ڪــانال اوای نی✶ًٍؔـ۪۪ঊ❣
شبی که آواز نی تو شنیدم چو آهوی تشنه پی تو دویدم دوان دوان تا لب چشمه رسیدم نشانه ای از نی و نغمه ندیدم تو ای پری کجایی که رخ نمینمایی از آن بهشت پنهان دری نمیگشای...🍁
Ko'proq ko'rsatish330
Obunachilar
-124 soatlar
-107 kunlar
+2830 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
Photo unavailableShow in Telegram
رفتم پیِ خلوتکدهای دور ز میهن
من باشم و خویش و خودِ تنها شده در من
دور از همه یاران و رفیقانم و اغیار
از یاد بَرَم خاطره هایش به ندیدن
گفتم پس از این هجر ، سپارم به خدایش
سعیم همه گفتن شد و از دل نشنیدن
آندم که به خلوتکدهی خویش رسیدم
دیدم که منی نیست ، همه اوست در این تن
این فاصله بیرون نتواند کند از دل
فکرش ، نه خیالیست که چون سایه پریدن
در سر همه رویای مصور ز خیالش
از او به دویدن شد و از من نرسیدن
تکرار تمناش که آتش به دل افکند
آغاز کند نبض ، به احیا و تپیدن
مریم رحمتی پویا"تمنا "
Photo unavailableShow in Telegram
آنکه چشمش دید و عاشق گشت و عاقل ماند ، کیست؟
در مقام عشق گر عاقل بمانی ، عیب نیست؟
کمتر ای آرام جان عیبم کن از دیوانگی
نفع عقلی را که در این ره نبخشایند چیست؟
آدم عاقل نمی داند ز رنج عاشقی
از همین دیوانگی چشمان عاشق میگریست
چشم ، تنها چهرهی دلدار خود را بنگرد
گوییا دنیا ز هر آدم به غیر از او تهیست
آن سیه دل کز وفا و مهربانی دور گشت
بی تمنا زندگی کرد و نشاید گفت زیست
مریم رحمتی پویا"تمنا "
Photo unavailableShow in Telegram
در کویر جان شمیم تازه ی باران رسد
ساقهی پژمرده را با بوی عطرش جان دهد
گل ز قلبم چیده ام ، بگذار در گلدان دل
تا ز خون گرم عشقت تازه مانَد تا ابد
بعد از آن رنجی که عاشق بُرد از معشوق خویش
نبض لیلی از نگاه نافذ مجنون زند
چون نسیمی کز لب جویی میان شاخسار
میوزد بر صورت و بر پیکر من جان دمد
دل تمنا میکند تکرار نامش دم به دم
همنوا با ضربِ آهنگ نفسهایش تپد
مریم رحمتی پویا"تمنا "
Photo unavailableShow in Telegram
بخدا کافر اگر بود مسلمان شده بود
ز وفاداری من ، خار گلستان شده بود
صبر کردم که از این غوره به شهدش برسم
شد شراب عاقبت و مایهی عصیان شده بود
آنچنان غرق پرستاری و تیمار شدم
لاعلاج از پی این قائله درمان شده بود
آتشی در دل خاکستر این پیکر من
پشت این چهرهی آرام چه پنهان شده بود
غرق او گشته ، تمنای نفس بود مرا
جای روحی به تنم ، قاتل این جان شده بود
مریمرحمتی پویا"تمنا "
سلام🔔💎تایم شعر و آواز و دکلمه در وویسکال گپ آوای نی🔔💎منتظر آوای دلنشین شما هستم ❤️
Photo unavailableShow in Telegram
تو جفا کردی و من هیچ ستم نتوانم
که شکیب از پی این غصه و غم نتوانم
جانم افسرد ، ز بی مهریَت ای یار ولی
من جدایی ز تو حتی دو قدم نتوانم
در جهنم به کنار تو در آتش رقصم
بی تو سُکنی بدَهَندَم به ارم نتوانم
حرف هایی که نیامد به زبانم هرگز
غیر این صفحهی خالی و قلم نتوانم
جهدم اینست تمنای تو از دل ببرم
عایدم شد که دگر هیچ رقم نتوانم
مریم رحمتی پویا"تمنا "
سلام🔔💎تایم شعر و آواز و دکلمه در وویسکال گپ آوای نی🔔💎منتظر آوای دلنشین شما هستم ❤️
👍 3
بیگانه ڪند در غم ما خنده ولی ما
با چشم خودے در غم بیگانه بگرییم
#شهریار
࿐••♡♡••࿐
❤ 1
Repost from N/a
Photo unavailableShow in Telegram
گر چه امید به اوضاع جهان نیست مرا
جز تو آرامش این روح و روان کیست مرا؟
قلب من بردی و اکنون رگ و پیوندی نیست
جای خون در بدنم عشق تو جاریست مرا
عکس زندانی دیوارم و در قاب اسیر
به جز از گرد و غبارت چه کسی زیست مرا؟
پارسا گشته ام از عشق تو لامذهب و دین
به خیالت خبر از عالم فانیست مرا ؟
غم پیدا و نهان ، شور و شعف ، شادی و شوق
از میان همه احوال ، بگو چیست مرا؟
بس جفا دیدم از آنکس که عزیز است به جان
ز تمنا ، دل بی حوصله خالیست مرا
مریم رحمتی پویا"تمنا "
❤ 2
دلگرم کسی باش که دلگرمیش تو باشی
نه سرگرمیش .
❤ 3👍 1
Boshqa reja tanlang
Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.