ترانه های زیر خاکی
https://t.me/Zirekhaki_23 📷عکسهای ناب وباکیفیت ازبازیگران قدیمی 🎼آهنگ های گلچین قدیمی 📽فیلم کامل وآنونس فیلم های قدیمی @homaJH1 ارتباط با مدیر
Ko'proq ko'rsatish3 295
Obunachilar
+2524 soatlar
+1297 kunlar
+66630 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
عاشقان هم همه خوابند،
در اين موقع شب...
بی گمان يک دل ويران شده از عشق تو فقط بيدار است
ازکوچه ی زیبای توامروز گذشتم
دیدم که همان عاشق معشوقه پرستم
یک لحظه به یادتودرآن کوچه نشستم
دیدم که ز سر تابه قدم شوق وامیدم
هر چند گل از خرمن عشق تو نچیدم
آن شورجوانی نرود لحظه ای ازیاد
ای راحت جان ودل من خانه ات آباد
با یاد رخت این دل افسرده شود شاد
هرگز نشود مهرتوای شوخ فراموش
کی آتش عشق توشود یک سره خاموش
هرجا که نشستم سخن ازعشق توگفتم
با اشک جگر سوز،دل سخت تو سفتم
خاک ره این کوچه به خار مژه رفتم
دل می تپد ازشوق که امروز کجایی
شاید که دگرباره ازاین کوچه بیا یی
🌹🌹🌹فریدون مشیری🌹🌹🌹
دیدمت دورنمای در و بام ای شیراز
سرم آمد به بر سینه سلام ای شیراز
وامداریم سرافکنده ز خجلت در پیش
که پس انداخته ایم اینهمه وام ای شیراز
توسن بخت نه رام است خدا می داند
ورنه دانی که مرا چیست مرام ای شیراز
نکهت باغ گل و نزهت نارنجستان
از نسیمم بنوازند مشام ای شیراز
نرگسم سوی چمن خواند و سروم سوی باغ
من مردد که دهم دل به کدام ای شیراز
به قیام از بر هر گنبد سبزی سروی
چون عروسان خرامان به خیام ای شیراز
توئی آن کشور افسانه که خشت و گل تست
با من از عهد کهن پیک و پیام ای شیراز
سرورانت مگر از سرو روانت زادند
که در آفاق بلندند و به نام ای شیراز
قرن ها می رود و ذکر جمیل سعدی
همچنان مانده در افواه انام ای شیراز
خواجه بفشرد سخن را و فکندش همه پوست
تا به لب راند همه جان کلام ای شیراز
زان می لعل که خمخانه به حافظ دادی
جرعه ای نیز مرا ریز به جام ای شیراز
زان خرابات که بر مسند آن خواجه مقیم
گوشه ای نیز مرا بخش مقام ای شیراز
ترک جوشی زده ام نیم پز و نامطبوع
تب عشقی که بتابیم تمام ای شیراز
شهسوار سخنم لیک نه با آن شمشیر
که به روی تو برآید ز نیام ای شیراز
شاید از گرد و غبار سفرم نشناسی
شهریارم به در خواجه غلام ای شیراز
#شهریار
دیدمت دورنمای در و بام ای شیراز
سرم آمد به بر سینه سلام ای شیراز
وامداریم سرافکنده ز خجلت در پیش
که پس انداخته ایم اینهمه وام ای شیراز
توسن بخت نه رام است خدا می داند
ورنه دانی که مرا چیست مرام ای شیراز
نکهت باغ گل و نزهت نارنجستان
از نسیمم بنوازند مشام ای شیراز
نرگسم سوی چمن خواند و سروم سوی باغ
من مردد که دهم دل به کدام ای شیراز
به قیام از بر هر گنبد سبزی سروی
چون عروسان خرامان به خیام ای شیراز
توئی آن کشور افسانه که خشت و گل تست
با من از عهد کهن پیک و پیام ای شیراز
سرورانت مگر از سرو روانت زادند
که در آفاق بلندند و به نام ای شیراز
قرن ها می رود و ذکر جمیل سعدی
همچنان مانده در افواه انام ای شیراز
خواجه بفشرد سخن را و فکندش همه پوست
تا به لب راند همه جان کلام ای شیراز
زان می لعل که خمخانه به حافظ دادی
جرعه ای نیز مرا ریز به جام ای شیراز
زان خرابات که بر مسند آن خواجه مقیم
گوشه ای نیز مرا بخش مقام ای شیراز
ترک جوشی زده ام نیم پز و نامطبوع
تب عشقی که بتابیم تمام ای شیراز
شهسوار سخنم لیک نه با آن شمشیر
که به روی تو برآید ز نیام ای شیراز
شاید از گرد و غبار سفرم نشناسی
شهریارم به در خواجه غلام ای شیراز
#شهریار
@Avaye_fariba
#عطر_کوچه_باغهای_بهارنارنج_شیراز_نثار_وجود_نازنینتان