cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

پی دی اف رمان / pdf roman

❤️مجموعه‌ رمان‌های خارجی، ایرانی❤️ #عاشقانه #صحنه_دار #بزرگسال هر روز چند رمان پی دی اف گذاشته میشه تو کانال

Ko'proq ko'rsatish
Reklama postlari
6 523
Obunachilar
+1224 soatlar
+607 kunlar
+36230 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

_ آییی استاد وقتی ک🍓صمو میخوریش نمیتونم درست روی درسم تمرکز کنم. دور لبش رو شهو.انی لیسید و سرشو بالا اورد. _ چطوره تو واسه ددی بخوری من واست درس رو توضیح بدم؟ انگشت روی #بهشت خیسم کشیدم و لب گزیدم: _ آخه مال #ددی زیادی بزرگه ...دهنم پاره میشه ... کتاب رو جلوی صورتم گرفت. _ پس میکنم توش؛ معادله رو تا وقتی ار.ضا شدم حل کن! https://t.me/+Z4f8gBzcMl05NTA0 https://t.me/+Z4f8gBzcMl05NTA0 سر کللاس ک.ص دانشجو کوچولوشو میخوره و...💦🤤
Hammasini ko'rsatish...
•شــیفته هـــ‌🔞ـــوس•

اگه بگن هوس چی کردی فقط میگم نفس نفس زدنات وقتی زیرمی🤤🔥 چنل اصلی رمان شیفته هوس♨ ژانر: اروتیک،معمایی،بزرگــ🔞سال ❌کپی ممنوع❌

👍 4
❤ رمان : #تاریکی_روز ❤ژانر : #عاشقانه | #هیجانی | #خشن_کمی | #بزرگسال ❤نویسنده : #فر_احمدلی ❤خلاصه : لنا یه خبرنگاره که دنبال یه قاتل سریالیه یه شب اتفاقی شاهد یه قتل میشه و قاتلم لنارو میدزده...
Hammasini ko'rsatish...
تاریکی روز.pdf2.24 MB
👍 5
شلوارو شورتمو کشید پایین که سریع دستمو با ترس گذاشتم جلو نانازم.با اخم دستامو برداشتو پاهامو کامل ازهم باز کردو لبه های بهـ*شتمو گرفتو به دوطرف کشید. _این ناناز دخترمون چرا خیسه؟! میخواد ددی بکنتش؟ _درد داره ددی.. میترسم سر ک*یرشو روسوراخ نازم گذاشتم که خودمو تکون دادم _نه... نه... _باید پردتو بزنم کوچولو.پاهاتو بازکن ماهک. هیش، آروم پیش میرم کمتر ددرت بیاد. باز کن پاهاتو https://t.me/+Qk1kxEMvhr0wMTZk https://t.me/+Qk1kxEMvhr0wMTZk
Hammasini ko'rsatish...
🫦سکـsexyــسی بلــونـد🫦

بخواب روش بکن توش 🔞 ژانر: Daddy little 🍼🎀 نویسنده m&h

👍 1
#part14 _اخخخخ اههههه اهییی اوف بزن تو ک....صم بکوب توش ..ک...یر کوچولتو بکن توشش اههه میخاممم پسر شوهرم ک..یر کوچلوشو به لبه ی ک..صم مالید و پستون های گنده ام رو توی دستش گرفت و لیس زد و با یه حرکت ک..یرش رو توی ک..صم فرو کرد _اهههههه اهیییی اخخخخ لعنتی با این کع کوچلوعه اما خیلیی داره بهم حااااال میدهههه اهههه اهییی شدت تلمبه هاش رو بیشتر کرد که همون موقع در باز شد و شوهرم وارد اتاق شد https://t.me/+BgpVfp9nnY9iMzE0 با پسر شوهرش س‌کس میکنه که شوهرش از راه میرسه😱👅👆 https://t.me/+BgpVfp9nnY9iMzE0 https://t.me/+BgpVfp9nnY9iMzE0
Hammasini ko'rsatish...
𝑯𝑶𝑻 𝑴𝑶𝑴𝒀🔞

