cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

آواز قو (عطر عاشقی )

کانال شعر و دکلمه پستهای زیبا موسیقی های منتخب

Ko'proq ko'rsatish
Reklama postlari
321
Obunachilar
-524 soatlar
-117 kunlar
-1730 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

‍ ‍ ‍ ‍ ─━•⊰🔹⊱•━─ میرزا محمد رضی معروف به میر رضی الدین آرتیمانی از شاعران و عارفان مشهور زمان صفویه است که در نیمه دوم قرن دهم هجری قمری در تویسرکان به  دنیا آمد و در جوانی به همدان عزیمت و در سلک شاگردان ...... شما دوستان جان  را به شنیدن چند بیت از ساقی نامه دعوت میکنم :     💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎 الهی به مستان میخانه ات به عقل آفرینان دیوانه‌ات به نور دل صبح خیزان عشق ز شادی به انده گریزان عشق به رندان سر مست آگاه دل که هرگز نرفتند جز راه دل بشام غریبان، به جام صبوح کز ایشانست شام و سحر را فتوح به میخانهٔ وحدتم راه ده دل زنده و جان آگاه ده بیا ساقیا ... 💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎 💎گویندگان : مهر بانوان : 🎙# روشنک -میرفخرایی 🎙#اعظم_پناهپور( ارکیده ) 🎙#لادن_میرفخرایی 🎙صدیقه_زاد _ حبیب (سراب) 🎙# پروانه _صبور 💎  آقایان 🎙# جناب محمد 🎙#جناب پوریا _بهارلو 🎙# جناب محسن_ نقابی 🎙#جناب حسین 💎 گوینده تیتراژ: روشنک_میرفخرایی 💎مدیر هماهنگی و    🎛میکس و تنظیم :           لادن_میرفخرایی       🔹تهیه شده در: #گروه_ادبی_هنری_آوای_پرنیان ─━•⊰🔹🔹
Hammasini ko'rsatish...
4_6001197471571645723.mp38.93 MB
👍 1 1
باز هم نور✨ باز هم روشنایی☀️ باز هم صبحی دیگر🌸 باز هم من و خدایی که روزم را با یادش پاگشا میکنم💕 سلام🌸 صبحتـون دل انگیز 💓@Awazgho لینک کانال
Hammasini ko'rsatish...
👏 1
باز هم نور✨ باز هم روشنایی☀️ باز هم صبحی دیگر🌸 باز هم من و خدایی که روزم را با یادش پاگشا میکنم💕 سلام🌸 صبحتـون دل انگیز 💓
Hammasini ko'rsatish...
⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜ 💞💞💞💞💞💞💞💞 تا کجا از دشمنم مشکل گشایی می کنی از دل نامهربانش  غم زدایی می کنی می نشینی با رقیبان  روزها تا پاس شب بی منی و باهمه گردهمایی  می کنی لاف از مهر ومحبت می زنی پیش همه از خودت سر می روی و خود ستایی می کنی مرغ جانم می نشیند روی پرچین های اشک روی می گردانی و بی اعتنایی می کنی مثل عطر باغهای قمصر کاشان چرا دم به دم در بادها حس رهایی می کنی من که از هر مهر بهر تو نمی دارم دریغ پیش من سر در هوای نا رضایی می کنی از همه دل می بری و با همه دلدادگی با دل تنهایم اما   بی وفایی می‌کنی رقص  جانت در حریر تن  چه می سوزاندم حلقه حلقه در تسلسل ها سمایی می کنی گنج قارون داشتی تاج سلیمان روی سر تا کجا از پای موران دل   گدایی می کنی #اڪرم_نورانی #آوا_ شقایق _بافرانی 💞 @Awazgho ⚜💞⚜💞⚜💞⚜ ⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜
Hammasini ko'rsatish...
attach 📎

00:50
Video unavailableShow in Telegram
⚜⚜⚜⚜⚜⚜ دو چشمم را به روی غم  ببندم به  موهایت حسابی ،  دل  ببندم تلاش  و خستگی  زیباست  زیبا! لبت وقتی که باشد #چای و قندم! #مطرب🎶 #ابراهیم_حسینی @Awazgho ⚜💞⚜💞⚜💞⚜ ⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜
Hammasini ko'rsatish...
40.81 MB
Photo unavailableShow in Telegram
روزتون پراز محبت الهے سهم امروزتون شادی سهم زندگیتون عشق سهم قلبتون مهربانی سهم چشمتون زیبایی و سهم عمرتون عزت باشه روز خوب پیش رو داشتہ باشید ‌‌‌‌‌‌‌‌   ‌‌‌‌‌‌‌‌‌   ‌‌‌‌‌‌‌‌   ‌‌‌‌‌‌  ‌‌‌‌‌‌‌‌    ‌‌‌‌‌‌‌‌      ‌‌‌‌‌‌‌‌ سلام و درود صبحتون بخیر روزتــون گلبارون @Awazgho ⚜💞⚜💞⚜💞⚜ ⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜ ‌‌‌‌‎‌ ‎  ‎  ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌
Hammasini ko'rsatish...
تا کجا از رفتنِ من زار ومجنون نیستی لب به لب از عشق دیروزِ من ،،،اکنون نیستی دوزخِ در برزخ جانم همیشه شعله ور در بهشت من چرا سرچشمه ی "نون "نیستی؟ من منم خاتونِ ایل دربدرهای جنون بی من ای شَه،،خوب می دانی،همایون نیستی بعدِ من از خاطراتم می شوی لبریزتر دُرِ بسیاری بیفشانی که قارون نیستی خون به دل کردی مرا ای تیغ ابرویت بجان زعفرانها کاشتی بر گونه ،گلگون نیستی هر چه می خواهی بکن ظالم ترین حاکم بدان مجری قانونی و تسلیمِ قانون نیستی کم کم از من میشوی کم ،مثل رودی در کویر خوش بحال من که در من روبه افزون نیستی چشم مستت را مرقصان برسبوهای دلم در خماریها بمان از آنکه میگون نیستی آب بودی و من از آه وعطش چون جان ،به لب گر چه دریا،،،،، مرهم لبهای هامون نیستی اینهمه پای تو پرپر زد دل طاووسی ام تاجرِ هندوستانی ،،،،از چه ممنون نیستی؟؟؟ برملایی، روشنی، من خوب می دانم ولی مثل دُرّ ناب در گنجینه مکنون نیستی ✍🎤#اڪرم_نورانی @Awazgho لینک کانال#
Hammasini ko'rsatish...

