198
Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
Ma'lumot yo'q7 kunlar
Ma'lumot yo'q30 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
تساهل عبارت است از قبول و پذیرش آنچه که قبول نداریم و به آن معترضیم اما این اعتراض همواره مقرون به یک نوع خویشتنداری و صیانت خود از طرد و انهدام یک تفکر یا یک اندیشه است.
- نامهای درباب تساهل | جان لاک
شرط اصلی دموکراسی و آزادی بیان ضدیت با سرکوب دیگر عقاید، ضمن مشروع شمردن ضدیت ورزیدن در عالم نظر است. ابراز مخالفت و پرسشگری، سرکوب نیست.
بهنظر میرسد مراد آقای اسماعیلیون از دموکراسی داشتنِ حق وتو است. نیاز داریم که بدانیم تعریف دقیق ایشان از آزادی چیست؟
عدم پذیرش فرد مخالف در شورا، چه فرقی با سرکوب، و تاب نیاوردن پرسشگری چه تفاوتی با تمامیت خواهی دارد؟
تلاش های ایشان و هزینهای که ناخواسته برایشان تحمیل شده، قابل احترام است. اما نمیشود بر فرارِ روبه جلو و عدم شفافیتشان چشم پوشید. جاهطلبی هرکسی در سیاست قابل درک است، اما راه مشروعش قبولِ مسئولیت بیشتر است، نه پوپولیسم و ابهام زایی های مکرر. گزارش ایشان فاجعه بود: عدم پاسخگویی و گِله از پرسشات مطرح شده، تحریف روند دموکراتیک، و تلاش برای مصادره ایدهها و کنشهایی که مستقل یا قبل از ایشان مطرح شدهاند. یک جاهطلبی ریاکارانه و غیرمسئولانه.
تساهل عبارت است از قبول و پذیرش آنچه که قبول نداریم و به آن معترضیم اما این اعتراض همواره مقرون به یک نوع خویشتنداری و صیانت خود از طرد و انهدام یک تفکر یا یک اندیشه است.
- نامهای درباب تساهل | جان لاک
شرط اصلی دموکراسی و آزادی بیان ضدیت با سرکوب دیگر عقاید، ضمن مشروع شمردن ضدیت ورزیدن در عالم نظر است. ابراز مخالفت و پرسشگری، سرکوب نیست.
بهنظر میرسد مراد آقای اسماعیلیون از دموکراسی داشتنِ حق وتو است. نیاز داریم که بدانیم تعریف دقیق ایشان از آزادی چیست؟
عدم پذیرش فرد مخالف در شورا، چه فرقی با سرکوب، و تاب نیاوردن پرسشگری چه فرقی با تمامیت خواهی دارد؟
تلاش های ایشان و هزینهای که ناخواسته برایشان تحمیل شده، قابل احترام است. اما نمیشود بر فرارِ روبه جلو و عدم شفافیتشان چشم پوشید. جاهطلبی هرکسی در سیاست قابل درک است، اما راه مشروعش قبولِ مسئولیت بیشتر است، نه پوپولیسم و ابهام زایی های مکرر. گزارش ایشان فاجعه بود: عدم پاسخگویی و گِله از پرسشات مطرح شده، تحریف روند دموکراتیک، و تلاش برای مصادره ایدهها و کنشهایی که مستقل یا قبل از ایشان مطرح شدهاند. یک جاهطلبی ریاکارانه و غیرمسئولانه.
Repost from N/a
کدام قلب؟ کدام قلب بزرگتر است؟ کدام احساس عمیق تر است؟ خب من و خیلی های دیگر ذهنمان به منطق جهان راه نداد. و نمیدهد. پس حداقل خوب است که اینی که هست را حس کنیم. تجربه کنیم. غرق شویم. غرق شویم و کسی نجاتمان ندهد.
"کدام زیبای از خود گذشته قصد جانم را دارد؟" کدام دشمنِ درخور توانِ فریب دادنم را دارد؟
نمیدانم قلب مورچهای لهش کردم احساسات اصیل تری دارد یا زنی که بوسیدمش. نمیدانم قلب خودم که میان مرگ و بیرحمی مردد است بزرگ تر است یا مورچهای که له کردم.