‌لش کنی رو جثه ی کوچولوش از لب و گردنش شروع کنی به بوسیدن💋🔥 #کپی_ممنوع❌ ورود افراد زیر🔞سال به هیچ عنوان توصیه نمیشود‼️

👍 3
-ک.صت هم مثل دهنت تنگه؟! دستشو گرفتم و روی هلوم گذاشتم -میخوای خودت چکش کن! جونی گفت و یه انگشتشو توم فرستاد که آخی از درد گفتم -طاقت یه انگشتمو نداری توله زیر ک.یرم پاره می شی که سینه هامو تو مشتش گرفت که ناله کردم و تپلمو به ک.یرش مالیدم -آههه کوروش جرم بده می خوام زیرت گ.اییده شم چکی به ک.صم زد که لرزیدم و یه پامو داد بالا و رو میزش گذاشت ک.یرشو روی چو.چولم کوبید که به گریه افتادم -بگو چی می خوای هرزه؟ التماس کن بگ.امت -آه کـ.یرتو می خوام کوروش با فرو رفتن ک.یرش توی ک.صم و خونی که روی کلاهکش نشست....❌😳 https://t.me/+Gd_Zjt29fbFlYzA0 https://t.me/+Gd_Zjt29fbFlYzA0 https://t.me/+Gd_Zjt29fbFlYzA0
Hammasini ko'rsatish...
عـــروس صیغه💦🔞

https://t.me/raysharoman

بر اساس زندگی واقعی 🌤 • • • پایان خوش

👍 1
❤️رمان : #سومار  ❤️ ژانر : #عاشقانه ❤️ نویسنده : #شهره_احیایی ❤️ خلاصه : داستان نبرد و مقاومت. داستان عشقی از ورای مرزها بغداد این بار نه برای شهرزاد هزار و یک شب که برای دختری از حریر مهتاب آغوش گشوده است
Hammasini ko'rsatish...
سومار.pdf4.68 MB
👍 3
- میخوریش برام آلما؟ توروخدا با التماس بهش زل زدم و لای ک.صمو بیشتر باز کردم نیشخندی زد و آروم روی تخت اومد. -حشـری شدی کوچولو؟! ولی نه! محکم روی بهشتم کوبید که جیغی زدم. -از این خبرا نیست ، بخور بخور نداریم! به دیـ.لدو و ویبراتو کلفت روی میز اشاره کرد و گفت: -نظرت چیه با اون اسباب بازی ها سوراخاتو پر کنم هوم؟! https://t.me/+DxTJl6KAl91kMmMx #میسترس خشنی که #اسلیو_گرل حـشـریشو تنبیه میکنه🍑💦 https://t.me/+DxTJl6KAl91kMmMx https://t.me/+DxTJl6KAl91kMmMx
Hammasini ko'rsatish...
「 𝐅𝐄𝐌𝐈𝐍𝐈𝐍𝐄 」

اینجا قلمروی من است ! _مینویسم از ترشحاتِ ارضا شدنِ ذهنم که حاصلِ عشق بازی با خیالت است! -نویسنده‌ : -سامیه‌.م -کپی نکن ! شخصیت داشته باش! •ناشناسم : @NASHENASE_SAMI •My channels: @rain_buw •P1:

