cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

✾کــــوفــیا✾

💙 ﷽💙 «کوفیا» ✾نویسنده:پرتو✾ راه ارتباطمون👇 https://t.me/BChatBot?start=sc-241945-oLuB8jN

Ko'proq ko'rsatish
Reklama postlari
841
Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
Ma'lumot yo'q7 kunlar
Ma'lumot yo'q30 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

سلام ببخشید شاهد کیه؟
Hammasini ko'rsatish...
‌ ‌ ‌‌‌ ‌ سلام پس کی شاهد بچش رو میبینه 🥺🥺🥺
Hammasini ko'rsatish...
00:16
Video unavailable
1.58 MB
اشکال نداره قربونت❤️
Hammasini ko'rsatish...
‌ ‌ ‌‌‌ ‌ https://t.me/c/1554288597/6115 اشتباه شد😂 این رباته خودش سوال آورد پیامم قبل از این فرستادم 🥺
Hammasini ko'rsatish...
جانم😂❤️
Hammasini ko'rsatish...
‌ ‌ ‌‌‌ ‌ 👩🏻 دخترم
Hammasini ko'rsatish...
Photo unavailable
سیاه ترین نقطه تاریخ ایران🖤
Hammasini ko'rsatish...
‌ ‌ ‌‌‌ ‌ سلام لطفا اگر این رمانو خوندید بفرستید رمان در مورد چانیول و یک پسر دیگه بود اون پسر از خون بدش میومده درواقع وقتی بچه بوده میبینه که باباش کشته شده و دارای وسواس شده رمان گی هست و دارای دو جلد هست زیر دستان پدرش بهش میگن پدر خوانده. البته رمان پی دی اف شده یا به صورت فایل هست . لطفا اگر میشه همینجا بهم جواب بدید . کامل تر بخوام بگم رمان در مورد دو پسر بوده اسم یکیش چانیول بود . یکی از پسر های یه شرکت بزرگ داشته ولی این شرکت باهمه شرکت ها فرق داشته چون اون پسر وسواس به کثیفی و خون داشته شرکتش یک عالمه نگهبان داشته و پسره همیشه دستکش میپوشیده حتی مواقعی که میخواسته سوار ماشین بشه هم بادیگاردش براش در رو باز میکرده . تا اینکه یک روز میره داخل یه جایی دوستش میبرتش میبینه که اونجا خیلی از پسر هارو تو یه قفس هستند بعد هرکس که میومد اونجا یکی از پسر هارو انتخاب می‌کرد برای رابطه موقت تا اینکه اون پسره چشمش به چانیول میفته بعد از اون هم از اونجا با دوستش میرن تا اینکه یکی از شرکای این پسره چانیول رو میاره تا بادیگارد پسره بشه وقتی میشه بادیگاردش سعی میکنه باهاش رابطه برقرار کنه تا اون وسواس از بین بره ولی خب چانیول هم پسر یک خاندان بزرگ بوده باباش بخاطر اینکه چانیول آسیب نبینه اونو می‌فرسته یه کشور دیگه و همونجایی که پسرا رو میبردن برای رابطه موقت . به اون پسره هم میگفتن پدر خوانده اون وقتی بچه بوده مامانش مجبور میشه که بابای اون پسره رو بکشه چون بهش گفته بودن اگر شوهرتو نکشی بچت میمیره . اون پسره نمیدونه که زیر دستاش و پدرش تو کاره مواد مخدر و این چیزا بودن البته رمان پی دی اف شده یا به صورت فایل هست . لطفا اگر میشه همینجا بهم جواب بدید . بله لطفا بزارید چنل این پیام رو 👆🏻
Hammasini ko'rsatish...
شیراز و تسلیت بگیم یا ابادانو؟ کدوم شهید؟ کدوم شهر؟ به سوگ کدوم بشینیم؟ خسته شدیم دیگه کی تموم میشه این جهنم؟
Hammasini ko'rsatish...
Boshqa reja tanlang

Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.