cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

روابط عمومی و امور فرهنگی شورای شعر و ادبیات اداره کل ارشاد اسلامی استان اصفهان

کانون همدلی وهم اندیشی اطلاع رسانی رویدادهای ادبی استان اصفهان

Ko'proq ko'rsatish
Eron348 452Til belgilanmaganToif belgilanmagan
Reklama postlari
163
Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
Ma'lumot yo'q7 kunlar
Ma'lumot yo'q30 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

کسب رتبه ی اول کشوری مهران قربانی کهریزسنگی دبیر محفل شعر آیینی رواق کهریزسنگ مراسم اختتامیه جشنواره سراسری ادبی هنری فضل بی کران در قدمگاه علی(ع) ، تکیه هئیت حضرت ابوالفضل (ع) سفیدشهر کاشان برگزار شد. @adabiha_isf
Hammasini ko'rsatish...
خانم محبوبه سنجری مدیر محترم انجمن بانوان سروا - شهرضا ارتحال جانگداز پدر بزرگوارتان را از طرف خود و اعضای محترم شورای شعر اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان اصفهان ، خدمت شما و خانواده گرامی تسلیت عرض نموده و از درگاه خداوند متعال برای آن تازه گذشته مغفرت و برای بازماندگان صبر و اجر آرزومندیم . محمدرضا کاکائی 🏴🏴🏴
Hammasini ko'rsatish...
انا لله و انا الیه راجعون استاد ارجمند جناب آقای لواف درگذشت غم انگیز مرحوم عباس مسعودی آرانی از مؤسسین انجمن ادبی هلال را از طرف خود و اعضای محترم شورای شعر و ادبیات اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان اصفهان به حضرتعالی و خاندان محترم مسعودی ، تسلیت عرض نموده و از خداوند بزرگ برای این عزیز سفر کرده، غفران الهی وبرای بازماندگان صبر جمیل آرزو دارم. محمدرضا کاکایی مدیر مؤسسه فرهنگی ادبی اهل قلم اصفهان 🏴🏴🏴
Hammasini ko'rsatish...
‌‌🖊چراغِ شفقت ورزی بیفروزیم ✍ بقلم : مهندس محسن اسلامی (پویا) 💠"شفقت ورزی" جمع میان دو امر مهم اخلاقی یعنی "همدلی" و "همدردی" است و درجه آن از محبت ورزی و عشق ورزی هم بالاتر است. همدلی به معنای این است که فرد بتواند خود را به جای دیگریِ آسیب دیده مثلا بیمار قرار دهد و گویی که خود وی است که درد و رنج می کشد و درد و رنج دیگری را چون درد و رنج خود فرض کند. به عبارت دیگر، همدلی حالتی ذهنی است که طی آن فردِ شفقت ورز در هر حالت خود را همانند انسان هایی می پندارد که درد و رنجی دارند و ناراحتی و گرفتاری شان را چون گرفتاری خود می داند، نوعی هم ذات پنداری. همدردی اما حالتی عینی و عملی دارد که طی آن فردِ شفقت ورز اقدام عملی برای کاهش درد و رنج دیگران انجام می دهد، مثلا به سراغ بیماران در بیمارستان می رود و امورات بیمارستانی شان را انجام می دهد. جمعِ بین همدلی(حالت ذهنی) و همدردی(حالت عینی) می شود شفقت ورزی. 🔴شفقت ورزی بنابر آن چه که معنویان و عارفان بیان داشتند اوج انسانیت و بالاترین حد اخلاقی بودن و اخلاقی زیستن است و اگرچه ممکن است نتوان از همه انسان ها انتظار انجام چنین کاری را داشت، اما به نظر می رسد به طور بالقوه چنین توانمندی ای در همه انسان ها به صورت کم و بیش یکسان وجود داشته باشد. روشن است که آن چه که در عمل توسط انسان ها صورت می گیرد یعنی در حالت بالفعل در بین انسان ها متفاوت است. بوده اند و هستند انسان های شفقت ورزی که تمام یا بخش مهمی از زندگی خود را صرف دردمندان و گرفتاران نموده اند و خودشان بهره و نصیب اندکی از زندگی این جهانی بردند. برای مثال انسانی که با رها کردن زرق و برق های زندگی این جهانی و در پیش گرفتن ساده زیستی یعنی بسنده کردن به یک زندگی بدون آلایش و با حداقل امکانات ضروری به دنبال کاهش درد و رنج دیگران می رود نمونه مسلّم و روشنی از شفقت ورز بودن است و از این منظر حتی می توان او را یک قدّیس اخلاقی نیز خطاب کرد. 