آهــــــــار
شیواالماسیپور ◇آغاز در ۱۴۰۲/۱/۲۹◇ اینستاگرام نویسنده: http://instagram.com/shiva.almasi7
Ko'proq ko'rsatish1 912
Obunachilar
-424 soatlar
-437 kunlar
-6630 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
Repost from N/a
آورکو تک فرزند یک خانواده سلطنتی که با یک طلسم جادو متولد شد طلسمی که اون رو تبدیل به یک خوناشام وحشی اصیل کرد.
بعد از ۲۰سال او به مردی ۳۵ساله تبدیل شد که فقط با مشاورش مهربان بود روزی بخاطر یک گوشوارهی تسخیر شده پا به کاخ کلاغ سیاه میذاره تا باهاش معاملهای برای حل مشکلش انجام بده اما با دیدن آن دختر قلبی که تپش نداشت بعد از چندسال شروع به تپیدن با سرعتی زیاد در سینهاش کرد، آن دختر کسی نبود جز….
https://t.me/+61JpOJNyOQE5N2Q0
https://t.me/+61JpOJNyOQE5N2Q0
8پاک
1400
Repost from N/a
Photo unavailable
پادشاه خونآشام🔥
پسری جوان که عاشق شکار و خوردن خون گرم شکارهایش بود یک شب ناگهانی دختری با موهای نقرهای رنگی را دید و شیفتهی او شد اما آن دختر بخاطر سرنوشت و گذشتهاش محکوم به مرگ بود و با افشا شدن راز رنگ نقرهای موهایش....
#عاشقانه_هیجانی_تخیلی🤤🔞🔥
https://t.me/+61JpOJNyOQE5N2Q0
https://t.me/+61JpOJNyOQE5N2Q0
صب بپاک
4100
Repost from N/a
پادمیرا
دختر ۲۳ سالهای که تنها مانده و قبیلهی جادوگر مو نقرهای او بعد از چند سال که مخفیانه در کشوری زندگی میکرد توسط پادشاه سابق آن کشور که قتل عام مردم قبیلهاش را دستور داده بود و قتل عامشان کرد ولی با ملاقات با مرد مرموزی که اون….🔞🔥
https://t.me/+61JpOJNyOQE5N2Q0
https://t.me/+61JpOJNyOQE5N2Q0
9پاک
2300
Repost from N/a
- جلو در داشنگاهم!
- چ...چی؟! چرا اومدی؟
با صدای پوزخندش حرصم میگیره.
- بخاطر اینکه تو قراره #نامزدم بشی و من، کم دشمن برای آسیب رسوندن بهت ندارم کوچولو!
دندون رو هم میسابم و آروم زمزمه میکنم.
- نمیتونم بیام.
- چرا؟
به اطرافم زل میزنم.
صدام رو #پایین میارم و آروم لب میزنم.
- شلوارم #پاره شده!
- #چــی؟
- شلوارم گیر کرد به لبهی #نیمکت و جر خو...
حرفم با بلند پخش شدن نفس عمیقش #نصفه میمونه.
- از جات جم نمیخوری کوچولو!
- منظورت چیه؟
بدون اینکه #اجازه بده نفسی بگیرم و مغزم مقصد این لحن رو هضم کنه، با #خباثت و #حرص میغره.
- دارم میام! 😱‼
https://t.me/+HWf2at-FFeY5NWNh
https://t.me/+HWf2at-FFeY5NWNh
صب بپاک
4900
Repost from N/a
00:03
Video unavailable
شاهانی، مرد جدی و خشنیِ که آلفای قدرتمندترین مجموعهی گرگینههاست.
تو پارتیِ بالماسکه شریکش، جفتش رو پیدا میکنه و تو یه اتاق تاریک گیرش میندازه! 🔥🔞
ولی جفتش همون سیندرلای مو مشکی از دستش فرار میکنه و تنها یک لنگه گوشوارهش دست آلفای گرگینهها میمونه.
ولی اون مرد بیخیالش نمیشه🤤
مخصوصاً وقتی که میفهمه جفتش میتونه جانشین بزرگترین دشمنهاش... یعنی ساحرهها باشه!❌😱
https://t.me/+HWf2at-FFeY5NWNh
9 بپاک
4.21 KB
4300
آهــــــــــــار
#پارتـــ345
با گذاشتن لیوان قهوه روی میز بلند شدم و سمت تخت رفتم. گوشیم رو برداشتم و صفحهاش رو باز کردم.
با دیدن شماره ناشناس لحظهای نفسم از ترس بند اومد...
میترسیدم همون باشه...!
همونی که چند ماه پیش پیام داده بود و وحشت به جونم انداخته بود...
با تردید پیام رو باز کردم و با دستایی که میلرزید، متن پیام رو خوندم.
