cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

•هـاوژیـن🔥•

"تو" انتخاب من نبودی؛ سرنوشتم بودی تنها انگیزه ماندنم؛ دراین زندگی بی اعتبار🔥 تمام شده: آیمای‌من باش/تُرنه🍷 درحال تایپ: هاوژین🌱 به قلم:Seti-marjan جمعه ها پارت نداریم🫂 چنل محافظ @m_s_m_000 پیج https://instagram.com/roman_torne?utm_medium=copy_link

Ko'proq ko'rsatish
Mamlakat belgilanmaganTil belgilanmaganToif belgilanmagan
Reklama postlari
506
Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
Ma'lumot yo'q7 kunlar
Ma'lumot yo'q30 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

ساعت ۱۰ صبح بپاکید از۱کاتا 16کا پایه دارم اگه خواستی جذبت فول شه پی‌ام‌بده😁😁 @Malosak_Alvin
Hammasini ko'rsatish...
Repost from N/a
00:03
Video unavailable
با پسرعموش ازدواج میکنه و یه شب وقتی که تو حمومه...🔞♨️ #ازدواج_اجباری #عاشقانه_هات 🛁❌🛁❌🛁❌🛁❌🛁❌🛁❌🛁 با ترس خودمو عقب کشیدم،ولی فرحانِ مست،حالیش نبود کسی که جلوشه آسمانِ و صهبا نیست. جیغ بلندی کشیدم،دستمو روی #سین_ه‌هام و#بین_پام گذاشتم که با شتاب دستمو پرت کرد و دستشو #بین_پام برد و #انگشتشو_وار_دم کرد. جیغ بلندی کشیدم که با کوبیدن لبهاش روی لبهام،خفه شد.🫢😮‍💨 #ناله‌ای کردم و خودمو تکون دادم تا #لذت بیشتری نصیبم شه🍑🤟 _ناله‌کن برام #جن_ده‌ی_زیر_خوابم کی داره #میک_ن_نت؟ https://t.me/+BPDQulkwrzcwY2Y0 _آه...تو...تو..توداری منو #می_کنی🤤 https://t.me/+BPDQulkwrzcwY2Y0 بالای 18جوین بده🔞 دارای صحنه‌های باز،خشن،اجباری♨️🛁
Hammasini ko'rsatish...
00:05
Video unavailable
از #حموم بیرون اومدم و لخت لخت روبه روی اینه ایستادم و به بدنم خیره شدم که یهو در باز شدو هیکل بزرگش از تو اینه نمایان شد - جون واسه کی تمیز کردی خودتو؟💦 با لوندی برگشتم طرفش و دستامو دور بدنش حلقه کردم که ضربه‌ای به #باسنم🍑 زدو گفت: -بکارم اون #توله‌رو تو تپلت؟ جوون کش داری گفتم و یه لنگمو دادم بالا و به ک*یرش نالیدم که انداختم رو تخت و شلوارش رو دراورد که با دیدن #مردونگی کلفتش ای دهنم رو قورت دادم -آماده ای که #وحشی بشم؟ -تو وحشی تو رامت میکنم خان!🫦 یه ضرب مردونگیش رو انداخت تو تپلم…. آههه بدو بیا رمانش خیست میکنه👅💦 https://t.me/+BPDQulkwrzcwY2Y0 https://t.me/+BPDQulkwrzcwY2Y0
Hammasini ko'rsatish...
#عاشقانه_ای_بی_رحم❗️ #اخمی کردم و با خونسردی دست تو #جیبم کردم. آروم به #سمتش رفتم و گفتم: - حس #خیانت بهت دست نمیده؟ وقتی #تو بغل یکی دیگه جولان #میدادی و الان جلوی #من عذاب وجدان نمیگیری؟ با #ناباوری بهم خیره شد که پوزخندی #زدم. با لکنت و #بغض گفت: - حامی #چی داری میگی؟ چه #خیانتی؟ من من کی #تو بغل... به آنی #دستام مشت شد و از عصبانیت و #غیرت منفجر شدم. #فریاد زدم: - خفه #شو، من خودم دیدم #تورو تو بغل بهترین #دوستم تو خودت... با #هجوم آوردنش به سمتم و #کاری که کرد... #من_حامی_پسری_متعصب_و_خشنی_که_عاشق_دختری_شیطون_دلبر_شدم_اما....‼️ https://t.me/+MNORe-nx7P82Mzg0 #محدودیت_سنی💯 ---------------------💍💜--------------------- بنرزنی "غزل"
Hammasini ko'rsatish...
تمام من| RoMaN`DoNi