🔵این که چرا انسان ها عموماً شفقت ورزی را به کنار نهاده و حداکثر در حد محبت ورزی یا عشق ورزی عمل می کنند دلایل گوناگون تربیتی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی می تواند داشته باشد که در جای خود ضرورت دارد مورد بررسی همه جانبه قرار گیرد. اما از منظر اخلاقی می توان گفت که دنیا طلبی، حرص و آز، زیاده خواهی، سیری ناپذیری و خودخواهی از جمله دلایلی هستند که می تواند انسان ها را از شفقت ورزی دور کند. انسان هایی که می پندارند صدها سال در این جهان زیست می کنند و هر چه بیشتر ثروت و سرمایه جمع کنند برای شان خوش بختی می آورد و حال این که سایر انسان ها در چه وضع و حال بغرنج و دشواری زندگی می کنند البته به آنان ربطی ندارد!!! 🔴در این شرایطی که ویروس کرونا تقریبا بیشتر مناطق جهان را در تسخیر خویش درآورده است و جهانیان گویی همگی به سرنوشتی مشترک دچار شده اند به نظر می رسد که برافروختن چراغ شفقت ورزی است که می تواند آنان را نجات دهد و اگر غیر از این باشد باید منتظر فاجعه ای برای کل بشریت باشیم. این بار برخلاف بسیاری شرایط مشابه دیگر در طول تاریخ مشکل بسی پیچیده تر و عمیق تر است و هنوز ابعاد این معضل چندان روشن نیست و فقط خدا عالِم است که فرداها چه پیامدهای عجیب و غریبی برای انسان های این کره خاکی به همراه داشته باشد. 🔵به نظر می رسد که این اولین باری باشد که همه ساکنان زمین به مثابه ساکنان یک کشتی به سرنوشت تلخ و مشترک دچار شده اند و هر یک از این ساکنان اگر بخواهد راهی خلاف اخلاق و انسانیت در پیش گیرد باید منتظر بود که کشتی غرق شود و ساکنان آن نیز به قعر دریا فرو روند که در آن صورت دیگر نه از تاک نشان خواهد ماند و نه از تاک نشان. اگر تاکنون انسان ها از شفقت ورزی دوری گزیدند و هر کس راه خویش را در پیش گرفت و به اصطلاح فقط کلاه خویش را محکم گرفت تا باد نبرد و در ورطه نوعی فردگرایی عجیب حاصل از دوران مدرن گرفتار شده است حالا دیگر باید دست از چنین روند و رویه ای بردارد تا بتواند سربلند و موفق از این آزمون بزرگ بیرون آید و الّا سرنوشتش تیره و تار خواهد بود به گونه ای که تاکنون در همین مدت کوتاه نیز چنین بوده است. 🔴 ناگفته نماند که به دلیل نداشتن شفقت ورزی بیشتر ساکنان زمین بوده است که طبیعت و منابع طبیعی این گونه به دست نابودی سپرده شد، نوعی نابرابری و بی عدالتی وحشتناک در جهان رواج یافت و میلیاردها انسان فقیر و بیچاره در همین قرن بیست و یکم در نهایت فقر و بدبختی در بدترین شرایط زندگی می کنند!!! به راستی اگر اندکی آری فقط اندکی شفقت ورزی را پیشه خویش می کردیم آیا امروز سرنوشت بشر این گونه بود؟ و اکنون انسان باید خودش را سرزنش و ملامت کند که نادانسته و مغرورانه چنین سرنوشت تلخی را برای خود رقم زده است!!! #محسن_اسلامی_پویا #شفقت_ورزی #همدردی_همدلی #انسانیت
Hammasini ko'rsatish...
