cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

آنچه مدیر ساختمانتان احتمالا نمی‌داند.

اینجا پروفسور سمیعی برای شما آهنگ‌های زدبازی را تحلیل خواهد کرد لینک ناشناس برای نظرات درخشان و ارزنده شما: https://telegram.me/BiChatBot?start=sc-1349271-JQgGAod

Ko'proq ko'rsatish
Eron186 060Forsiy177 304Musiqi
Reklama postlari
189
Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
-37 kunlar
-2030 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

شما ویولونتون روی قبر شجریانه
Hammasini ko'rsatish...
استاد شفیعی کدکنی بعد از اخراج از دانشگاه تهران:
Hammasini ko'rsatish...
عزیزم، این روزها نوشتن از تو برایم خیلی سخت شده‌است، ننوشتن هم. این برزخ آنقدر دره‌اش وسیع است که تمام وجودم را گرفته و راه نفسم را بریده. آنقدر می‌خواهمت و آنقدر دور هستی که فکر کنم کش آمده‌ام. در طلبت فرسوده و رنجور و بی‌رمق شده‌ام. اما باید بگویم با همه این‌ها، هیچ وقت به خودم اجازه نمی‌دهم ناعادلانه قضاوت کنم. تو را و هرچیزی که مربوط به تو باشد را. آدم‌ها همیشه سریع قضاوت می‌کنند و من دیگر مطمئنم آدم‌ها احمقند. من باید تمام ادعاها و شواهد را دقیق کنار هم بچینم و بعد حکم بدهم. البته حکمی که به نفع تو باشد. اگر به ضرر تو بود، بازی را خراب می‌کنم و دوباره از اول. برای این آدم‌ها همه‌چیز سرهم‌بندی است، همیشه گریزانند. از عشق سرخورده می‌شوند، به الکل و سیگار پناه می‌برند. روانشان به دنبالشان می‌افتد، به تراپی می‌روند و خودشان را به چهار تا جمله و طرحواره و در زمان کودکی فلان تقلیل می‌دهند و آرام می‌گیرند. و عشق؟ عشق را هم می‌ریزند توی سطل آشغال درست مثل یک دستمال کثیف. اما من دلم به این کارها راضی نمی‌شود. من به عشق اصالت می‌دهم و عشق به من. برایش رنج کشیدن را مجاز می‌دانم و برای هر کاری اجازه من دست اوست. این هویت من است. هویت من را نه فیزیکدان و تئوری‌های دیوانه‌وارش تعیین می‌کنند نه روانشناس و نظریه‌های وابستگی‌اش، نه فیلسوف و نظریه‌های شناختش‌. هیچکدام، هیچکدام برای من کافی نیستند. فقط عشق نیروی آن را دارد که بار هویت مرا به دوش بکشد. عزیزم، من آن چیزی را برای تو می‌خواهم که خودت می‌خواهی. بهایش را هم کامل می‌پردازم و چه چیزی بهتر از این؟ من تا آخرش پای عشق نشسته‌ام، بگذار آدم‌های دیوانه هرچه که می‌خواهند بگویند.
Hammasini ko'rsatish...
احتمالا "شنل"ش رو هم شنیدید و خوندید اگه نه اونم بی‌نظیره
Hammasini ko'rsatish...
این هم یه داستان کوتاه در همین باب از پدر ادبیات مدرن روسیه
Hammasini ko'rsatish...
بخش مهمی از ادبیات مدرن بازتاب همین ازخودبیگانگی سوژه دکارتی است، و این هم شاهکار آن.
Hammasini ko'rsatish...
پس "مسخ" کافکا را بخوانید.
Hammasini ko'rsatish...
شاید شما هم گرگور زامزا باشید.
Hammasini ko'rsatish...