیگرش گفت: - بخاطر یه شام، ماروعروسیت دعوت نکردی، خسیس؟ دوباره صدای خنده‌ اوج گرفت. چرا دست برنمی‌داشتند؟! بالاخره وسط آن بلبشو به خودم جرئت دادم وخیره شدم در چشمان مردی که تا به امروز، هیچ چیزی جز خشونت و تندی از او ندیده بودم. آنچه می‌دیدم نفسم را حبس کرد...داشت می‌خندید و چقدر با خنده جذاب‌تر بود!با حس کردن سنگینی نگاهم، برگشت سمتم و چیزی را زمزمه‌وار گفت که ... (کافیه دو پارت اول رو بخونید تا خودتون متوجه قلم قوی نویسنده بشید.) https://t.me/+qdTD1yajVNFlMTU0 ۱۳پاک
Hammasini ko'rsatish...
Repost from N/a
روزتون با این لیست بخیر می‌شه☺️ #خوش‌قلم‌ترین‌نویسندگان‌جوان #برترین‌رمان‌های‌این‌هفته #موضوع‌های‌متفاوت‌وبترکون عضویت محدود🚫فقط تا 2ساعت فرصت جوین دارید😍 ⸙☁️مثل هیچکس https://t.me/+g1RWit4v390zNjY8 𔗫🖤تازیانه https://t.me/+OLjnoH8IMsI2NGE0 ⸙☁️سرنوشت ما https://t.me/+RYHc6SCtY4QwZmE0 𔗫🖤نگاهی به سرخی خون https://t.me/+Q2zlvHV_liRkMzM0 ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️معبر https://t.me/+ybTsLKxi_CxhZDI0 𔗫🖤مـتانـویا https://t.me/+B5J2ek8kvIwxODI0 ⸙☁️جنگل‌سحرآمیز https://t.me/+gDG7z8rmhZI5ZjJh 𔗫🖤ماه نشین https://t.me/+YVi6IEMfGy4wYWJk ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️دلبرآتش https://t.me/+vpTtWHA5HiRiODQ0 𔗫🖤استاد خاصِ من https://t.me/+dfdQzXPcrS4zZTA0 ⸙☁️گندم https://t.me/+bn8-zoD5nvk5NTZk 𔗫🖤افسانه‌ی آریوال https://t.me/+ecFxIypb5dQ4Nzlk ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️سوگلی شیخ https://t.me/+UZbjz0MAVAtkOGY0 𔗫🖤دردی از گذشته https://t.me/+uKpXM5MIN4plOTI8 ⸙☁️پسربلوچ https://t.me/+Rz4NASbMOndiNGQ0 𔗫🖤سرنوشتم با تو بود https://t.me/+higuOLkF9uxkM2U0 ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️کارن https://t.me/+WbH_OSzJpyU4MTI8 𔗫🖤بی گناه https://t.me/+SVGKvEAF1rtiYjNk ⸙☁️پروازی بدون بال https://t.me/+Zk6a97ZyIXtlMGFk 𔗫🖤زیباترین‌رمان‌ها https://t.me/+l-rFqdWfVzI2NWY0 ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️بیبی فیس https://t.me/+B60br2SEKKUxOGVk 𔗫🖤از کوروش تا کوروش https://t.me/+Iq_gMfTiyPUzYTVk ⸙☁️زندانبان https://t.me/+XpT4xa92F1djN2Vk 𔗫🖤دریاوآسمان https://t.me/+uw8gwB8eWQEwNmFk ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️ابرپروازگر https://t.me/+otBU5sMukGJlMWI8 𔗫🖤به‌خدامی‌سپارمت https://t.me/+UV6KAArONgo3Mzc0 ⸙☁️بی‌انظباط https://t.me/+Oml0-X6gTZxlNDJk 𔗫🖤جاویدان https://t.me/+SJcDlKlYaHphNTNk ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️دیداراتفاقی https://t.me/+5Myze2GacMo2MTc0 𔗫🖤لیلی https://t.me/+PwX8wS7_9AtkMzA0 ⸙☁️ششمین همزاد https://t.me/+DkL5w5m_KHdhZjg8 ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️ارباب‌هوس‌باز https://t.me/+WgI8BvMpxa44ZjQ0 𔗫🖤بازی باسرنوشت https://t.me/+TD0_noMKpDA0MWY0 ⸙☁️ماه ایل https://t.me/+r8rWXeTuuPk2Njlk 𔗫🖤کیستی؟ https://t.me/+m7gAHHN5GvRkYTlk ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️شبهای‌پاریس‌ماه‌نداشت https://t.me/+J0QNGsEEglUzZDY0 𔗫🖤قلب شیشه‌ای https://t.me/+W1NKetwCTEo2ZWM0 ⸙☁️پرسفون https://t.me/+kgxcMjlB-jllOWI0 𔗫🖤رمان‌های‌صحنه‌دار https://t.me/+pwjQFga1KmM2MzM0 ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️آرامش مصنوعی https://t.me/+P6xwM-HPVAJlMzVk 𔗫🖤باران عشق و غرور https://t.me/+mfQgwn3DBt8yOWNk ⸙☁️اختران https://t.me/+yepyQT9Tn_k3NWFk 𔗫🖤سارین https://t.me/+hjVwQ1n63TUyMzNk ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️دلخوشی https://t.me/+Rz4NASbMOndiNGQ0 𔗫🖤شکنجه‌گاه‌بانو https://t.me/+OzJF1VAMxvhiZjJk ⸙☁️افـــــــرا https://t.me/+5xNLfI_UAjk5MTJk 𔗫🖤چشمآهو https://t.me/+pkAKLOAS8wpiZTU0 ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ جهت‌شرکت‌درلیست‌کلیک‌کنید↪️