📎

‌‌‌‌🖊عاشورای دیروز؛عاشورای امروز ✍بقلم : محسن اسلامی (پویا) 💠 بر می گردیم به چهل سال قبل .عاشورای دیروز ، عاشورای جهاد و شهادت بود. مبارزه مسلحانه یا کار روشنگرانه. حسین یا زینب. انها که رفتند کار حسینی کردند، انها که ماندند باید کار زینبی کنند وگرنه یزیدیند. در این سخن ، ما نقد جنبش چریکی و اعلام یک استراتژی جدید را می بینیم که مشی آگاهی بخش نامیده می شود. علی شریعتی می گفت که "مردم به روشنایی نیاز دارند و از ان محروم شدند. مردم اما به جای آن روشنائی و آگاهی به ناگاه خودرا دربرابر انبوه شهیدانی یافتند که در تاریخ فرهنگ و ایمان ما کم نیستند و بلکه بسیارند . افسوس که این نااگاهی مردم را در پیرامون ارامگاه هر شهیدی که در هر گوشه و هر نقطه این سرزمین افتاد به صورت بت پرستان جاهلی که بر پیرامون بت های مجهولی طواف می کنند و ان چه از انان می خواهند نذر و نیاز و خواست های جاهلانه است، رها کرد در حالی که بیش از همیشه نیازمند نور روشنفکری نور آگاهی و عشق بود . به زمان حال باز می گردیم . 40 سال از آنزمان گذشته است، آن عشق را همچنان می توان دید اما به نظر می رسد این "نور روشنفکری و نور آگاهی" است که بی فروغ شده است. 🔴دعوت های امروزی عاشورای ما چیست؟ 🔆دعوت به روستا برای شرکت در یک "مراسم آئینی "، به همراه همه ی عناصر یک نمایش بزرگ، از اسب و شیر و شتر گرفته تا علم و کتل و ساز و سرود ... ، دعوت به راهپیمایی برای "یک کار مردم نگارانه و مشاهده مشارکتی"، یا شرکت در یک جلسه ی ادبی "عاشورا وادبیات "، یا "سینه زنی در حیاط دانشکده "، یا شرکت در یک هئیت مذهبی، با یک سخنران و یک مرثیه خوان... عاشورای من امروز وجهی عاطفی- نمایشی است. 🔆چه چیزی تغییر کرده است؟ تحول این دو صورت بزرگداشت مراسم عاشورا را چگونه می توان تحلیل کرد؟ چگونه و تحت تاثیر چه عواملی عاشورا از شکل روشنگرانه و مبارزاتی خود به صورت یک نمایش صرفا غم آلود با نعره های گوش خراش و تحریک کننده ی احساسات به هر قیمت و دروغ و خرافه وخالی از حقیقت تغییر پیدا کرده است؟ 