302
Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
Ma'lumot yo'q7 kunlar
Ma'lumot yo'q30 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
راستش خیلی وقته که دیگه مهم نیست!
کی چی میگه؛ کی چجوری راجع بهم فکر میکنه؛ کی دوستم داره؛ کی باهام مخالفه و ..
از یه جایی به بعد فقط حالِ روحیِ خودم واسم مهم شد..
ورژن قدیمیمو واسه همیشه رها کردم و شدم اینی که الان میبینم!
این ورژنم خیلی چیزا دیگه واسش مهم نیست؛ تنها چیزی که براش مهمه حالِ خوبِ خودشه!
تنها چیزی که براش مهمه اینه که شرمنده ی دلش نباشه..!
همین..
یعنی راحت میگم اگه کسی برام مهم باشه و میگذرم اگه کسی اذیتم کنه..
میجنگم واسه کسی که دوسش دارم بهترین لحظه هارو بسازم و در عین حال خودمو گم نکنم..
من میگم مهمه خودتو گم نکنی لای روزمرگیات..
گم نشی تو رفت و اومدنا..
که اگه بشی میشی ماشین و دیگه هیچوقت حالت خوب نمیشه:)
شاید خیلیا به من بگن دیوونه ولی من با همه بدیای دنیا سعی میکنم قشنگ ببینمش و حتی به دیگران زیبایی هاشو نشون بدم:)
من همیشه همه جا گفتم اصلا از مردن نمیترسم حتی همیشه حاضرم براش ولی به این معنی نیست هیچ کاری نمیکنم..
اتفاقا هر روز طوری زندگی میکنم که انگار روز آخره و باعث میشه هر روز و دوست داشته باشم:)
رفیق خیلی وقتا خیلی چیزا درست نمیشه میدونم..
ولی خب چارهچیه!
بزارش گوشه دلت و بگذر ازش..
اینم یادگار من از عمر کوتاه..
نمیتونم بهت قول بدم که همه مشکلاتت رو حل میکنم، اما میتونم بهت قول بدم که قرار نیست تنهایی باهاشون روبرو بشی...
یه جایی پرسیده بودن "اول چهرهی آدما یادمون میره یا صداشون؟" نشستم فکر کردم دیدم هرچی بخوام از جزئیات صورتت بگم، چیز زیادی یادم نمونده؛ اما صدات... تموم حرفایی که میزدی با همون لحن و صدا تو سرم پلی میشه...
گفتن سرتو گرم کن، یادت می ره، منم بیرون رفتم، عصرا خودمو قهوه دعوت کردم، شبا پاستا، با آدمای جدید آشنا شدم، درس خوندم، ورزش کردم، نقاشی کشیدم، فیلم و سریال دیدم، آهنگ گوش کردم و باهاش قدم زدم، رفتم خرید، با دوستام وقت گذروندم، سیگار کشیدم، نوشتم، خوابیدم، خندیدم، کتاب خوندم، اتاقمو مرتب کردم، کلاسای مختلف رفتم، می دونی چی شد؟
به خودم اومدم دیدم، بیرون همون جاهایی رو رفتم که با تو رفته بودم، همون کافیشاپی خودمو قهوه و پاستا دعوت کردم که پاتوقمون بود، به تموم آدمای جدیدی که باهاشون آشنا شدم از تو گفتم، همون کتابای کمک درسی رو خوندم که تو بهم داده بودی، همون ورزشیو کردم که مورد علاقت بود، نقاشی تورو کشیدم،
فیلماییو دیدم که هر لحظش منو یاد تو می نداخت. آهنگایی رو گوش کردم که باهم گوش می کردیم و تو همون کوچه ای بار اول دیدمت قدم زدم، رفتم خرید لباسایی رو خریدم که تو دوست داشتی بپوشم، به دوستام خاطراتم با تورو گفتم، سیگار کشیدم خودمو کنارت تصور کردم، راجب تو نوشتم، خوابیدم خواب تورو دیدم، بیدار شدم خوشحال ازینکه خواب تورو دیدم خندیدم، کتابی رو برای بار صدم خوندم که بهم هدیه داده بودی، اتاقمو برای این مرتب کردم که شاید یه روزی بیای، کلاسای مختلف رفتم که بعدا هرچی یاد گرفتم و برات تعریف کنم.
بعدش دیدم همه ی این مدت که گفتن سرتو گرم کن، بازم سرم با تو گرم بوده و حواسم پرت تو بوده و دوباره مثل همیشه همه چی بی اثر بوده.
-دیاکو.
همتون میرید هیچکدومتون موندنی نیستید.....
حتی روحم بعد مدتی جسم و ترک میکنه:)