Hammasini ko'rsatish...
Repost from N/a
همش اینجاست یه پکیج خاص و کمیاب از برترین قصه‌ها که قرارداد چاپ دارن و عضویت محدود☺️👇🏼📚❌❌ ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸دنبال رمان صحنه دار وممنوعه میگردی بیا اینجا 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟ازدواجی اجباری با پادشاه هوس باز ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸عشقی پر از خون در جنگ جهانی دوم 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟امیر با نامزدِ برادرش ازدواج می‌کنه و... ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸عاشقانه ای میان زنی جسور  و مردی عاشق پیشه‌ 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟عشق رئیس بزرگ به کارمند قرتیش ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸صیغه ای اجباری برای ادامه همکاری 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟فاصله ای میان عشق و نفرت ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸آوا برای پیدا کردن قدرتش به آریوال میره ولی... 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟ازدواج دختر بیست ساله با شیخ پنجاه‌ساله ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸رفتن به پارتی به شرط نجات از بدنامی 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟به دستور مادرشوهرم در زندان به قتل رسیدم و... ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸موفقیت بشرط خیانت به معشوق 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟دیدار دوباره دو قلب عاشق که از بچگی بهم تنیده‌اند. ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸دختر عاشق بزرگترین دشمن خانوادش شد. 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟زنی که برای عشقش قاتل میشه ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸دختری که معشوقه خیالی قاچاقچی حرفه‌ای می‌شه. 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟عشق اجباری وابسته به هوس ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸برای به دست آوردن قلب خانزاده، سر تنم قمار کردم 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟دایانا عاشق یک مافیا می‌شه، جاسوسی یا... ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸عشقی از نوع ممنوعه 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟ازدواج با دختر کسی که پدر و مادرم رو کشته ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸دردسر شش ماه چت کردن با یک ناشناس 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟وارث بزرگترین باند مافیای ترکیه که عاشق‌پرواز میشه ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸مردی جذاب از جنس آرامش،مرهم زخم های ناتمام 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟عاشقانه‌ای ناب میان دختر ترک و پسر بلوچ ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸عشقی برپایه یک شکست 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟بهم دست درازی شد مست کردم یادم بره‌خیانت