💠 سخن من اینست: قدرت روشنفکری در حوزه ی دین افول کرده است. روشنفکران یا به عرفان گرویده اند یا به پژوهشگران حوزه ی دین بدل شده اند. قدرت سیاسی و دین عامه میدان دین را تصرف کرده اند. قدرت سیاسی به فرهنگ عاشورا در جهت سیاست ها واهداف خود می پردازد نه آگاهی و عامه مردم از عاشورا در جهت "شفاعت تابویی" که شریعتی از ان صحبت می کند. هر دو بر وجه صوری و فرمالیستی این فرهنگ تکیه می کنند، در هر دو، جنبه ی نمایشی غلبه دارد، در هر دو، شور و احساس بارز است، در هر دو، خون بر پیام غلبه کرده است. به نظر می رسد، جریان روشنفکری که زمانی خوانشی اجتماعی، مبارزاتی و روشنگرانه داشت، غایب است. امروزه واعظ و مداح دو چهره ی مراسم عاشورای مایند. واعظ به نمایندگی از دین رسمی و مداح به نمایندگی از دین عامه، در این عاشورا، رویکرد روشنفکری غایب است. و ما نیز، خودآگاه و ناخودآگاه از این شرایط تاثیر پذیرفته ایم. اغلب، این تحولات را با تغییر سبک زندگی مردم و الگوی مصرف فرهنگی جامعه و رسانه ها توضیح می دهیم و طبیعی می پنداریم و نقش عامل سیاسی را دست کم می گیریم. 🔴حوزه ی دین در دست دین رسمی است و دین عامه. دین رسمی می خواهد دین عامه را کنترل کند و دین عامه در واکنش به دین رسمی، سنتی تر می شود. همان سنتی که روشنفکران ما تا دیروز نقدش کرده بودند. در واکنش به دین رسمی که می خواهد یکپارچه ساازی کند، سنت است که احیا شده و می خواهد به دین، تنوع فرهنگی ببخشد. امروز انگار دو جریان دین سیاسی رسمی در برابر دین غیر سیاسی سنتی قرار گرفته و این دومی دارد احیا می شود. حتی گاه نوستالژی نسبت به ان بوجود امده است. در حوزه ی دین انگار دو کنشگر اصلی از طرفی دین سیاسی رسمی است و از سویی دین سنتی مردم. پس درای میان روشنفکران کجا هستند؟ 🔴ایا نمی توان از افول روشنفکری در فرهنگ عاشورایی نام برد؟ 🔴چرا در عاشورای امروز ، زینب به عنوان پیام اور انقلاب غایب است؟ 🔴زینب کجاست چه کسی پیام را منتقل می کند؟ 🔴از دوره ی روشنفکر متعهد عبور کرده ایم.از دوره ای که اثار شاخص در زمینه ی عاشورا، چرا حسین قیام کرد استاد شریعتی بود، شهید جاوید صالح نجف ابادی، شهادت و پس از شهادت شریعتی... در حوزه ی دین اغلب تحلیل ها، درجهت اهداف سیاسی قرار گرفته اند . و روشنفکران دینی هم تحلیل های عارفانه و معنوی ارائه می دهند. عاشورا دیگر پیام سیاسی و اجتماعی ندارد. ایام عاشورایی به یک نمایش بزرگ ملی بدل شده است و ، زینب، پیام آور عاشورا در این نمایش غایب است. خون هست اما پیام نیست. درخصوص عاشورا، بحثی که ما بطور سیستماتیک در جامعه مان بدان نیاز داریم، بحث امر به معروف و نهی از منکر است و امروز 🔴 بزرگترین منکر جامعه ما، فقر است! #محسن_اسلامی_پویا #حقیقت_عاشورا #عاشورا
Hammasini ko'rsatish...
