دره ی بنفشه های وحشی
پارت گذاری : هر روزه به جز جمعه ها🌻✨ رمان کامل شده فروشی: فتنه🔥 رمان درحال تایپ دیگر: دختر کوچه درختی🌳 ارتباط با من : https://instagram.com/shifteh.77
Ko'proq ko'rsatish18 663
Obunachilar
-9524 soatlar
-1357 kunlar
-63930 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
اگه دره بنفشه های وحشی رو میخونی جوین شو لنگ نمونی پارتی دیگه براتون از اول اپ نمیشه❌❌
دخترا چند روزه میگید پارت نداریم اما داریم پروکسی هاتون قوی نیست پارت ها نمیاد براتون هی من باید پارت ها رو پاک کنم دوباره بذارم
تو چنل زیر جوین بشید از این چنل پروکسی استفاده کنید من خودم با پروکسی های این چنل وصلم خیلی قوین👇👇
https://t.me/+0QRfrgpHG3IzMWQ9
پروکسی | Proxy Qavi
[ We are not the first, we try to be the best ] Advertising : @ALO_SCARY
Photo unavailableShow in Telegram
قشنگترین نیم تنه های بافت پینترستی از اینجا بخر:
@Mi_Ya_Shop
Repost from N/a
شورتشو برداشت و با یه جیغ بلند از تخت پرید پایین و گفت:
_نه نه نمیخوام میترسم سیوان
اگه دوباره خون بیاد چی
نه بخدا دردم میاد هنوز باسنم درد میکنه نمیتونم برم دستشویی
پریدم سمتشو گفتم:
_د بیا اینجا پدر سوخته
یک هفتس دهن منو سرویس کردی
به لای پام اشاره زدم و گفتم:
_نمیبیتی این لامصبو یک هفتس همین طوری گنده مونده روم نمیشه برم در مغازه
بیا بخدا کاریت ندارم یواش میکنم جوجه بیا جون جدت
_نمیام دروغ میگی دردم میاد بخدا
اینو گفتو چپید تو دستشویی
فریاد زدم:
_بالاخره که گیرت میارم همچین میکنمت که ...
حرفم تموم نشده بود که مامان با هول اومد تو اتاق
_چه خبره سیوان چکار میکنی با این دختره هر شب صداش تا هفتا خونه میره
بابا اون جون نداره پسر یکم کنترل کن خودتو
تازه یه هفتس عقدش کردی
بزار یکم بهت عادت کنه
از خجالت و عصانیت داشتم میترکیدم
_لعنت بهت روناک ببین چطوری با آبروی من بازی میکنی
_مامان من کاریش ندارم
_پسرم مراعات کن
کمتر گرمی بخور
میدونم تازه دومادی ولی اونم بچس میترسه مادر
یهو چشم مامان افتاد به بین پام که از رو شلوار باد کردم مشخص بود و گفت
_والا مادر منم باشم میترسم
نمیدونم شما جوونای امروزی چکار میکنید که قدیمیا بلد نبودن
والا مال بابات یه وجبم نبود به زور و گرمی بده بهشو و دلبری کن و ...میشد فوقش یه وجب
خاک به سرم نمیدونم این حرفا چیه من دارم به تو میزنم پسر
دورت بگردم خودت مراعات کن
یهو روناک از تو دستشویی داد زد:
_سیوان به یه شرط اجازه میدم
که خودم بشینم روش اونم خیلی یواش
قبوله؟
مامان در حالی که تو گوشش میزد رفت سمت در و زیر لب گفت:
_چه دور و زمونه ای شده جوونا حیا ندارن میخواد بشینه روش ..
پسرم مراقب خودتون باشید ...
https://t.me/+_nUYiMBY0VkzM2Jk
https://t.me/+_nUYiMBY0VkzM2Jk
https://t.me/+_nUYiMBY0VkzM2Jk
_پسردایی #لای پام میسوزه
❌❌❌❌❌🔞🔞🔞
کلافه دستی تو موهام کشیدم و گفتم:
_بس میکنی دختر یا نه
پاشو شورتتو بپوش الان مامانت میرسه
_نمیخوام نمیپوشم
بیا مثه اون شب دسستتو بزار روش
بیا بوسش کن تا خوب بشه اِمممم
_بس میکنی دختر یا نه ما نمیتونیم باهم باشیم
تو با این سن کمت چرا انقد حشری هستی
_تو دایی ناتنیمی
چه اشکالی داره اگه دوباره بوسم کنی از همون بوسا که دوس دارم!!
_اصلا حالا که دوسم نداری میرم با یکی دیگه دکتر بازی میکنم
_تو غلط میکنی توله سگ بیا اینجا ببینم
دوباره با دیدن بینپای تپلش از خود بی خود شدم و....
❌❌❌❌🔞🔞🔞
https://t.me/+_nUYiMBY0VkzM2Jk
https://t.me/+_nUYiMBY0VkzM2Jk
Repost from N/a
- آخ دون مامانی باتتُنک کوک فننگی!!!!! ( آخ جون مامانی بادکنک توت فرنگی)
خودمو سریع میرسونم پیش یوحنا که با مصیبت اصلی روبرو میشم. یک عالمه کاندوم! یوحنا کنار مادرشوهرم نشسته و بستهی پست جلوشه داره دونه دونهی کاندوما رو بهش معرفی میکنه.