دیدم ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸بعد مرگ عموم اسیر پسرعموی مذهبیم شدم 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟عاشق استاد جذاب دانشگاهمون شدم که با نقشه بهم نزدیک شده بود ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸دختری اسیر به دست دشمنان قسم‌خورده 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟عشق رئیس مافیا ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸پسری که دوستش میدزدتش و قمار میش 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟عشقی برخواسته از دل یک کینه ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸تقاص گناه دایی و مادرم رو دادم 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟فایل رمان‌های کامل شده و ممنوعه ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸دوست‌دختر اجباری پسر شروزورگوی دانشگاه‌شدم 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟ازدواجی اجباری با مردی بدل و شکاک ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸تنهاامیدمردم برای‌نجات ازاین بیماری‌ما‌تبعیدی‌ها 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟زاده قدرت بودم میان تمام ضعف‌های جهان! ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸مردی که بعد از ده سال از شکنجه فرار میکند. 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟با نبودش مثل یک حباب تو خالی بودم؛پوچ وتهی... ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸مرد نابینایی که بعدها فهمیدم بابای بچمه 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟سرنوشتم با رفتن به اون جنگل کاملا عوض شد. ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸مردبیرحمی که فکر میکردم شوهرمه ازش‌حامله شدم 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟انتقام به شرط قتل‌های وحشیانه ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸عروس خون‌آشام ها توسط گرگینه دزدیده میشه 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟بی خبر از گذشته ی تاریک دل بسته میشوند...! ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸شبابهش تجاوز می‌کردوروزها روی زخماش بوسه‌می‌زد جهت‌شرکت‌درلیست‌کلیک‌کنید↪️ 9صبح
Hammasini ko'rsatish...
Repost from N/a
#رنج_نیلو هرچقدر دستم جلوی دماغ و دهنم بود بازم خون از بین دست هام میریخت رو لباسم پاشا از بس صورتش قرمز بود انگار داشت از حرص میترکید رو به روم وایساد و دست هاش رو به حالت تهدید سمتم تکون داد و با صدای گرفته و کلفتش گفت ____توی حرومزاده داری چه گوهی میخوری؟ قراره آبروی کیارو ببری؟عکس لختت رو اشتباهی برای من میفرستی؟ نزدیک تر شد که خودم رو عقب کشیدم جوری گریه میکردم که دلم برای بی کسیم کباب شد ...بی کس بودم که کسی نبود منو از دستش نجات بده ____تو همون تخم سگی هستی که دورو بریات بهت بالو پر دادن ...آدمت کردن ..میدونستم یه غلطایی داری میکنی ولی فکرش رو نمیکردم انقدر تخم داشته باشی تا عکسای لختت دست به دست بچرخه بی پدر بعد با تموم شدن حرفش جوری لگد زد به پاهام که از دردش فلج شدم و از ته دل جیغ زدم از قضاوت های الکیش داشتم دق میکردم ،از تهمت هایی که میزد فحش هایی که میداد داشتم میمردم #عاشقانه_هیجانی #صحندار 🦋اگر همه‌چیز در دنیا ناقص باشد "عشق " کامل‌ترین ناقص‌هاست❢❢🦋 به قلم: آیدا.نصیر https://t.me/+Z7zAmsILlhlhNGNk https://t.me/+Z7zAmsILlhlhNGNk https://t.me/+Z7zAmsILlhlhNGNk 10صبح پاک
Hammasini ko'rsatish...