📎

‌‌‌‌🖊 معنازدایی از عاشورا ✍ بقلم: محسن اسلامی (پویا) 🏴حسین همچنان مظلوم تاریخ است به نحو کاملا موجز و مختصر، معنازدایی و یا "تهی سازی سرمایه های تاریخی و معنوی" به مجموعه‌ای از مواجهات سطحی و برخوردهایی اطلاق می‌شود که طی آن، سرمایه‌های معنوی و تاریخی به امری مبتذل و پیش پاافتاده تبدیل می‌شود. سخن بر سر قدسی‌زدایی از وقایع نیست، که این خود داستان دیگری است، بلکه بر سر این است که یک ملتی، گویا دست به دست یکدیگر می‌دهند تا سرمایه‌های معنوی خود را از معنا تهی ‌کنند. منظور از تهی‌سازی، معنازدایی از همه‌ی آن چیزهایی است که در کارنامه‌ی تاریخی و پیشینه ی تمدنی یک ملت قرار دارد. آن اموری که به منزله‌ی نقطه اتکا و پشتوانه‌ی هویتی و فرهنگی محسوب می‌گردد. معنازدایی از سرمایه‌های معنوی، چهره‌ی ظاهری آن‌ها را حفظ می کند و اما چونان موریانه، از درون آن را تهی‌می‌سازد. ظاهری سالم اما درونی پوسیده و بی رمق. چیزی که به درد زیستن نمی خورد. در پروسه‌ی تهی‌سازی معنایی عاشورا، با آن واقعه، مخالفت نمی‌شود، بلکه در گرایش و کنشی مدافعانه و گاهی بنیادگرایانه،چهره‌ی اصیل آن مورد دستبرد قرار می‌گیرد و معنای ژرف آن به سخیف‌ترین روش‌ها از آن ستانده می‌شود. یکی از آن روش‌ها، کارناوالی شدن عاشورا است. پروسه‌ی تهی سازی، یعنی پوسته‌ی ظاهری می‌ماند و آن معنا و پیام، لابلای هیاهوی مبهم و فریادهای نخراشیده‌ی خیابانی از میان می‌رود. عاشورا زیر بار سنگین علم و کتل از یاد می رود و از آن واقعه، قیمه می‌ماند و آرایش‌های مخصوص و جملاتی سطحی نقش یافته بر ماشین‌ها و چیزهایی از این قبیل. کارناوالی کردن عاشورا، آن واقعه‌ی اندوهناک درس‌آموز را به مراسمی گیج و مناسکی عقیم تبدیل می کند. 🔻 و اما در تهی سازی معنایی عاشورا، دست کم دو گروه و البته از دو موقعیت ظاهرا متضاد مشارکت دارند: ❗️ گروه اول، کسانی هستند که آنها را به نام مداح می‌شناسند. مداحان (که روزگاری نه چندان بلند به منزله ی پامنبری شناخته می‌شدند)، با ترسیمی اعوجاج یافته، آن تراژدی بزرگ را به داستانی برای گریستن و ضجه زدن برای تشنگی تبدیل کرده و می‌کنند. مداحان، عاشورا را به انحطاط می‌کشانند و سبب سقوط پیام بلندش می گردند. امروزه، معنای اصیل و عمیق عاشورا زیر پای مداحان، لگد‌مال می‌شود و از آن سرمایه‌ی ‌معنوی، تابلویی "کیج"، به نمایش درمی‌آید. امروزه، عاشورا در زبان و بیان مداحان به نعره‌های گوش‌خراشی تبدیل شده است که در سبک و سیاق موسیقی‌های مبتذل ارائه می‌گردد. معنازدایی از عاشورا را می‌توان در اشعار و مناسکی ملاحظه کرد که عموما در کارناول‌هایی از این دست به حرکت درمی‌آید. ❗️ گروه دوم، مجموعه‌ی کسانی هستند که "عاشورا" را به نقوش و طرح‌هایی بعضا مبتذل بر روی ماشین‌ها و حتی بدن‌ها‌شان تبدیل کرده‌اند. لباس‌هایی مخصوص به همراه آرایش روز عاشورا. این گروه، مناسک محرم را دستمایه‌ی ابراز و اظهار "خویش" کرده‌اند و صرفا خود را در کارناوال‌ها به نمایش می‌گذارند. در حقیقت، کارناوال، نمایشی است که در آن، از واقعه معنازدایی می‌شود. این گروه، چندان دل در گرو عاشورا ندارند