cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

معشوقــه قمارباز وحــشــی🍃🤍

نویسنده: مه‌گل

Ko'proq ko'rsatish
Reklama postlari
3 220
Obunachilar
-924 soatlar
-387 kunlar
-8230 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

#گی خشن اجباری همخونه ای مرد خشن و سادیسمی که عاشق بادیگاردش میشه و با تج. اوز اونو مال خودش می‌کنه🔥🔞 بینیمو گرفت که نفس کم آوردم ک*،. یرشو تا آخر داخل دهنم فرو برد که حس کردم لبام جر خورد 🚫 تو دهنم تل. مبه میزد و ناله میکرد دستاشو لای موهام کرده بود و ک* .. یرشو تا ته تو دهنم کرد که صورتم به روناش برخورد کرد یکدفعه خودشو کشید بیرون _نظرت چیه با دوتا ک* . یر سوراختو پر کنم دوستش ل. خت اومد تو اتاق که با دیدنش قبض روح شدم🔞😱 💦کاپل دوم💦 https://t.me/+FgrUXOjHEuw4YjRk
Hammasini ko'rsatish...
آریاس مافیای مواد مخدر، فردی خشن و روانی که از هیچ اشتباه کوچکی نمیگذره 🫠🥹 لیام پسر ساده و فقیری که برای کمک به مادرش خدمتکار شده اما بخاطر یه اتفاق ساده بی گناه زندانی آریاس میشه و به بدترین شکل مورد تجاوز و شکنجه قرار میگیره🥹🥹🥹🌈 https://t.me/+FgrUXOjHEuw4YjRk
Hammasini ko'rsatish...
Repost from N/a
دست هاش رو محکم گرفتم و #عمیق شروع به بوسیدن لب های #داغ و خوشمزش کردم. دکمه های پیراهنش رو یکی یکی باز کردم و سی*.نه های درشت و #سفیدش رو توی دست هام گرفتم و فشردمشون که بین #لب هام آه عمیقی کشید. سرم رو به سمت گردنش بردم و شروع به مکیدن #گردنش کردم و لاله هم شروع به باز کردن #دکمه های پیراهنم کرد ...🔞😈 https://t.me/+RGsunkWvtRM4MDRk https://t.me/+RGsunkWvtRM4MDRk دختر روانشناسی که با بیمارش وارد رابطه میشه در حالی که نمیدونه ....💦👅 1:30 پاک✅
Hammasini ko'rsatish...
🔞خـانـومـ روانـشـنـاسـ🔞

انقدر گردنشو بخوری که دستت به بهشت کوچولوش رسید انگشتات خیسیشو حس کنه🫦💦 رمان: #خانوم_روانشناس🔞🔥 #عاشقانه #بزرگسال #روانشناسی😈💦 نویسنده: #بانوی_طلایی_F رمان های کاملم @novel_bano P1

https://t.me/c/1788962313/12

Repost from N/a
#کی*ر تپلش چسبیده به بدن لختم بود و پوست نرم و داخل داشت #حشر*یم میکرد . میدونستم نباید تحریک بشم وگرنه وسط بازی میوفتم که نجات پیدا کردن ازش ممکن نیست . با برخورد #ک*یر هاتش به #کو*ن تپلم نتونستم تحمل کنم و تو دستم گرفتم . به ثانیه نرسید که ارباب امارت پرتم کرد رو تخت و بعد از جر دادن لباسم شروع به خوردن #ک*ص خیسم کرد . سیاهی چشمام از شدت حشر بالا رفته بود و زیر پای ارباب امارت داشتم #ک*ص میدادم ...🤤💦🍓 https://t.me/+RGsunkWvtRM4MDRk https://t.me/+RGsunkWvtRM4MDRk https://t.me/+RGsunkWvtRM4MDRk 23 پاک✅
Hammasini ko'rsatish...
🔞خـانـومـ روانـشـنـاسـ🔞

