cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

『𝗚𝗼𝗹𝗱𝗲𝗻 𝗕𝗹𝗼𝗼𝗱✨️

💠رمان ها : ࡅߺ߲ܠߊ‌‌ܥ‌ ܩߊ‌‌ࡅ࣪ߺܝ‌ܭ🩸 (تکمیل شده) ࡏަࡋܥ‌ࡍ߭ ࡅߺ߲ࡋߊ‌‌ܥ✨ (در حال پارت گذاری) 💠رمان دیگه مون : https://t.me/+SGSUxSzwv_45MTZk 💠به قلم ✍🏻 ܣߊ‌‌ܝܝ݅ܝߺ❟ر 💠روزانه دو پارت بجز روزای تعطیل🌱 تایم پارت گذاری ←  10 am ⏳ تبلیغات: @tablighat_hash

Ko'proq ko'rsatish
Reklama postlari
13 936
Obunachilar
-3624 soatlar
+7727 kunlar
+25330 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

💯 چون پلیسم دلیل نمی شه سکو سینه تو واسم بریزی بیرونو کاری نکنم توله وحشی💯 آلما خمار و عصبی چونه شو بالا برد : دارم گلوله از بدنت در میارم حسش نمی کنی!؟ جذاب و خش دار خندید _ نه تا وقتی اینجوری خیمه زدی روم خانوم دکتر فشار دست آلما با فرو رفتن پنجه های یزدان تو رون سفیدش یکی شد 😈 https://t.me/+bR286qNKpwg2NTVk
Hammasini ko'rsatish...
_ الهی تب كنم شاید پرستارم تو باشی😈 زمزمه زیر لب یزدان همه رو شوکه کرد سرهنگ هخامنش و این حرفا!؟ آلما قرمز از خجالت سوزنو محکم تو دستش فرو کرد تا هوشیار شه صدای آخش با خنده بقیه یکی شد : ولش کن خانوم دکتر سرهنگ ما حالش خوب نی یچی گفت شما به بزرگی خودت ببخش https://t.me/+bR286qNKpwg2NTVk https://t.me/+bR286qNKpwg2NTVk
Hammasini ko'rsatish...
- شورت منو پوشیدی؟ آروم سر سمتش چرخوندم و گفتم: - وقتی منو سه بار پشت سر هم میمالی شورتام کثیف میشه. عصبی گردنمو گرفت و انگشتش رو گذاشت روی لبم. - هیس..می خوای همه بفهمن حاجی محل یه دخترسر راهی رو صیغه کرده؟ نیشخندی زدم و گفتم: - صیغه نکردی که، حروم حروم تو شورتم چرخ میزنی. معید عصبی فشاری به گردنم داد: - تو مرام من نیست صیغه نکردن ضعیفه های دورم، دیگه تو که جای خود داری عروسک. تنمو محکم چسبوند به خودش و... https://t.me/+vqRnQJYvjrY1Mzk0 معید مذهبی مون یه شب با یه دختر ناناز تصادف میکنه🙂 قرار بود براش بشه تکیه گاه ولی شد تلمبه زنش و...
Hammasini ko'rsatish...
رابطه‌ رییس سکسی و راننده‌ی شرکتش که برای بدهی‌اش مجبوره براش کار کنه🔥💦👅🔞 سوار ماشین میشه و در رو محکم می‌کوبه. - سریع شلوارتو در بیار. متعجب می‌پرسم. -ا..اقا اینجا؟؟ -زود باش.  صد میلیون خرج بدهیات نکردم که نه و نو بیاری. تکون بخور بکش پایین. دودل به اطراف نگاه می‌کنم که داد بلندی میکشه. -گفتم تکون بخور اراز! بجنب. بالام با ترس به پشت میرم و روی پاهاش می‌شینم. -ا..اقا  توروخد یه دقه امون بدین. دم گوشم لب میزنه: -من امون میدم عزیزم. د*یکم امون نمیده.🔥 https://t.me/+-lsHDDv7649lMzM0 https://t.me/+-lsHDDv7649lMzM0
Hammasini ko'rsatish...