بلکه آن را "فرصتی برای دیده شدن"، قلمداد می‌کنند. فرصتی که نباید از دست بدهند. برای این گروه، اساسا محرم، به مثابه‌ی فرصتی برای دیده شدن، معنا می شود. پس هر چه نمایشی‌تر و کارناوالی‌تر شدن، امکان دیده شدن نیز بیشتر. و این چنین می‌شود که "عاشورا" مصادره و از آن، معنازدایی می‌گردد. ✔️ و نکته‌ی آخر: نه تنها عاشورا، گویی همه‌ی سرمایه‌های تاریخی و معنوی خود را به انحطاط و سقوط می‌کشانیم. با مواجهه‌ای تمسخرآمیز و مبتذل، عمیق‌ترین و زیباترین معناها را نابود می‌کنیم. با ساختن جوک و با تمسخر و یا حتی با رفتارهای به ظاهر همدلانه، آن سرمایه‌ها را به امری ناچیز و دستمالی شده تبدیل می‌کنیم. ما ادای ارتباط با تاریخ خود را درمی‌آوریم. ما از گذشته بریده‌ایم. زیرا دیگر نمی‌توانیم با معنای نهفته در تاریخ‌مان پیوند برقرار کنیم. رفتارهایی از این دست بیش‌تر از هر چیز، نشانگر سرگشتگی و بلکه گیجی فرهنگی یک ملتی است که نمی‌داند چگونه هر چیزی را در جای خود بنهد و اخلاق هر مقام را چگونه به جا آورد. #محسن_اسلامی_پویا #معنا_زدایی #عاشورای_ساختگی_ما #تهی_سازی_معنایی #حسین_همچنان_مظلوم_است انجمن ادبی پژوهشی پگاه اصفهان خاستگاه ادب واندیشه https://t.me/Athenaeum_pegah
Hammasini ko'rsatish...
📎

‌‌‍ 💠سلام بر حسین 🖊 امام حسین(ع) مظهر اخلاق وقداست ✍بقلم : محسن اسلامی (پویا) 💠قدّیسان و قهرمانان اخلاقی نه تنها در ادیان گوناگون بلکه حتی در بیرون از ادیان هم یافت می شوند. منظور از قدّیسان و قهرمانان اخلاقی کسانی هستند که خواهان زیستن بر اساس معیارهای پذیرفته شده اخلاقی و یا نزیستن بر اساس موازین غیر اخلاقی اَند. بر این اساس قدیسان و قهرمانان آن چه که برای شان بسیار حائز اهمیت است و در این راه حتی حاضر به نثار جان شان نیز هستند، زیستن و نزیستن بر اساس معیارهای اخلاقی است. قدیسان کسانی اَند که فوق مهر و محبت و قهرمانان کسانی اَند که فوق ترس می ایستند تا اخلاقی زیسته باشند. همچنین قدّیس اخلاقی و قهرمان اخلاقی در مواردی فوق وظیفه عمل می کند. قدّیس اخلاقی می گوید من نه فقط باید به وظیفه خودم عمل کنم بلکه باید به فوق وظیفه ام عمل کنم. به عنوان مثال در زندگی روزمره همه انسان ها دارای وظایفی اخلاقی در قِبال یکدیگر هستند مانند کمک به دیگران، کوشش برای حل مشکلات هم نوعان، و مواردی از این دست که لازم است و ضرورت دارد که این وظایف را انجام دهند و کم و بیش انجام هم می دهند. اما در این میان کسانی هستند که بیش از این میزان و مقدار عمل می کنند و فراتر از آن چه که از آنان انتظار می رود عمل می کنند و در واقع فوق وظیفه عمل می کنند تا توانسته باشند که اخلاقی زیسته باشند. در واقع، این دسته از افراد خود را وقف و نثار دیگران می کنند بدون هیچ گونه چشم داشتی و بدون این که بپندارند که به وظیفه خود عمل می کنند. آنان همواره و در همه زمان ها و مکان ها برای دیگران کوشش می کنند تا بدین وسیله از رنج و دردشان بکاهند. 💠مطابق دیدگاه فلاسفه اخلاق عموماً برای اخلاقی زیستن دو مانع وجود دارد: 1.چیزهایی که دوست داریم و 2.