𝙆𝙤𝘾𝙝 𝙢𝙖𝙂𝙝𝙯𝙞-

کاش دنیا بچرخه ب تو برسم.

شب چشماشو وا کرد گف میشینم ببینم کیه همه فک کردن بیخیاله عالمه نمیدونستن مهم ترین کارو اون انجام داده تا همه نجات پیدا کنن..

با اطمینان حرف میزد تا کسی بهش شک نکنه ولی اونی که مِن مِن میکرد فقد شهر تبر بود چون ترسیده بود..

کسی که بهش شک داشت و زد تا اونی که هیچی حالیش نبود بمونه چون میدونست اونی که عاقله اگه بمونه زودتر میزنتش..

من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم #شهریار

..

چطوری؟ « منم مثل تو نمیدونم. نمیدونم خوبم یا بد. نمیدونم آرومم یا عصبی. نمیدونم باید با افکاری که داره منو میکشه و ثانیه به ثانیه عذابم میده چیکار کنم ، نمیدونم تکلیفم با خودم روشنه یا نه ، ی حس بد نسبت به تمام موضوعات زندگیم دارم و حالم مدام در حال تغییر و نوسانه. نمیدونم دقیقا باید واسه اتفاقای زندگیم چه واکنشی نشون بدم ، اما ترجیحم اینه که تو باورت بشه من حالم بهتره تا فقط دست از سرم برداری و بذاری به حال خودم بمیرم. پس.. » من خوبم تو چی؟

امروز تو آينه نگاه ميكردم به خودم گفتم تو هميشه به هرچيزى كه خواستي رسيدي هر آدمي هم كه ازش خوشت اومده بدست اوردي پدر مادري هم داشتي كه همه جوره ساپورتت كردن كسي هم هيچوقت تركت نكرده شكست عشقي هم نخوردي موقعيت اجتماعي خوبى هم داري مردمم كه باهات خوبن لعنتي تو چرا اونقد كه بايد خوشحال نيستي ؟ ريشه ي اين غمِ تو وجودت از كجاست ؟؟

دیگ دلم نمیخاد باهاتون حرف بزنم