cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

آوای احساس

عکس نوشته ✏هایـ❤عاشـ💕ـقانه💟🎧آهنـ🎵ـگ های روز❤💟 کلیــپ های عاشـ💕ـقانه💟 پروفـ🎑ـایـل های عاشـ💕ـقانه💟💚والپیپر های عاشـقانه💟* https://t.me/+qSUdo9dzVeo4YTFk آوای احساس

Ko'proq ko'rsatish
Reklama postlari
1 078
Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
+57 kunlar
+7330 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

Photo unavailableShow in Telegram
در گوشہ قلب تمام آدمها یڪ نفر هست ڪہ با همه‌ے نشدنی‌هاے زندگی‌، با تمام دغدغه‌ها و نگرانی‌هاے روزمرگی‌، باز هم دوست‌داشتنش را بہ شڪلے ڪاملا عاشقانہ نفس می‌ڪشد ! هر چقدر هم دور.... هر چقدر هم دیر...‌‌ ! ♥️♥️♥️♥️♥️
Hammasini ko'rsatish...
🥰 1
00:45
Video unavailableShow in Telegram
﹝بے اخٺیار دوسِٺ دارم🥰💋 بے اخٺیار انٺخابٺ ڪردم بے اخٺیار مشٺاقٺ هسٺم💓😍 بے اخٺیار همہ‌ے زندڱیم شدے... بے اخٺیار عاشقٺم...♥️💋 و هیچ اعٺراضے ندارم... ظهر بخیر عششششششقم 💋💋 ♥️♥️♥️♥️♥️
Hammasini ko'rsatish...
Photo unavailableShow in Telegram
💖سبد ظهر را پُر میڪنیم 🌸ازمحبت دوستے و 💖عشق و امید 🌸دستے ڪہ براے دیگران گل بڪارد 💖همیشہ خوشبوست 🌸سبد سبد گل عشق و محبت تقدیم شما ‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 💖ظهر دوشنبہ بهاریتون _بخیر ♥️♥️♥️♥️♥️ ‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌ ‎‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌
Hammasini ko'rsatish...
پوران🎤 ملا_ممد_جان🎧 ملا محمد جان همه روز، نزدیک زیارتگاه  عبدالرحمن جامی به مکتب می رفت و ساعتی در کنار چشمه می آسود . روزی جمعی از دختران که در میان آنان، عایشه دختر یکی از افسران بود، برای گردش به چشمه آمدند در این بین باد تندی وزیدن گرفت و چادر عایشه را از سرش بلند کرده، بر دوش ملا محمد که در فاصله کمی از آن ها قرار داشت، انداخت. عایشه که به دنبال چادر آمده بود با او رو در رو شده و هر دو دلباخته هم می شوند . عشق آن دو بر سر زبان ها افتاد تا به گوش پدر عایشه رسید و عایشه را در خانه زندانی کرد.ملا محمد جان هم  از درد فراق  ناتوان  شد. روزی از روزها عایشه دور از چشم پدر بر سر چشمه می آید، با سوز و درد این ترانه را می خواند: بیا که بریم به مزار ملا ممد جان     سیل گل لاله زار وا وا دلبر جان... در همین حال امیر علی شیر نوایی وزیر تیموری با همراهان از کنار چشمه می گذشت که صدای عایشه توجه او را جلب کرد توقف نموده  و با فراست دریافت که در پس این صدا دردی نهفته است. عایشه داستان خود را تعریف می کند. امیر به خانه عایشه می رود و او را برای ملا ممد جان خواستگاری می کند
Hammasini ko'rsatish...
00:21
Video unavailableShow in Telegram
اگہ بشہ یڪ میلیون بارم بازم میگم خیلی"دوست دارم"♥️     ♥️♥️♥️♥️♥️
Hammasini ko'rsatish...
بفرست براے اونے ڪہ دوستش دارے : محبوب من ، عزیز دلم ، دور چشاے قشنگت بگردم ! خواستم بهت یادآوردے ڪنم بودنت چقدر حالم بهتر میڪنہ و اصلا حضورت دنیامو رنگے ڪردہ ، خوشحالم ڪنار خودم دارمت🫶🏼🦋♥️ ♥️♥️
Hammasini ko'rsatish...
00:49
Video unavailableShow in Telegram
بفرست بہ عشقت 😍😘 ♥️♥️♥️♥️♥️ ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎
Hammasini ko'rsatish...
وقتے ڪنارتم... انگار مغزم 𝗣𝗼𝘄𝗲𝗿 𝗢𝗳𝗳 میشہ ، مثل نوزادے ڪہ تازہ متولد شدہ بدون هیچ دغدغه‌اے ؛میشہ ڪنارِت واسہ چند ساعت بدون فڪر و خیال ، بدون ترس و نگرانے ، ڪوچہ هاے شهرو پیادہ گَز ڪرد ؛ ◗‌‏میشہ از تہ دل خندید و امیدوار بود🫂♥️ ♥️♥️
Hammasini ko'rsatish...
00:16
Video unavailableShow in Telegram
تنها چیزے ڪہ بهم آرامش میده صداے توئه❤️‍🔥🙊🎶 ‌ ‍‌‌‎ ♥️♥️♥️♥️♥️
Hammasini ko'rsatish...
00:10
Video unavailableShow in Telegram
میلاد هشتمین اختر تابناک ولایت بر همگی مبارک 😍😍😍🌹🌹🌹❤️❤️❤️
Hammasini ko'rsatish...