https://t.me/c/1287397637/49172

❤رمان‌ #برگ_زیتون ❤نویسنده : #سارا_جمشیدیان ❤ژانر : #عاشقانه #هیجانی ❤خلاصه : نگار زنی جوان که بعد از مرگ شوهرش مجبور میشه برای حضانت دخترش، صیغه ی برادر شوهری بشه که ناتوانی جنسی داره و.. در این بین برادر سومی وجود داره که قبلا به نگار تجاوز کرده و همچنان طمع و هوس بدن بیوه
Hammasini ko'rsatish...
برگ زیتون.pdf4.36 MB
👍 2
❤️رمان: #اغنا ❤️نویسنده: #زاهده_بیاتی (#نیلا) ❤️ژانر: #عاشقانه ❤️خلاصه: داشتن مدرک لیسانس صنایع و ارشد مدیریت چیزهایی نبودند که من باب دلم باشن به ظاهر اخمو بودن و سخت گیری های دخترانه ام هم اونی نبودن که در اعماق وجودم از خودم خواسته بودم حتی حالا نشسته کنار پدرم برای برگزاری مزایده ای که روزها براش وقت صرف کرده بودم هم خواسته ای نبود بخوامش اینکه اینجا بنشینم و به آدمهایی خیره بشم که لرای برنده شدن دست به هر کاری می زدن هم جز برنامه هام نبود.
Hammasini ko'rsatish...
اغنا.pdf61.41 MB
👍 2
#آغوش_هوس #پارت_۱ با دیدن قطره ابی ک از موهاش روی سینه و گودی گردنش میچکه و خیلی پر پیچ و تاب تا رو نوک ممه صورتیش لیز میخوره بدنم داغ می‌کنه... هجوم خون زیادی رو از داخل بی.ضه‌هام به کلاه‌ک ک.یرم حس میکنم، بودن من اونم اینجا خیلی اشتباهه چه برسه به اینکه بخوام یه دختر رو که داخل حمومه دید بزنم... دختر با عشوه م.مه های خوش فرم و گردش رو داخل مشتاش میگیره و میماله، همینطور که اونارو چنگ میزنه آروم ناله می‌کنه... ک.یرم داشت سیخ میشد باید میرفتم موندنم اشتباه بود ولی نتونستم برم اون که منو نمی‌دید پس یکم دیگه میموندم... دختر یه دستش رو سمت لای پاش برد و ک.ص پف دارش رو لمس کرد.. خشتکم داشت جر میخورد و میدونستم الاناس که ک.یر کلفتم جر بده شلوارم رو... دختر انگشتش رو لای چاک ک.صش کشید، آخ که چقدر دلم میخواست اون ک.ص صورتیش رو با ک.یر ش.ق شدم پاره کنم و بعد زبونم رو داخل اون سوراخ تنگش ببرم... چک محکمی به ک.صش زد و بعد شروع کرد به مالیدن چ.وچ.ولش... زیپ شلوارم رو باز کردم و شورتم رو پایین کشیدم که ک.یرم مثل یه چوب سفت بیرون افتاد... انگشتام رو دورش حلقه کردم و کمی بالا پایینش کردم ، -اووووف لنتی چی میشد تمامش رو داخل دهن خوشگل اون دختر تازه وارد سکسی میکردم و برام میخورد... دختر سرش رو بالا گرفت و بعد دهنش رو باز کرد آب وارد دهنش شد و بعد ریخت... لنگاش ‌رو از هم باز کرد و با چهار انگشت ک.صش رو مالش داد و آه غلیظی کشید https://t.me/+YbiFOXd_2L4yZmI0 https://t.me/+YbiFOXd_2L4yZmI0 https://t.me/+YbiFOXd_2L4yZmI0 👅💦🔥👅💦🔥👅💦🔥👅💦🔥👅💦🔥 حنا...دختر ریز جثه ای که شب عقد از پای سفره فرار میکنه و به امامزاده ی یه روستا پناه میبره اما یه شب که تو حموم عمومی روستا مشغول حموم کردنه خادم امام زاده با دیدن تن لختش....🔞💯💦 #فول‌هات‌سکسی‌شورت‌خیس‌کن👅💦 ازازدواج فرار میکنه و گیر یه خادم جذاب و سکسی میفته که...🔞💯🔥
Hammasini ko'rsatish...
آغــوش هـوس🍑💦

دلم اون لرزشی که حین ارضا شدن رو بدنت موج میده رو میخوام🔞🔥

👍 6 1