کتابخونهۍ بنفش من💜
" منبع رمانهای کمیاب اگر نویسندهای نمیخواد فایل رمانش داخل چنل باشه لطفاً اطلاع بده💜🫂" درخواست رمان💕🌱 @purple_library_bot رمان های آنلاین❤️🌿 https://t.me/+yGdPxTzWhnI4N2Rk
Ko'proq ko'rsatish1 207
Obunachilar
-424 soatlar
-247 kunlar
+23630 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
Repost from N/a
_«دور از چشم من با اون حرومی لاس میزنی آذر ؟»
دم اسبی موهایم به آرامی درون مشتش جمع میشوند و به ناگهان کشیده میشوند ، میغرد
_«به من خیانت میکنی آذر؟»
موهایم بیشتر و بیشتر کشیده میشوند
_« تو کی این همه هار شدی که پاچه صاحابتو بگیری آذر؟ کی جرئت کردی منو نیش بزنی آذر؟»
سکوتم مرا بیشتر مجازات میکرد یا او را ؟
لبانش را به گوشم میچسباند
_« من آدمت کردم ، برای بقیه دم تکون میدی آذر ؟ خیال کردی حالا که اسمت تو شناسنامه ی منه ، با اسم من برا خودت سروری میکنی ، پشت سرم هر گوهی که بخوای و میتونی بخوری و من ککم نگزه؟»
خواستم بگویم ککت میگزد با اینکارها؟؟ اما گفتم
+«خوب کردم »
ته دلم خالی میشود وقتی میخندد ...
امشب زنده میمانم ؟
https://t.me/+ETiJKcssyl43N2Q0
https://t.me/+ETiJKcssyl43N2Q0
شوهرش فهمیده که بهش خیانت کرده 😱😱
12 پاک
1600
رمان؛ #نیم_رخ #نیمرخ
ژانر؛ #عاشقانه
نویسنده؛ #عادله_حسینی
خلاصه؛
شیوا دختری که مادرش رو تو یه تصادف از دست داده و حالا از پدر مریضش پرستاری میکنه دختر داستان در یک آموزشگاه نقاشی تدریس می کند و با ورود یک دختربچه کارآموز به آموزشگاه مسیر زندگی شیوا عوض میشه....
نیمرخ.pdf4.35 MB
4020
Repost from N/a
من نامدارم ، رئیس یک باند مافیا ، مردی که همه از شنیدن اسمش وحشت دارن ... همه جا چشم و گوش دارم ، وفادارترین آدما برام کار میکنن...
بعد از چند سال در خفا زندگی کردن ، دوباره برگشتم تو بازی ، اینبار قوی تر و زخمی تر از قبل ...
اولین طعمه هم ملکه بود ...
همون آذی فرهانی که همه ملکهی افعی صداش میزنن ، چرا که اون تنها زنیه که تونسته بین این جماعت گرگ قد بکشه ، تنها زنیه که بی رحمیش زبون زد این آدم هاست ...
دست تقدیر و حرص و کینه مارو سر راه هم قرار میده ، دو تا آدم قدرتمند و سلطنت طلب ...
اون دنبال انتقام مرگ دخترش و من دنبالِ ...
https://t.me/+ETiJKcssyl43N2Q0
https://t.me/+ETiJKcssyl43N2Q0
#عاشقانه_درام_معمایی
#بزرگسال
17پاک
3100
رمان: #کوچه_چهل_پیچ
نویسنده : #پرستو_مهاجر
ژانر : #عاشقانه #اجتماعی
خلاصه :
کوچه ی چهل پیچ روایت زندگی یک خانواده ی بزرگ است.
حاج مجتبی فرهمند بازاری نامدار پدر خانواده می خواهد که همیشه تمام خانواده اش که شامل همسر، سه پسر و یک دخترش که جز پسر کوچکش بقیه ازدواج کرده و صاحب خانواده هستند در کنارش باشند که با تدبیر خودش خانه ای چند طبقه ساخته و هر کدام از فرزندانش در یکی از واحدها سکونت دارند
اما قصه ی اصلی ماجراها و دردسر هاییست که پسر کوچک حاجی و دو نوه ی پسری او ایجاد میکنند.
همراه میشویم با یک رمان شلوغ پر از ماجرا و مانند همیشه ، عاشقانه !
کوچه چهل پیچ.pdf3.44 MB
8160
Boshqa reja tanlang
Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.