- انگشت فاکتم واسه سوراخ من بزرگه چه برسه به مردونگیت حاجی‌. پوزخندی زد و گفت: - یعنی اینقدر تنگی؟ دستم و لای پام رسوندم محکم روی واژنم زدم . لنگام و براش وا کردم و گفتم: - می‌خوای بیا امتحان کن حاجی. تنگِ تنگ... اوم... دستم و از لای پام جمع کرد و بالا سرم برد. شورتم و پس زد و با دیدن لای پام، تو چشم‌زل زد و گفت: - می‌بینم لاپاتم رنگ لبات صورتیه... نیشخندی زدم و نیشخند زد. شلوار و شورت وپایبن کشید. چشمم به مردونه‌ش که خورد کپ کردم‌. کلفت بود و با رگه هایی برجسته. چشمام و بستم . منتظر یک حرکت عاشقونه بودم اما با ورود یک دفعهایش داخل واژنم نفسم رفت و... https://t.me/+vqRnQJYvjrY1Mzk0
Hammasini ko'rsatish...
مرد حشـ♨️ـری‌ای که رفیق بچگیشو توی دفتر کارش گیر میندازه و روی میزکار ترتیبشو میده😈👅 باکسر و شلوارشو یک ضرب پایین کشید که صدای پر #التماش بلند شد _ولم کن چیکار میکنــی😱🍑 +هیـــش بدجور #شـ*ـق کردم قول میدم #دردت نیاد _دیوونه شدی گمشو عقــــب سر #عضوشو روی #سوراخش گذاشت و گفت _میخواستم #مراعات کنم ولی حالا که زیادی دست و پا میزنی نیازی بهش نداری👅💯 #یه‌ضرب خودشو تا ته #فرو کرد و.....🍑♨️ https://t.me/+xwpBPnARTwtlMzdk
Hammasini ko'rsatish...
1
خانوم روانشناسی که با بیمارش وارد رابطه میشه ...👅🔥 #سریع ازش جدا شدم. _ اردلان ... آروم باش! با حرص سی.نم رو فشرد و غرید: _ نمیتونم! مردون*گیش رو که هر #لحظه بزرگ تر می شد رو روی به*شتم #احساس می کردم. من رو روی مبل پرت کرد و پیراهنش رو در آورد و به سمتم #حمله ور شد ...👅💦 https://t.me/+96jU6EsLdApjNzQ0 https://t.me/+96jU6EsLdApjNzQ0 رمان دارای صحنه های باز و بدون سانسور ورود افراد زیر 20 سال به شدت ممنوع❌🔞
Hammasini ko'rsatish...
تفنگ سیاهو با لذت دور ناف سفید آلما کشید🔥 : چقد سفیدی سیب خانوم آلما دست شو چنگ زد : نکن دیوونه شدی!؟ اینجا اداره پلیسه نه تخت خوابت یزدان🫦 خمارو وحشی خیز برداشت _ هرجا من باشمو تو باشی می شه تخت خواب مون خانوم دکتر https://t.me/+bR286qNKpwg2NTVk https://t.me/+bR286qNKpwg2NTVk
Hammasini ko'rsatish...
-می خوام از پشت بکنمت...! دختر رنگش پرید و با دیدن الت کلفت شق شده مرد کم مونده بود غش کنه... -این تو سوراخ جلوم با زور میره... تو سوراخ پشتم فک نکنم اصلا فرو بره...! -من فروش می کنم، فقط مثل یه دختر خوب بخواب تا من بکنم توش...! رستا قدمی عقب برداشت. -نه نمی خوام درد داره... مچ پای دختر رو گرفت و سمت خودش کشید که دخترک جیغ کشید. لای پاش رو باز کرد و لبش رو روی بهشت دخترک گذاشت و انگشتش رو هم دم سوراخ پشتش... https://t.me/+eU5SoffzIA5kM2I0
Hammasini ko'rsatish...
👍 1
#گی -من توی #سکـ*ـس خیلی خشنم مطمعنی میتونی تحمل کنی جوجه؟😏🔥 با غرور بهش زل زدم... _ بله ارباب، امتحانم کنید پوزخندی گوشه لبش زد و شلوارشو پایین کشید و با دیدن اون #د*یک کلفت و دراز چشمام از حدقه بیرون زد😱🍑 -دست به مهره حرکته جوجه👅💦💦 https://t.me/+xwpBPnARTwtlMzdk اسلیو بوی مغروری که عاشق یه مستر خشن میشه و هرکار میکنه تا اونو به عنوان اسلیوش قبول کنه🔞💢💢
Hammasini ko'rsatish...
👍 2