Repost from N/a
لیست رمان های جذاب با قوی ترین قلم😎🔥 خفن ترین رمانای انلاین😍🫀 زخم خورده :مریم دختری که درگیرچت با یه ناشناس میشه بی خبرازاینکه وارد بازیه بدی شده..🥲 🖤 عشقی ممنوعه.!!دختری که شب عروسیش بهش تجاوز میشه و...🔞 🌪 دوست دخترِ فیک رئیس مافیا میشه، اما با حامله شدنش همه چیز بهم میریزه🔥 🥂 با شروع جنگ جهانی پای افسر روس به زندگی لیلی باز میشود،مرد خونخواری که به هر طریقی اون رو میخواد.💧 🌙 شیش تا دختر که توی دزدی گیر شیشتا پسر میفتن 🌱 دختره برای انتقام نزدیک پسره میشه بی خبر از اینکه اون پسر یه روانی به تمام معناست...🫣 🫧 پری کوهستان: شیطانی که عاشق یه کشیش میشه!🔞 🕊 تلاش دو دلداده برای مقابله با کسی که نقشه ی کشتنشون رو میکشه🚷 🧚‍♀️ من تو این قلعه‌ی طلسم شده گیر کردم تانای؛ می‌شه خودتو برسونی؟! ⁉️ 💕 دلانا به دستور رئیسش باید یه مأموریت انجام بده، اون باید بره سراغ رئیس مافیایی که به گودمَن معروفه🎩رمان های قاچاقی رو اینجا پیدا کن👀 🎭 این دفعه یه پسر شده پرستارِ یه دختر!!!!😱 🔥 نایاب ترین رمان های آنلاین اینجاست 🫰 عاشق بیگناه : عسل دختر مذهبی که بعد مرگ مادرش اسیر مردی میشه که...❤️‍🩹 🫀 اربـــ🔥ــاب هــوس بـازی که عـاشق خدمتکـار کوچـولوی عمـارتش میشه و .. 🦋 مامور مخفی ای که توی ماموریت‌ عاشق رئیس مافیا میشه 🖇 زخم خورده :مریم دختری که درگیرچت با یه ناشناس میشه بی خبرازاینکه وارد بازیه بدی شده..🥲 💍 اگه دنبال کانالی می گردی که هم رمان آنلاین هم PDF رمان با هر ژانری که میخوای داشته باشه به این کانال سر بزن.🥳 👀 عاشقانه‌ای ناب میان دختر تُرک و پسر بلوچ پسری خلافکار که به خاطر کارش از عشقش دست میکشه و اتفاقات غیر منتظره‌ای که واسشون میفته....!🤯 🍄 صدف دختری که بعد مرگ عموش اسیر پسر عموی مذهبیش‌ میشه.....🔴🔴 👑 شانا سلیم سروانی که درگیر حل پرونده کروکدیل میشه و دلشو به برادرزاده مافوقش میبازه.😈 🎨 اراج ملک شاه پسر پولدار ترین مرد ایران درست وسط جشن نامزدی ایی که روحش هم خبر نداره ظاهر میشه و...💔 💎 تینا جنگجوی آسمان و زمین به چالشی کشیده میشه انسان های معمولی رو قراره به تباهی بکشونه و...🫠 🌸 ال آے دخترے ڪه همسر جوانش فوت شده و پدرش برایش ازدواج اجباری درنظر گرفته به برادرشوهرش ازدواج پیشنهاد صوری را میدهد ❤️‍🔥 " روایت ِداستانِ مثلث عشقی " سرگرد جذاب و سرآشپز دیوونه ای که عاشقِ دکترِ پرونده ی جنایی میشن 🔥💋دخترِ حاجی معروف شهر که شب عروسیش عکسای معا.شقه‌اش با دوست داداشش به دست شوهر پلیس و مذهبیش میرسه 🪐 ارمیا پلیسی که بعد از بیست و چند سال باید با طرد شدنش توسط عشقش، تاوان گناه دایی و مادرش رو بده 🌈 جاویدان مردی خشن و هات که از زندان فرار میکند و گیرایی جنسی به دخترک دلربا دارد و سعی میکند شبی رو باهاش بگذرونه که. . 🎁 روایت  دختر ستم دیده  16 ساله که برای رها شدن از اجبار پدرش  و برای ازدواج اجباری  مجبور میشه شبانه  فرار کنه❤️‍🩹همه چی از جایی شروع میشه که یه نامه از طرف یه باند قاچاقچی ولی به اسم یه طرفدار به دستش می‌رسه و... 🌈 دنیای رمانهای ممنوعه و بشدت کمیاب 🌊 💎 اتریسا هکر ماهر 18 ساله گول مافیای دورگه مسکو رو میخوره و..... ❤️‍🔥 جهت شرکت در تب لیست👇 @Delbar_editam 10صبح پاک
Hammasini ko'rsatish...