°| ○﷽ ○|° Start:1400/11/20 رمان: #تمام_من #آنلاین #به‌قلم:غزل‌ابراهیمی‌‌84(یاهمون نفس_غزل_84) کپی از رمان حتی با نام منبع (اسم نویسنده) حرام است❌️

https://t.me/+Zz5ES6PkY9A4NGQ0 جوین شید تا نیم ساعت دیگه#فیلم های #خوردسال قرار میگیره 🔞🔞🔞🔞🔞🔞
Hammasini ko'rsatish...
آنلاین شاپ پدیده

@poikila : ثبت سفارش

یکی از پشت دستمو کشید و توی اتاقم پرتم کرد جیغ کشیدم آمور با عصبانیت گفت ساکت باش توله سگ میخواستی از قصر فرار کنی آره؟ترسیده گفتم آمور من فقط یه لحظه تصمیم اشتباه گرفتم با داد گفت تصمیم اشتباه؟لباسمو از بالا کشید و تا جایی ک میتونست جرش داد 👅با جیغ گفتم شروع نکن آمور بخاطر تجاوزای توعه که میخوام فرار کنم و زدم زیره گریه روی تخت پرتم کرد پارچه ی لباسمو از پشت بالا زد و سفت خودشو روی سوراخ باسنم فشار داد😈🔥 تاحالا از اونجا سکس نداشتم با فشار نصف دیکشو داخلم فرستاد از درد ضعف کردم خودشو تکون داد و موهامو کشید که با جیغ هق هق کردم و گفتم نکن آمور من حامله ام و از ته دل گریه کردم و ❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🚱 گفتم ولم کن زود خودشو ازم بیرون کشید و گفت چی؟به بدنم دست زدم و با وحشت گفتم خون هول شدش و گفت چرا نگفتی عزیزم و با ترس گفت ببخشید عزیزم چشام سیاهی رفت و .... 💦💦💦💦💦💦💦👅👅👅💦💦👅👅👅😈💦💦💦💦💦💦💦👅 https://t.me/joinchat/AAAAAEegFNVoi-gGfJeNhA
Hammasini ko'rsatish...
Mᴏᴏᴅ Nᴏᴠᴇʟ

