عروس ڪُرد
هر گونه کپی و نشر بدون اجازه از رمان پیگرد قانونی دارد
Ko'proq ko'rsatish5 970
Obunachilar
+1024 soatlar
+67 kunlar
-4330 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
Photo unavailable
💫احضار برای درخواست پول از شخصی به مبلغ دلخواه شما
💫احضار در چند ساعت.معشوقتان در به در کوچه به کوچه دنباله شما میوفتد و آتش میگیرد تا شمارا نبیند میسوزد و سرگردان شما میشود
💫احضار مال از دست رفته.فروش ملک.بدست آوردن پول تا هر مبلغی از موکل.در چند ساعت
🔥 اولین بار با متخصصین یهودی ما🔥
💫احضار برای رضایت ازدواج و رضایت♣️👇
https://t.me/joinchat/7aSAbvuZHtlmZDZh
جهت سفارشات👈
@Hajtnxrox0
52200
#عروس_ڪرد
#پارت450
بدون آنکه سمت موژان بیاید از در خارج شد
با ضرب پشت سرش در را به هم کوبید
چشمان موژان لحظه ای از ترس باز و بسته شد
بدنش خیس عرق بود
از ترس هنوز هم نفس نفس میزد
سر جایش نشست و دستش را روی قلب مریضش حرکت داد تا از حرکت نایستد
با باز شدن ناگهانی در نگاه ترسیده و چشمان گرد شده اش سمت بالا چرخیدند
با دیدن شهربانو نفس راحتی کشید
شهربانو با احتیاط قدم سمت جلو برداشت و پرسید
_ خوبین خانوم؟
شهربانو کنار موژان جای گرفت
از پارچ آب لیوانی پر کرد و در دستش گذاشت
_ خانوم یکم از این بخورین حالتون جا بیاد
خدا منو مرگ بده تنهاتون گذاشتم
موژان قلپی از آب سردی که در دستش بود خورد
سرمای آب تن ترسیده اش را به لرزه انداخت
_ خوبم من شهربانو
نگران نباش
https://t.me/+zPEm4VgaweBlMDQ8
https://t.me/+zPEm4VgaweBlMDQ8
همگی عضو شین #رمان_دوم_نویسنده_پرستارشیطنتهایم ❤️👆
64820
00:13
Video unavailable
#خدا💕
خدابزرگه🫀
╭────➺𓆩᳦᳣ 🌱🥰آرامش باخدا ╰────────────
@Kord_Aros
2.66 MB
59720
00:26
Video unavailable
🔥 کنسرت پازل بند 🔥
📍 تهران - ۲۲ خرداد
⏱️ فروش بلیت از سایت ملوتیک
لینک سایت : 👇
🌐 B2n.ir/Puzzle22
10.10 MB
43600
Photo unavailable
فقط ۱۰روز مونده تا همستر مثل ناتکوین لیست بشه و خیلی هارو پولدار کنه
اگر از نات کوین و استخراج اون جاموندی باید بدونی حداقل از یه سود ۵۰۰ میلیون تومنی جا موندی
حالا یه فرصت دیگه پیش اومده ، میم کوین همستر در شبکه تون قراره بزودی در صرافی bngx و سایر صرافی ها لیست بشه.
ار طریق لینک زیر وارد ماین این میم کوین شوید و مثل ارز NOT این ارز را استخراج کنید،فقط ۱۰روز فرصت دارید
https://t.me/hamster_kombaT_bot/start?startapp=kentId100809592
.
41410
📚در دفتر زندگیت
مشکلات را با مداد بنویس
و نعمت هایت را با خودکار
امید داشته باش که روزی تمام مشکلات
❤امید داشته باش
خدایی هست که از احوال
تمام بندگانش با خبر است...