- مامان حاجی، این کوک فننگیه، این نوتلاییه… بادش که میتُنی خوشبووووو میشه.
با خجالت تند و تند میرم جلوش میشینم همه رو میریزم توی باکس.
مامان حاجی نچ نچ میکنه:
- جوونای قدیم یکم حیا داشتن! الانیا حیا رو قی کردن یه آبم روش. خجالت هم نمیکشن بی حیاییهاشون رو جلوی دست بچه میذارن.
زیر لب میگه و منم جلوش سرخ و سفید میشم و توی دلم به حاج وهاب فحش میدم.
آخه مرد حسابی این همه بسته کاندوم برای چی سفارش دادی بیارن! حداقل قبلش خبر میدادی حواسم باشه!
با خودش فکر نمیکنه توی این آشفته بازار که هرکی میرسه بسته پستیو باز میکنه آبرومون میره؟
- مامان دوووون عسل داله! یعنی خولدنیه؟ بخولمش مزهی عسل میده؟
- نه پسرم پاشو برو ماشین سبزهات رو بیار مامان حاجی ببینه. یادت رفت بهش نشون بدیا.
یوحنا با غر غر بستهی کاندوم رو میکشه و میگه:
- نمیخوام! عسل دوس دالم. هوشمزهاس!
در خونه باز میشه و همین لحظه حاج وهاب با صدای بلند سلام میده . یوحنا بستهی کاندومو رها میکنه و سریع میره توی بغلش باباش.
مامانش همینطور با غیظ زیر لب غر میزنه و منم به سرعت جعبههارو برمیدارم و میبرم میچپونم توی اتاق.
- خانم خونه کجا در میری؟ خوشگل خوردنی من کجایی؟
لبم رو گاز میگیرم و از شرم سرخ میشم. همین که از در میان بیرون چشماش برق میزنه و یوحنا رو میذاره زمین.
منو میکشه توی بغلش و لباشو میذاره روی لبام. عرق شرم از رو کمرم سر میخوره میره پایین! خودمو میکشم عقب:
- حاجی زشته! توروخدا نکن جلوی مامانت.
باسنمو فشار میده و میگه:
- گناه نکردم که زنمی جرمه؟
- حاجی!!!!
به اعتراضم توجه نمیکنه و در گوشم میگه:
- مال خودمو دوست دارم بمالشم به کسی چه ربطی داره؟
مامانش این بار دیگه زیر لب نمیگه، بلند بلند رو به ما میگه:
- واه واه! اون از بستههای پستیتون اینم از رفتارتون جلوی من. همه زن دارن پسر منم زن داره.
- چی شده مامان حاجی؟ زنمو نمالم زنای تو خیابون رو بمالم؟
محکم به صورتش میکوبه:
- خاک بر سرم! حداقل وسایل خاک برسریتون رو نذارین جلوی دست بچه. نشسته برای من از طعماش تعریف میکنه.
وهاب بلند بلند میخنده و میگه:
- پسر باباشه دیگه!
- چقدر پرویی تو پسر… حیا نداری؟
وهاب همونطور که دستش رو میندازه روی شونم و از توی یقهام فرو میکنه سمت سینههام میگه:
- سخت نگیر مامان! دوتا دونه کاندومه دیگه! سفارش دادم با زنم بخوابم یه تخم سگ دیگه مثل این پس نندازم هر دقیقه وسط کار مزاحم شه نذاره درست مزهی زنمو بچشم.
خود شما ده تایی که زاییدی رو چطوری حامله شدی؟
صلوات میفرستادی با بابا؟ حالا ما شدیم بی حیا؟
مادرش به صورتش چنگ میاندازه و خاک بر سرمی میگه.
- بی زحمت یکم این تخم سگو مهار کن من برم یه کامی از تن بلوری زنم بگیرم!
تا میام واکنش نشون بدم دست میاندازه زیر بدنم و بلندم میکنه. جیغم رو با گذاشتن لباش روی لبم خفه میکنه و به سمتم اتاق خوابمون راه میوفته!
درو که میبنده نفس نفس زنان میگم:
- حاجی جون همین صبح با هم بودیما!
- زنم خیلی سکسیه نمیتونم خودمو کنترل کنم.
میذارتم رو تخت و شروع به بوسیدنم میکنه. همین حین هم دونه دونه لباسامونو از تنمون درمیاره.
با لذت همراهیش میکنم. چشمام بستهاس که یهو صدای یوحنا میاد:
- بابایی! منم تُشتی!!! ( بابایی منم کشتی!)
سریع پتو رو میکشم رو خودمون که حاجی میگه:
- ای تف تو خروس بی محل! درو چرا قفل نکردم!!!!
مامان حاجی بدو بدو میاد تو اتاق و وضعیت ما حسابی تکمیل میشه! دستاشو گرفته جلوی چشمش و بلند بلند فحشمون میده:
- بی مادر بمونی وهاب که منو اینطوری خجالت زده کردی! کنترل زیر شکمشو نداره مرتیکه خرس گنده!!!!!
یوحنا رو بغل میکنه و کشون کشون میبره بیرون.
https://t.me/joinchat/sFxyuse14PY3MTBk
https://t.me/joinchat/sFxyuse14PY3MTBk
https://t.me/joinchat/sFxyuse14PY3MTBk
😍 1