| 𝗣𝗹𝗮𝘆 𝗻𝗼𝘃𝗲𝗹 |
هر کتابی یک دنیایی درون خودش دارد..🤍🪷 . . منبع رمان های چاپی، حق عضویتی، کمیاب به صورت رایگان آیدی مالک جهت نقد، پیشنهادات و انتقادات : @A1rmyn Tabligh: @tabliqat_roman
Ko'proq ko'rsatish3 126
Obunachilar
+624 soatlar
+547 kunlar
+28430 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
معمولا وقتی دلخور میشویم انتظار داریم بدون اینکه دلیل عصبانیتمان را بگوییم درک شویم، گویا در این صورت احساس اطمینانمان بیشتر میشود. در واقع هسته اصلی دلخوری ما، درک نشدن بدون توضیح است
ریشه این موضوع به احتمال زیاد به دوران کودکی ما برمیگردد که هرچه میخواستیم گریه میکردیم و نزدیکان وظیفه تشخیص نیاز ما را داشتند.
سیر عشق | آلن دوباتن
💜نام رمان : #ماهت_میشم
💜ژانر : #عاشقانه #تخیلی #صحنهدار
💜نویسنده : #یاسمن_فرحزاد
💜خلاصه :
دختری که اسیر دست گرگینه ها میشه
یاسمن دختری که کل خانوادش توسط پسرعموی خشن و بی رحمش قتل عام شده. پسرعمویی که همه فکر میکنن جنون داره. کارن از بچگی یاسمنو دوست داره و وقتی متوجه بی میلی اون نسبت به خودش میشه اونو مثل برده تو خونهاش چند سال زندانی میکنه حتی شده قلاده دور گردنش ببنده این کارو میکنه. تا روزی که دشمن درجه یکش که یک آدم مغرور و کله خره، تصادفا یاسمن رو میبینه و ازش خوشش میاد. به خاطر کینه ای که از کارن داره، یه روز تو راه دانشگاه یاسمنو میدزده و مجبورش میکنه که... رقابت سخت بین دو گرگینه آلفای وحشی که چیزی جز وحشیگری بلد نیستن.
@play_novel
(@play_novel)ماهت میشم.pdf18.29 MB
👍 3
زندگی کردن فقط نفس کشیدن نیست، زندگی یعنی فعالیت، یعنی به کار بردن اجزا و اعضای بدن و حواس و قوای جسمانی و روحی، بهطوری که احساس کنیم واقعاً زنده هستیم.
آن کسی که بیشتر عمر کرده است آن نیست که سال زیادتری داشته باشد، بلکه کسی است که طعم زندگی را بیشتر چشیده باشد. فلانی در صد سالگی زیر خاک رفته است، ولی از روز تولد مرده بوده است. اگر لااقل دوره جوانی را خوب زندگی کرده بود و آن وقت به گور رفته بود، یقیناً بهتر بود.
امیل | ژان ژاک روسو
نعمتی پنهان
✨رمان:#نعمتی_پنهان
نویسنده :#ناشناس
ژانر #گی #خشن #عاشقانه #اسمات
خلاصه :
بینیش رو روی گردنم کشید که پیراهنش رو چنگ زدم تا سرپا بمونم
وقتی چند بار گردنم رو به وضوح با نوک بینیش طی کرد بلاخره صداش توی گوشم پیچید :
_میدونی که پسرارو دوست دارم
ترسیده از اینکه این مکالمه قراره به کجا برسه سرم رو به تایید تکون دادم.
سرش رو به عقب کشیده اینبار انگشت شصتش رو روی گردنم کشید و پوزخندی به لرزش بدنک زد :
_تو دقیقا تایپ منی...... مخصوصا بدنت
زیر دلم کم کم داشت از استرس بهم میپیچید. با حرف بعدیش برق عجیبی از نوک پا تا سرم عبور کرد :
_دفعه بعدی که فرار کنی میذارم بدنت زیرم پیچ و تاب بخوره و نشون بده که چقدر پشیمونه!
@play_novel
نعمتی پنهان (@play_novel).pdf14.87 MB
قدر عشق رو بدون مارکوس. کاری کن که عشق، همیشه بزرگترین دستاورد زندگیت باشه. آدمهای زیادی به دنیا میان، از این دنیا میرن و آدمهای جدیدی جاشون رو پر میکنن. کتابهای زیادی نوشته میشن، موفق میشن و خیلی زود هم به دست فراموشی سپرده میشن. پول وارد زندگیت میشه و ممکنه خیلی راحت از دست بره.
ولی عشقِ واقعی فقط و فقط یکبار در زندگی هر آدمی به سراغش میاد. اگر قدرش رو ندونی، اگر به هر نحوی غفلت کنی و از دستش بدی، تا آخر عمرت باید غم و ناراحتی رو تحمل کنی.
پرونده هری کبر | ژوئل دیکر
💜 نام رمان : #طلوع_سیاه
💜 ژانر : #عاشقانه #اجتماعی
💜 نویسنده : #پریسا_غفاری
💜 خلاصه :
خاطره فقیه، دختری با خلق و خویی یکرنگ و بی ریا، که بعد از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه برای رسیدن به خواسته های جوانی اش مطابق عادت همه چیز را با چرتکه عقل و جوانی اش محاسبه میکند و تمام دو دوتا چهارتایی هایش او را پرستار پیرزنی بیمار میکند که چهار فرزند پسر دارد... قصه، قصه دلدادگی پرستار و ارباب نیست، اما ورودش به منزل طلعت اسفندیاری، بیوۀ تاجر فرش -محمود اسفندیاری- شاید طلوع زندگی اش باشد، اما به سیاهی غروب... و یا شاید طلوعی باشد از دل غروب... هر چه هست داستان زندگی من و شماست؛ زندگی آنها و اینها... تفاوتمان در تفاوت انتخابهایمان است و بس
@play_novel
(@play_novel) طلوع سیاه (1).pdf3.12 MB
گالیله: از مشکلات صحبت نکنید. طاعون، مرا از دنبال کردن مطالعات و مشاهدات باز نداشت.
موچیوس: آقای گالیله، بدتر از طاعون هم پیدا میشود.
گالیله: این را از من بشنوید: آنکه حقیقت را نمی داند فقط بیشعور است، اما آنکه حقیقت را می داند و آن را دروغ می نامد، تبهکار است.
زندگی گالیله | برتولت برشت
Boshqa reja tanlang
Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.