"تب تند پیراهنت"ســــــایه ســــرد
﷽ لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم🧿 روزهای فرد دو پارت💜 پارتگذاری ساعت مشخصی ندارد💜 لطفا کپی نکنید💜
Ko'proq ko'rsatish5 094
Obunachilar
-824 soatlar
-387 kunlar
-17630 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
Repost from N/a
🔹 این پروکسی قطع نمی شه خودم دارم استفاده می کنم👇
✅ ـ PROXY وای فای 💙
✅ ـ PROXY همراه اول 💩
✅ ـ PROXY ایرانسل 💩
✅ ـ PROXY رایتل 💜
4710
Repost from N/a
Hammasini ko'rsatish...4500
Repost from N/a
داستان واقعی پرستار بچه🚫
دختری جوانی به عنوان پرستار بچه در یک خانه کار میکرد.. پدر و مادر بچه ها آن شب برای دیدن فیلمی به بیرون رفتند و بچه ها را به پرستار خود سپردند.
پرستار وقتی دیروقت شد بچه ها را به رختخواب برد و خواباند و بعد از آن برای تماشای تلویزیون به طبقه پایین رفت. که ناگهان صدای زنگ تلفن را شنید، وقتی جواب تلفن را داد ، تمام آنچه که شنید نفس نفس زدن سنگین بود و صدای مردی که از او پرسید: "آیا به بچه ها سرزده ای؟"
با ترس ، تلفن را سر جایش گذاشت وناگهان....⬇️⬇️🔹
⬅️ادامه ی داستان
1600
Repost from N/a
#داستان_مهمون_ناخوانده
تو خونه مشغول کارام بودم که صدای در اومد و من که مطمئن بودم شوهرم رسیده رفتم در رو باز کردم اما دیدم ی زن و مرد جوون جلوی در موش آب کشیده شدن. به من گفتن ما غریبیم و اگر محبت کنی تا بارون بند بیاد بیایم تو خونه شما بمونیم.
من که میدونستم اگه شوهرم بفهمه که راه ندادم بیان تو ناراحت میشه، با روی خوش گفتم آره حتما بیاید.وقتی داخل اومدن.من درو بستم و برگشتم که یهو دیدم⬇️⬇️
ادامه ی داستان ➡️
1600
داستان کلبه وحشت انزلی در شمال ایران!
برای اولین بار چهار پسر به یک روستا رفته و تصمیم میگیرند که شبشان را در این جا بمانند.هنگام شب دو نفر از این چهار پسر به خاطر اتفاقی نامعلوم از کلبهی وحشت انزلی پا به فرار میگذارند، اما دو نفر دیگری که در آن جا میمانند و ...
خواندن ادامه داستان
3400
داستان ترسناک خونه قدیمی
این داستان ترسناک واقعی که میخوام برای شما تعریف کنم مربوط میشه به 8 سال پیش که بابای من تصمیم گرفت بالای اشرفی اصفهانی ی خونه کرایه کنه. ما اونجا ساکن شدیم و من سر کار میرفتم و خواهرم مدرسه میرفت و خیلی لذت میبردیم از اونجا تا اینکه ی روز ساعت 3 صبح خواستم برم دستشویی که دیدم مادرم ی سینی چایی ریخته آورده تو پذیرایی خونه. گفتم مامان این چیه؟جوابش منو میخکوب کرد. گفت...
ادامه داستان باز شود:
ادامه داستان باز شود:
3400
Repost from N/a
Hammasini ko'rsatish...7200
Repost from N/a
⚠️باورش سخته ولی🚩ماهه قطع نمیشه 👇
tg://proxy?server=5.78.77.99&port=443&secret=ee00000000000000000000000000000000616e6e6173682e636f6d
7100
Repost from N/a
👽 این پروکسی ها قطعی ندارن 👇
❤️ پروکسی ضد فیلتر ایرانسل ➡️
❤️ پروکسی ضد فیلتر همراه اول ➡️
❤️ پروکسی ضد فیلتر وایفای ➡️
❤️ پروکسی ضد فیلتر رایتل ➡️
7200