چیزهایی که از آن ها می ترسیم. به عبارت دیگر، دوست داشتن بسیاری چیزها مانند خانواده و شغل و مقام و قدرت و ثروت مانع اخلاقی زیستن آدمیان است. همچنین ترس از بسیاری چیزها مانند زندانی شدن، آزار دیدن، از دست دادن شغل و موقعیت و مقام و سرمایه موجب می شود که انسان ها نتوانند اخلاقی زندگی کنند. 💠باز هم مطابق رأی برخی فلاسفه اخلاق مانند ارسطو و دیگران سه تعریف و ویژگی برای قدیس وجود دارد: 1.قدّیس کسی است که در اوضاع و احوال و شرایطی که همه مردم به دلیل محبت و دوست داشتن خیلی چیزها برخی یا بسیاری از وظایف اخلاقی خود را انجام نمی دهند اما او بر خلاف عموم مردم به وظایف اخلاقی خودش تمام و کمال عمل می کند. 2.قدّیس کسی است که در اوضاع و احوالی که همه مردم محبت و دوست داشتن خیلی چیزها را نمی تواند فراموش کند اما او همه این دوست داشتن ها و محبت ها به چیزها را فراموش می کند و حتی فراتر این که کاری می کند که همه محبت ها در او خاموش بشوند. تفاوت این مصداق با مصداق اول این است که بر خلاف مصداق اول در اینجا قدیس تمام محبت ها را به دست فراموشی می سپارد. به عبارت دیگر در مصداق اول ممکن است هنوز برخی محبت ها هنوز در دلش باشد اما در مصداق دوم دیگر هیچ گونه محبتی وجود ندارد. 3.در مصداق سوم قدیس اخلاقی فوق وظیفه اخلاقی خودش عمل می کند به این معنا که نه تنها او به وظایف معمولی و رایج اخلاقی عمل می کند بلکه بیشتر از آن هم عمل می کند که دیگر جزء وظایف او نیست و اگر چنین نمی کرد هیچ گونه جای سرزنش و ملالت هم نبوده است. 💠بر همین قیاس قهرمان اخلاقی کسی است که: 1.◇برخلاف عموم مردم که به دلیل ترس از بسیاری از چیزها وظایف اخلاقی خود را انجام نمی دهند، اما او انجام می دهد. 2.◇ در مصداق دوم قهرمان اخلاقی دیگر هیچ ترسی در او وجود ندارد و اگر در مصداق اول هنوز برخی ترس ها در او هنوز خلجان داشته است اما در این مصداق قهرمان اخلاقی دیگر همه ترس ها را در خود کشته است و بدون هر گونه ترسی اقدام به انجام وظایف اخلاقی خودش می کند. 3.◇قهرمان اخلاقی هم همانند قدیس اخلاقی فوق وظیفه خودش عمل می کند. 💠بر این اساس و با توجه به اقدام و عملی که امام حسین(ع) در روز عاشورا انجام داده است برکنار از برخی جنبه ها و سویه های تاریخی، سیاسی و فرهنگی این حرکت و اقدام ایشان می توان گفت اقدام شان کاملا اخلاقی بوده است و بر این سیاق می توان آن حضرت را قدیس و قهرمان اخلاقی نامید. امام حسین(ع) از تمامی محبت ها و دوست داشتن های خود روی گردان شد و همچنین تمامی ترس ها را به جان خرید و به یک معنا فوق محبت و فوق ترس ایستاد و اخلاق مدارانه و قهرمانانه به همه لذات دنیوی پشت پا زد و بدون هر گونه ترس و واهمه ای جان عزیز خویش را نثار کرد و این گونه است که خون خدا لقب گرفت چرا که بالاترین و زیباترین عمل اخلاقی را به نمایش گذاشت و حقیقتا در طول تاریخ بشریت کمتر نظیری برای آن می توان جستجو نمود. #محسن_اسلامی_پویا #امام_حسین_علیه_السلام #حسین_ابن_علی_علیه_السلام #قداست #اخلاق #محرم
Hammasini ko'rsatish...
📎

Boshqa reja tanlang

Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.