Hot😈🔥 No copy❌ عضو انجمن رمان روشن🌝

https://t.me/BiChatBot?start=sc-93990-ghEBN36

00:02
Video unavailable
وقتش از این بازی لذت ببریم دستت دور التت بزار و سعی کن با نگاه کردن به ددی ارضا شی؟!🔞🍑💦💦 https://t.me/+GGs6ojGXUaIzZWM0 سریع باش کوچولو تا صبح وقت نداریم دیکم توی دستم گرفتم و شروع کردم #پمپ کردنش افرین کوچولو من نفس نفس میزدم و #شهوت از خود بی خودم کرده بودهلم داد روی تخت دستم پس زد و دست خودش جایگزین کرد پلاگ سمت لب هام اورد دهنت باز کن کوچولو -نه واقعا خوشت میاد ددی عصبانی بشه فکر کنم عواقبش دوست داری فشار دستش دور آلتم بیشتر کرد از درد لبم گاز گرفتم دهنم باز کردن که پلاگ وارد دهنم کرد و فشار دستش کم کرد میدونی این کوچولو توی دهنت میخواد کجا بره پلاگ از دهنم بیرون آورد میدونی که باید چیکار کنی روی شکمم خوابیدم و کمی #باسنم بالا بردم انگشتم سمت #مقعدم بردم که دستم گرفت و پلاگ از دستم بیرون کشید و یکدفعه واردم کرد نفسم لحظه ای رفت باید بری خانه کوچولو ددی تا فردا قبل کلاس هم این پلاگ در نمیاری اما..💦💦 https://t.me/+GGs6ojGXUaIzZWM0 #اوف دانشجوش مجبور می‌کنه جلوش خودارضایی کنه اونم کی پسر پولدارترین مرد شهر🔞😳
Hammasini ko'rsatish...
00:02
Video unavailable
#سکس_زوری🚫 #پسره_به_خاطر_انتقام_دختره_رو_بی_آبرو_میکنه.🔞 تند تند توی کص***م #تلمبه می زد. با گریه گفتم-حامی خواهش میکنم ولم کن. سیلی محکمی که توی گوشم نواخت باعث شد برق از سرم بپره. موهام رو از پشت کشید و دم گوشم لب زد-خفه شو نگار تو اسیر منی. از زور درد اشک توی چشمام جمع شد-روانی ولم کن مگه من چیکارت کردم؟ موهام رو ول کرد و لپ های #باسنم رو با دستش باز کرد لیسی به سوراخ #کونم زد و با لحن خشنی گفت-تو باید به جای اون خواهر #جنده ات تاوان پس بدی فهمیدی بعد #کیرش رو واردم کرد که از درد جیغ بلندی زدم... #دختری_که_به_خاطر_خیانت_خواهرش_برده_یک_پسر_سادیسمی_میشه #پسره_هرشب_دختره_رو_شکنجه_میده_وکص_و_کونش_رو_جر_میده.😱😭 https://t.me/joinchat/UVLaLDBC24nwVPcg
Hammasini ko'rsatish...
شب زفاف دو مرغ عشق🤤✨ زیپ لباس عروسم رو پایین کشیده و بند های لباس رو از سرشانم به پایین سر داد با پایین افتادن لباس عروس دستم رو گرفته و سمت تخت رفت. روی تنم خیمه زده نگاهی به ست سفید تنم کرد و زبونش رو روی لبش کشید . با فرو رفتن سرش داخل گردنم و مکیده شدن پوستش #آهی از دهنم خارج شد. #شرتم رو از پام در آورده و #مردونگیش رو به #بهشتم کشید و کمی باهاش ور رفت سرش سمت #سینه هام رفته و با دست دیگه اش # سوتینم رو باز کرد. از تنم در آوردم و با فرو رفتن #مردونگیش توی #بهشتم دردی توی پایین تنم پیچید و آخی گفتم. +جانم؟دردت گرفت؟تموم شد حرکاتش رو با ملایمت شروع کرده و با حس گرمی #خون بین پام سرش رو بالا آوردع و از #لب هام کام گرفته و پچ زد: خانوم شدنت مبارک زندگی بردیا😍 حرکاتش رو تند تر کرد که درد جاش رو به #لذت داده و تابی به بدنم دادم. جری شده و... https://t.me/+7EQukBi-QYIzMzdk دوتا عاشقی که بعد از ۵ سال دوری بهم میرسن😳❤️‍🩹 رمان سراسر هیجان❤️‍🔥😌 #پیشنهاد_نویسنده https://t.me/+7EQukBi-QYIzMzdk https://t.me/+7EQukBi-QYIzMzdk
Hammasini ko'rsatish...
~♡ واقعیت پنهان ♡~|فاطمه|

آنچنان جای گرفتی تو به چشم و دلِ من که به خوبانِ دو عالم نظری نیست مرا...♥️¡> نویسنده✍🏽 fatemeh ☆¡ ارتباط 🙇🏻‍♀💕 @Ftme_13_bot پارت گذاری هرروزه...♡ ناشناسم😌

https://t.me/nashenas_nvisnde

Repost from N/a
00:11
Video unavailable
-کص تنگت و جر می‌دم‌ توله حشری!🔞 سینه‌هام رو از توی دهنش بیرون آورد و لیسی به ترقوه‌ام کشید و تکون شدیدی خوردم. دستش رو به سمت #کص‌خیــــس و #چسبـــــناکم برد و چوچــ🍓ــولم رو محکم مالید که آه بلندی کشیدم و غرید: -ناله کن بیبی‌گرل، بیشتر ناله کن..🔥🤤 از برخورد دستش به #کـــص_لــزجم حس خوبی بهم می‌داد و انگشتش رو محکم داخلم عقب جلو می‌کرد. نزدیک ارضا شدنم بود اما با کشیدن دستش پکر بهش نگاه کردم.🍆💦 نیشخندی زد و شورت و شلوارش رو پایین کشید و با دیدن مردونگی بزرگ و کلفتش بهشتم حسابی خیس شده بود و نبض می‌زد.🔞💦 نزدیکم شد و #کی*رش رو به *ص خیسم مالید و از لذت لبم و #گاز گرفتم و..💦🔥 https://t.me/+SMK8g3RCd7MzMDFk https://t.me/+SMK8g3RCd7MzMDFk #پارت_واقعی!🔥 #قســـــمتی_از_آیـــــــنده🔞👄
Hammasini ko'rsatish...