" کنجکاو نشدی قاتل عزیزات کیه؟ اونقدر احمقی که فکر میکنی تصادف پدر و شوهرت واقعا تصادف بوده؟ "
این آدم کی بود؟ از من چی میخواست؟
منظورش از "قاتل" کی بود؟
گیج بودم و مبهوت...میتونست کسی اشتباهی پیام داده باشه؟!
اما نبود...هرکسی که بود منو میشناخت و راجب زندگیم همه چی رو میدونست. میدونست که بابا و رهام توی یک ماشین تصادف کردن.
با مرور هر کلمه از پیامش، ترس و اضطراب یکباره به تک تک سلولای بدنم رسوخ کرد...
آشفته موهام رو چنگ زدم و پوست لبم رو کندم. با همون دستای لرزونم پیامش رو حذف کردم.
اما با حذف کردنش چیزی عوض نشد و حرفاش لحظهای از توی ذهنم کنار نرفت...
👍 12❤ 3
20200
Repost from N/a
- منِ احمق گفتم میخوام #بمیری که رفتی یه قوطی #قرص خوردی؟!
#نعره میزد و سعی میکرد هرطور شده شیشهای که سمتش گرفته بودم تا #نزدیکم نشه رو از دستم بگیره.
- م... مگه همین... همین رو نمیخواستی؟
نگاهش سمتم میچرخه و با دیدن چشمهای #سرخش قالب تهی میکنم.
- #مردنت و میخواستم؟
قدمی سمتم برمیداره که اینبار جیغ میکشم.
- #نامزد داشتی!! دختره نامزدت بود و تو بهم نگفتی!
حیرت زده بهم زل میزنه.
- چه نامزدی؟ چه دختری؟
- همونی که دیشب باهاش...
قبل از کامل کردن جملهم #چشمهامسیاهی میره و شیشه...
https://t.me/+HWf2at-FFeY5NWNh
https://t.me/+HWf2at-FFeY5NWNh
صب بپاک
6200
Repost from N/a
من نیلم دختر ۲۲ ساله ی شیطون و پر شوری که برای رسیدن به آرزوش خیلی تلاش کرد.
هرکاری کرد تا بازیگر بشه و درست جایی که فکر میکردم دیگه به آرزوم نزدیک شدم،
بازیگر سرشناس کشور حامد سعادت بهم تعرض کرد! بعد اون اتفاف من دیگه دختر سابق نشدم. زندگی من یه شبه عوض شده بود و از دختر بچه ی شیطون خانواده تبدیل به یک مرده ی متحرک شدم!!
کی باورش میشد حامد سعادت، بازیگر مشهور کشور به من تعرض کرده باشه؟
برای همین سکوت کردم و جلوی تهدیداش سر خم کردم تا عکسهایی که از من داشت رو پخش نکنه. به زورگیاش عادت کرده بودم تا وقتی که مهراد وارد زندگیم شد
اون با ورودش به زندگیم همه چیز و عوض کرد. از دختری تو سری خور تبدیل شدم به....🔞🔥
https://t.me/+5dGm-P3fvm1lYzc0
https://t.me/+5dGm-P3fvm1lYzc0
3800
فاحشهی قاضی داستان یه قاضی با نفوذ ۳۴ سالست که تو عمرش هیچ زنی نتونسته قلبشو تسخیر کنه. تا این که یه روز لا به لای پرونده های جنایی به یه پروندهی قتل برمیخوره! پرونده ای که قاتل اون زن ۱۹ ساله ای هست که همسرش رو به طور مشکوکی به قتل رسونده! ترنم قاتل پروندهی همسر کشی در عین لوند بودن و هورنی بودنش انقدر مظلومه که برای اولین بار دل و ایمون قاضی پرونده ، حاج حارث ارجمند رو میلرزونه و باعث میشه آقای قاضی جذاب قصه از هیچ تلاشی برای نجات دادن جان ترنم چشم پوشی نمیکنه اما...
https://t.me/+hr-nmvH_86hmZjY0
https://t.me/+hr-nmvH_86hmZjY0
11000
Repost from N/a
Photo unavailable
مهراد مردی که تا سی سالگی فقط به دنبال یه چیز بود، انتقام خواهرش و باقی دخترا براش فقط یه سرگرمی و تفریح بوده🔥
https://t.me/+5dGm-P3fvm1lYzc0
من مهرادم، کسی که همیشه پسر بد خانواده بود و هیچوقت راه راست و انتخاب نمیکرد ولی وقتی صمیمی ترین رفیقم بدترین بلارو سر خواهرم آورد همه چیز من عوض شد!
حالا من با عشق رفیقم بهش بدترین ضربه رو میزنم طوری ازش استفاده میکنم که تا ابد این درد و یادشون بمونه!!!
ولی بی خبر از اینکه اون دختر قراره قلب من و...❤️🔥
https://t.me/+5dGm-P3fvm1lYzc0
https://t.me/+5dGm-P3fvm1lYzc0
صب بپاک
6400
Boshqa reja tanlang
Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.