46910
Repost from گُلی
👌
نات کوین رو فکر کردیم بازیه
جدی جدی تبدیل به پول شد
بازی همستر جدید اومده
مثل ناتکوینه
🌟
شروع کنید به بازی فردا اگر اینم تبدیل به پول شد نگیم ایبابا اینم از دست رفت 😅
https://t.me/hamster_koMbat_bot/start?startapp=kentId32619066
Hamster Kombat
Just for you, we have developed an unrealistically cool application in the clicker genre, and no hamster was harmed! Perform simple tasks that take very little time and get the opportunity to earn money!
38110
-عروس خون بس از کی حامله ای وقتی من نکردمت ؟
جلو همه این را داد میزند و من جیک نمیزنم از ترس. فقط دست هایم را دور شکم چلیپا می کنم.
قدم به قدم نزدیک می شود و من در دل دیوار پناه می گیرم.
- بهمن.. خان من ...
من را می کوبد بیخ دیوار.
- میگم تخم کی رو شکم می کشی ؟ وقتی اسمت تو سه جلد منه هرزه؟
هق میزنم .
- ب بخدا ...
سلطان خانم که از همان اول از من دل خوشی نداشت می گوید:
- اسم خدا رو لکه دار نکن، با کی خوابیدی اکله؟
- ب .. با هیشکی .. با اقا ... بهمن خان بخدا این بچه از خودتونه ...
از نگاه بهمن خان خون می جوشد.
- نطفه حروم کی رو میخوای ببندی به من ؟ من حتی رغبت نمی کنم دستت بزنم ..
- مست بودین .. منو با تمنا خانوم اشتباه گرفتید اون شب..
با سیلی که توی صورتم میزند برق از کله ام می پرد.
- اسم زن منو به دهن نجست نیار.
گناه من چه بود که باید تاوان گناه عزیزترینم را می دادم؟
من که مسبب مرگ برادرش نبودم من تحفه پیشکشی بودم برای ختم خون و خونریزی بین دو خانواده.
- از گیس هاش بگیر ببرش خونه اقاش.
- سلطان خانوم توروخدا ...
-می شنوی بهمن؟ پسش ببر این لکه ننگو.
- توروخدا منو بر نگردونید خونه اقام، بچه که دنیا اومد ببرید ازش آزمایش DNA گیرید.
بهمن خان دود سیگارشو فوت می کند در سیگارم.
- وای به حالت اگه بچه از من نباشه، کاری می کنم که روزی صدبار آرزوی مرگ کنی پتیاره.
https://t.me/+l1Pan0ufNhcyMjBk
https://t.me/+l1Pan0ufNhcyMjBk
- زور بزن عروس !
حتی نکرده بودند من را به بیمارستان برسانند.
قابله خبر کرده بودند با آن همه اهن و تلپ و ان مردی که با نفرت نگاهم می کرد و سیگار پشت سیگار می کشید هنوز باورم نداشت.
میان درد هق می زنم:
- دیگه نمی تونم. مه لقا خانوم.
- سرشو دارم می بینم ، یه دوتا زور دیگه بزنی اومده... ماشاءالله بچه درشتیه .. بهمن خان یه کمک برسون..
- من مگه قابلهم ؟
- یه دست نوازش که می تونی سر زنت بکشی؟
فکر نمی کردم به من نزدیک شود ولی می اید بالای سرم:
- ده جون بکن دیگه، عرضه یه زاییدنم نداری اکله خانوو؟
درد در وسط پایم می پیچید جیغی میزنم به همراه جیغ زور هم میزنم که حس میکنم سبک شدم.
- فارغ شدی الحمدلله . شیر خودتو بهش بده ،شیر آغوز یه چیز دیگهست.
با آنکه رقم نمانده ولی خودم را می کشم بالا تا به این موجود معصوم شیر بدهم که بهمن خان می گوید:
- تا وقتی جواب آزمایش DNA نیومده حق نداره به اون بچه شیر بده.
https://t.me/+l1Pan0ufNhcyMjBk
https://t.me/+l1Pan0ufNhcyMjBk
59120