من اینجا نیستم
Insta: art_springrain Praliin_art moon : t.me/HidenChat_Bot?start=6262404333 spring: https://telegram.me/BiChatBot?start=sc-1057664-13AVKpX
Ko'proq ko'rsatish241
Obunachilar
+124 soatlar
-27 kunlar
-530 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
یکی از مسائل مهم این روزها اینه که حتی در زمانهایی که دلم میخواد بمیرم و وجود نداشته باشم و از شدت درد محو بشم و از بین برم؛ یادم بمونه که در حالت عادی با صدای کتری، بوی کاغذ، آسمون، باد، موسیقی، درختها و صدها چیز دیگه، به زندگی برمیگردم. باید یادم بمونه که به زندگی برگردم.
اشکال نداره. عوضش دستهای اين عشق باقی مونده رو میگیریم و باهاش میرقصیم.
در طول ترم به یادم نبودی
حالا که نمره ها اومده نپرس چند شدی؟
تازه از آخرین امتحان دانشگاه خلاص شدم که مامانم وارد اتاق شد و یه برگه روبهروم گرفت و گفت "خودکار این رنگی داری؟" سرم را از روی بالشت برداشتم و به برگه نگاه کردم. امتحان نهایی یکی از درسهای دانشآموزای مامانم بود که صبح امروز داده بودن و مامانم میخواست تصحیحش کنه. گفت "انقد اشتباه داره که به زور 5 میشه! میخوام یکم براش بنویسم که حداقل بتونه قبول بشه." نوشته های روی برگهی امتحانی با خودکار عادی نوشته نشده بودند و انگار طرف از خودنویس برای امتحان استفاده کرده. از بین خودکارهام یه خودنویس بیرون آوردم و خطی روی برگهی کنار دستم کشیدم تا ببینم رنگش شبیه خودنویسِ استفاده شده هست یا نه. نبود! نه اینکه خیلی فرق داشته باشد، ولی شبیه ش هم نبود. به مامانم گفتم همین را بردارد و سوالهایی که جوابشان کوتاهن رو پاسخ بده تا خیلی هم ضایع نباشه. مامانم نشسته روی مبل و داره به زور ادایِ خطِ دانشآموزِ تنبل ِ باکلاسش را در میاره و هزار بار فحش نثارش میکنه که مگه مجبوری یا مغز خر خوردی که با خودکار بیک امتحان نمیدی.
نکته اخلاقی: اگر احساس میکنید که ممکن است در امتحان هایتان نمره قابل قبولی نگیرید، از خودکار بیک جهت آزمون دادن استفاده کنید.
واقعا واقعا واقعا امیدوارم مریض نشید. امیدوارم همزمان با این همه مشکل و بدبختی و گرما و بی برقی و کشتار و بیعدالتی و بی پولی و افسردگی و ناامیدی و هزارجور چیز دیگه، بیمار نباشید. کاش سلامت باشید. سلامت بمونید.
اونقدر درماندهم و همهی تلاشهام در آخر فقط بهم یادآوری میکنن که از هیچکدوم از چیزهایی که دائما آزارم میدن گریزی ندارم که دیگه فقط دلم میخواد مثل یه سگ مریض راحتم کنن. البته من که گربهم. پس مثل یه گربهی مریض. میاو.
خوب یا بد، دیگه پیوندی نمونده بین من و آدمها. هرچی که یه زمانی بوده، گسسته و گذشته و رفته و تمام شده. هر تلاشی برای درست کردنش هم بهم حس خونه نبودن میده. حس خونهی خودم نبودن، حتی با اینکه هیچوقت جایی که زندگی میکنم رو خونهی خودم ندونستم.
کاش میتونستم این زندگی رو بذارم روی دور تند و هرچه زودتر برسم اونجاش که بالاخره یه مامان خوشگل و بدباسن شدهم.
Boshqa reja tanlang
Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.