انقدر گردنشو بخوری که دستت به بهشت کوچولوش رسید انگشتات خیسیشو حس کنه🫦💦 رمان: #خانوم_روانشناس🔞🔥 #عاشقانه #بزرگسال #روانشناسی😈💦 نویسنده: #بانوی_طلایی_F رمان های کاملم @novel_bano P1

https://t.me/c/1788962313/12

Photo unavailable
پسره رو تهدید میکنن که اگه زیر پنج دقیقه ارضا بشه باید با نگهباناشون بخوابه....💦🏳‍🌈 آدرین #آلتم رو تو دستش گرفت و برام هندجاب رفت.. با شهوت نالیدم : عااااحح اددد... آرومتر...🔥 لیام #نیپلای سینم رو تو دهنش کرد و مثل بچه ها میک زد... -عوممممم آرهههه خیلی خوبههه...💦 آدرین پوزخندی زد: -حواست هست هنوز پنج دقیقه نشده مت؟ اگه زیر پنج دقیقه ارضا بشی اتفاقات بدی میفته هات بوی. تو بودی که چالشو پذیرفتی. با شهوت به آدرین نگاه کردم و خندیدم... خواستم حرف بزنم که با حس اومدنم... کل حسم پرید! با ترس به آدرین که شیطانی لبخند زد خیره شدم. لیام دست از خوردن نیپلام کشید -شرطو باختی! حالا باید زیر نگهبانا #جر بخوری💦 https://t.me/+7H63xkfAlGMxZWU0 https://t.me/+7H63xkfAlGMxZWU0 متیو پسر نوزده ساله ای که توسط دوتا مافیا دزدیده میشه و با گرایش لیتلی مجبوره هرشب شکنجه های فول اسلیو رو تحمل کنه!🥀 #گی‌لاو #انتقامی #تریسام #مافیایی 💦
Hammasini ko'rsatish...
00:01
Video unavailable
دوتا لیتل بوی شیطون که شیطونی کردن و ددی خشنشون توی جنگل تنبیهشون میکنه...😈💦🏳‍🌈 هردو رو به درخت بست که صدای پسرک تخسش بلند شد... _ #ددی جونم میدونستی بخشش از بزرگانه؟ ما کوشولو ایم ولی تو بزرگی باید ببخشی مگه نه؟🥺🔥 +نه بیبی قراره #سوراخاتونو پاره کنم. 😈🍆 گفت و #ک.یـ×ـرشو خشک داخل سوراخ پسرکش کوبید که #داد بلندی زد و...🍑💦 https://t.me/+tuMQ08GAXP80ZTlk https://t.me/+tuMQ08GAXP80ZTlk
گـ🏳‍🌈ـی
تریـ🔞ـسام
Hammasini ko'rsatish...
00:01
Video unavailable
با پشت دست زدم توی دهنش وبدن #عریانش رو روی میز پرت کردم که صدای #اخش بلند شد . _هیش فقط #خفه شو که میری با اون دختره ی #جن ده بیرون اره ؟ یه #بلایی سرت بیارم که مرغای اسمون به حالت #گریه کنن . زیپ شلوارم رو باز کردم و #التم رو از بینش خارج کردم ، ضربه ی محکمی روی #باسنش زدم و با یک حرکت تمامش رو #واردش کردم . سر اینکه با دختره رفته بیرون جرش میده🥺 https://t.me/+EmvDSXPhFGozMTNk https://t.me/+EmvDSXPhFGozMTNk
Hammasini ko'rsatish...
Repost from N/a
دختره رو برده خودش میکنه🔞😈🔥 #چونه‌ام رو توی دستش گرفت و #خم شد تو صورتم و کشدار گفت: -یالا دختر خوب #بشین رو پام🔞 زبونم رو با لبم تر کردم و نزدیکش شدم و پاهام رو دو طرفش گذاشتم و روی پاش نشستم. موهام رو نوازش کرد و #خمار گفت: -امشب قراره #تمکینم‌ کنی #کوچولوم🤤 لبم‌ رو گاز گرفتم و خمار انگشتم رو روی دکمه‌های پیراهنش #کشیدم و مشغول دراوردن #لباسش شدم و...🔥 https://t.me/+Gkpt97TfynQxMjg0 https://t.me/+Gkpt97TfynQxMjg0 https://t.me/+Gkpt97TfynQxMjg0 21 پاک✅
Hammasini ko'rsatish...