A soul

انبوه مردم ساده تر فریب یک دروغ بزرگ را می خورند تا یک دروغ کوچک

در جهان پاسخ دو چیز را باید با خون داد، اشتباه و خیانت.

🤍.

بین ما مثل سونامی گذشت و‌‌ متوجه نشدیم بر فراز ابرها پرواز می کردیم او صبح را با نگاه خود روشن می کند من همیشه در همه جا از تو محافظت خواهم کرد در شب های تاریک منتظرت بودم میدونی که از باختن خسته شدم رسوایی در حافظه من غرق شدن دوباره در عشق،فقط تو و چشمانت هیچ کس نمی تواند مرا درک کند فرار کن، دور شو دوباره آن همه درد در من است آنچه زندگی می کند در قلب من عشق به توئه.

تو مثلِ ابری ، مث بادی ، مث عکس پرستوها تو آبی مثِ نور خورشید ک ساعت شیشِ‌صب از روی کاجا میگذشت تو مث اون همه روزایی ک بیدار شدیمُ دیدیم برف‌اومده‌ای مث راه رفتن رو برگی ، مث بارون وسط مرداد تو مث درخت پر توتیایی مث نوشیدنیِ الوئه‌ورایی تو مث شکوفه‌های گیلاسی ،مث بعدظهر اردیبهشتی مث فال‌خوبایِ حافظ ، مث شعرای مولانایی مث همهِ اهنگ خوبایی مثِ اوازای شجریانی مث اسلایس اولِ پیتزایی مث گاز اول گوجه‌سبزی وسط تابستون مث سیب‌زمینی سرخ‌کرده با سسِ کچاپی مث دراز کشیدن زیرِ نور مهتابی ، مث گربه قشنگایی.. مث عکسای پینترستی ، مث توییت فارسیایِ فانی مث اهنگ بی‌کلامایی مث داستان‌پیچیده‌هایی تو اون خاطره‌ای ک هیچ‌وقت نداشتم‌ولی یادم میادی تو مث رنگ زندگی قبلیمی مث خابی ، مث خیالی ؛ تو از زندگی موازی میای شاید از جنس رویایی ، تو مثِ یه‌چیز دورِ نزدیکی تو مثِ یه سکوت بلندی.. تو یهو میای بعضی‌روزا ، تو غیرمنتظره‌ترین‌وقتا ؛ ولی واقعا تو کجایی؟ تو خاطره‌ای؟ مث یه‌چیز دور ، مث ی ا‌واز اشنا ، تو مث خیالی ، تو خیالی تو نسیمی لای برگا تو ادم نیستی ، توهمی ، وهمی ، تو هرجا فک کنمی ، میگن تو هرچی میخامی تو خوشحالیامی. ت همون دید خوبه‌یِ من ب زندگی‌ای.✨