کیفیت را بسنج امیرحسین، کیفیت!
کیفیتِ برتر؟ موزیکی زیباییست که در اثنای مستی در غروب آفتاب میشنوم. برگردیم به سوال اول: کدام قلب بزرگتر است؟ برای منِ مردد میانِ عشق و بیرحمی، آنکه موسیقی اصیل تری را میستاید.
با بیرحمی نسبت به خودت و دیگران، پا روی احساس همدلی گذاشتهای و شادی و آزادی بینظیری میچشی. و با دلرحمی، به درون غم و همدردی و احساسات تیرهای شیرجه میزنی.
حال کدام شجاعانه تر است؟
با بیرحمی نسبت به خودت و دیگران، پا روی احساس همدلی گذاشتهای و شادی و آزادی بینظیری میچشی. و با دلرحمی، به درون غم و همدردی و احساسات تیرهای شیرجه میزنی.
حال کدام شجاعانه است؟
Repost from N/a
طریقتِ سامورایی استوار بر مرگ است. آنگاه که باید بین مرگ و زندگی یکی را انتخاب کنی بیدرنگ مرگ را برگزین. دشوار نیست؛ مصمم باش و پیش رو. این که بگوییم مُردن بدون رسیدن به هدف خود مرگی بیارزش است راهیست سبکسرانه برای پیچیدهکردن موضوع. زیرا آنهنگام که تحت فشارِ انتخابِ زندگی یا مرگ قرار گرفتهای لزومی هم ندارد به هدف خود برسی.
- هاگاکوره، از کتاب اول
یا این یا آن.
میانمایه و سبکسر نبودن و همهچیز را با هم نخواستن.
یا این یا آن.
اگر نمیتوان شرافتمندانه زیست پس باید شرافتمندانه مُرد- خطابی به آزادگان و نجیبزادگان و شرافتمندان.
هرچیزی پس از تولد، رو به نابودی است. هرچیز راستینی گرایش به کژی دارد (دازای). کافیست چیزی را از منطقهی امنش خارج کنی تا کاملا چیز دیگری شود؛ اصالتش را از دست دهد. ناخالصی که اضافه شود، تباهی اجتناب ناپذیر است.
پس دست نزدید. نزدیک نشوید. آلوده نکنید! حریم هارا حفظ کنید. از هرچیزی که حریمش شکسته شده باشد متنفرم. حقیقتی که کلیشه شده باشد، و بدیهی انگشاته شود، هرروز لگدمال میشود. هراحمقی لگدی به آن میزند.
هرچیزی پس از تولد، رو به نابودی است. هرچیز راستینی گرایش به کژی دارد. کافیست چیزی را از منطقهی امنش خارج کنی تا کاملا چیز دیگری شود؛ اصالتش را از دست دهد. ناخالصی که اضافه شود، تباهی اجتناب ناپذیر است.
پس دست نزدید. نزدیک نشوید. آلوده نکنید! حریم هارا حفظ کنید. از هرچیزی که حریمش شکسته شده باشد متنفرم. حقیقتی که کلیشه شده باشد، و بدیهی انگشاته شود، هرروز لگدمال میشود. هراحمقی لگدی به آن میزند.
نیچه میگوید اگر چرایی زندگی را بدانی، با چگونگیاش کنار میآیی. جملهی بینقصی است. من که برعکس، چرایی زندگی را نمیدانم، چگونگیاش برایم مهم است. ذهنیت نیچه شناس شهیر، دلوز هم اینگونه بود: همین که فلج شد، خودکشی کرد.
شناخت، و لذات ذهنی _ که همیشگیاند و حداقل ملزومات خارجی را نیاز دارند _ شاید بر این زمینهی خالی و پوچ چرایی به حساب بیآیند. اما به اندازهی کافی قوی نیستند. برای من شور و غرور اصلاند.
Boshqa reja tanlang
Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.