cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

People disappear here.

They/Them, xNTP 5w4 ‌زیرشیروونی‌‌بهم‌ریخته‌ویکتور. مکان رد و بدل حقیقت‌ها و صحبت‌های رندوم و غیر رندوم: @victorVaPishiAsh

Ko'proq ko'rsatish
Mamlakat belgilanmaganTil belgilanmaganToif belgilanmagan
Reklama postlari
331
Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
Ma'lumot yo'q7 kunlar
Ma'lumot yo'q30 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

"اگر روزی حس کردی دیگه بهت نیازی ندارم، باید بدونی که ازت دور شدم تا خودم رو پیدا کنم."
Hammasini ko'rsatish...
سردته؟ من می‌پرسم چون سوال پرسیدن خیلی ساده‌تر از تحمل سکوتیه که تیزیش انگار خودش رو برای بریدن رگ برجسته گردنم آماده کرده. تو از گرمایی می‌گی که درونت نفوذ کرده، از حضورش توی فاصله خالی میون رگ‌هات و حس سنگینیش روی ترقوه‌هات. و من می‌بینم سوختنت رو، رنگ‌ها از زیر پلک‌هات پایین می‌ریزن و اشک‌هات به رنگ خونتن، حتی درون رگ‌هات هم بدون شک گرما جریان داره. تو می‌گی ما آدم‌های عجیبی هستیم. ما نفس می‌کشیم لبخندهارو و پیدا می‌کنیم زندگی‌هارو، ما می‌میریم با اشک‌ها و دست‌هامون می‌لرزن وقتی نفرت پاشیده روی زمین جلوی چشم‌هامون به رقص درمی‌آد. تو می‌گی باقی آدم‌ها شبیه مجسمه‌ان و ما بین موزه سرد و خاک گرفته‌شون می‌رقصیم. من تورو مهمون سکوتم می‌کنم، مهمون معادله‌های مغزم برای رسیدن به پاسخ‌هایی که توی سوال‌ها گم شدن و مهمون خاکستر باریده از میون انگشت‌هام. می‌دونستی من اشک نمی‌ریزم، اما امیدوارم تموم غم‌ها و سردرگمی‌ها و جواب نداشتن‌ها با له کردن ته سیگاری که جونش رو به درونم بخشید از بین برن؟
Hammasini ko'rsatish...
05 Vikingur Olafsson - Organ Sonata No. 4, BWV 528 2. Anda.mp312.60 MB
من همچنان اینجا هم پست می‌ذارم.
Hammasini ko'rsatish...
بفرمایید به دیلی مشترک من و کیم. https://t.me/victorVaPishiAsh
Hammasini ko'rsatish...
کریپی پیپل.

محلی دور افتاده برای رد و بدل شت‌های روزانه.

https://t.me/BChatBot?start=sc-231827-bJfco1J

ناشناس کیم:

Comfort song.
Hammasini ko'rsatish...
Repost from oblivion.
مهم نیست تا چه اندازه در عمق تاریکی رفته ام.مرا نگاه کن و خواهی دید که نور چشمانت چگونه دنیایم را روشن می کند.
Hammasini ko'rsatish...
Photo unavailableShow in Telegram
Matt Maltese - As the World Caves In (Acoustic).mp38.23 MB
حس دوباره طعم عجیب سیگار روی زبونم و جرعه‌های بزرگ و کوچیک از لیوان چای بین انگشت‌هام، برای جابه‌جایی این طعم با گرما. بهار فرا رسیده و گل‌های سفید رنگ شکوفه داده روی شاخه درخت‌ها دوباره متولد شدن، آسفالت‌ها برای قدم زدن به امنی قبل به نظر نمی‌رسن و ابرها روزها از آبی آسمون فرار می‌کنن. من کت‌هام رو توی کمد بجا می‌ذارم و پارچه‌های چهارخونه لباس‌هام هربار توجه‌ت رو جلب می‌کنن، درحالی که هیچکدوم دیگه قهوه نمی‌نوشیم و خاکستر سیگارهای من به آرومی روی پوستت نمی‌ریزه. شکسته‌های لیوان شیشه‌ای چای روی اپن آشپزخونه و قطره‌های اشک تو که از روی پوستت به درون چشم‌هات برمی‌گردن. بهار فرا رسیده و ما باید بیشتر لبخند بزنیم، پس چرا گرمی لبخند‌ها جای خودشون رو به سردی پوستت بدون لمس‌های من دادن؟
Hammasini ko'rsatish...
Boshqa reja tanlang

Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.