شعر طنز 😁😂😂☺️ ((استخر پر از حوری)) اثری از :شروین سلیمانی پیکِ مرگ آمد شبی شوقِ جهانم را گرفت تا به خود جنبیدم عزرائیل جانم را گرفت سرنشین بنز آن دنیا شدم بی گفت و گو مرگ در پس کوچه‌ی دنیا ژیانم را گرفت رد شدم با پای لرزان از پُلِ تنگِ صراط یک فرشته دست‌های ناتوانم را گرفت خواستم وارد شوم در باغِ زیبای بهشت حضرت هود آمد و نام و نشانم را گرفت گفتم آن دنیا خودم مأمور دولت بوده‌ام! اخم کرد و کارت‌های سازمانم را گرفت چونکه دانست آن جهان من گیر می‌دادم به خلق گیر داد و حس و حال شادمانم را گرفت بعد با اکراه ما را هم به داخل راه داد اشتیاق زایدالوصفی امانم را گرفت باغ سبزی دیدم و انواع نعمت‌ها ولی دیدن حور و پری تاب و توانم را گرفت می‌گذشت ازدور حوری، گفتم "آی لاو یو، کامان" دست هابیل آمد و محکم دهانم را گرفت روبروی حورعینی غنچه شد لب‌های من حضرت لوط از عقب آمد لبانم را گرفت! سعی کردم تا بنوشم جامی از جوی شراب حضرت عیسی پرید و استکانم را گرفت حضرت حوّا به همراه دو غلمانِ بلوند رد شد و کلاً لباسِ پرنیانم را گرفت داشتم با حرص می‌لیسیدم از جوی عسل حضرت داود با انبُر زبانم را گرفت دیدم استخری پُر از حوری، پریدم توی آب تا شدم نزدیک آن‌ها کوسه رانم را گرفت توی یک وان بلورین تخت خوابیدم در آب نوح بیرونم نمود از آب و وانم را گرفت یک پری شد میهمانم، بُردمش پشت درخت بچه خوشگل یوسف آمد میهمانم را گرفت خواستم وارد شوم در حلقه‌ی اصحاب کهف سگ پرید از قسمتِ پا استخوانم را گرفت پاتوقِ دِنجی برای عشق و حالم یافتم گشتِ ارشادِ بهشت آمد مکانم را گرفت یافتم اکسیر عمر جاودان را در بهشت یک نفر اکسیر عمر جاودانم را گرفت گفتم آخر ای خدا! این گیر دادن‌ها به ما لذتِ تفریح در باغِ جنانم را گرفت پاسخ آمد: این سزای اوست که روی زمین وقتِ عشق و حال، حالِ بندگانم را گرفت...! آوا  :🎤          میلاد        @Awazgho     لینک کانال#
Hammasini ko'rsatish...
attach 📎

🎗✨ #خدایا_سلام ✨🎗 به نامِ صُبحِ خوشبختی بتابان نور امّیدی که در دَریای الطافَت چُنان یِک قطره محتاجم #حمیدرضایگانه صبحتون بخیر
Hammasini ko'rsatish...
1
⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜  ⚜💞⚜💞⚜💞⚜💞⚜ گر چه ما بندگان پادشهیم پادشاهان ملک  صبحگهیم گنج در آستین و کیسه تهی جام گیتی نُما و خاک رهیم هوشیار حضور و مست غرور بحر توحید و غرقه گنهیم شاهد بخت چون کرشمه کند ماش آیینه رخ چو مهیم شاه بیدار بخت را هر شب ما نگهبان افسر و کلهیم گو غنیمت شمار صحبت ما که تو در خواب و ما به دیده گهیم شاه منصور واقف است که ما روی همت به هر کجا که نهیم دشمنان را ز خون کفن سازیم دوستان را قبای فتح دهیم رنگ تزویر پیش ما نبود شیر سرخیم و افعی سیهیم وام حافظ بگو که بازدهند کرده‌ای اعتراف و ما گوهیم شرح وتفسیر غزل شماره ۳۸۱ حضرت حافظ #آوا_ شقایق_ بافرانی @Awazgho ⚜💞⚜💞⚜💞⚜💞⚜ ⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜
Hammasini ko'rsatish...
attach 📎