cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

ᴅᴀꜱꜱᴛᴀɴ ꜱᴇxɪ

به چنل داستان های سکسی خوش امدین 😈🐬 میخواین کسی رو حشری کنید یا با داستان حشری میشین پس لفت نده بمون 🔥 بهترین داستان های سکسی با موضوع مختلف 😈🍆 لفت نده خفش کن 📳🔇🔇🔕

Ko'proq ko'rsatish
Reklama postlari
472
Obunachilar
-124 soatlar
+57 kunlar
-1030 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

شروع ضربدری و پورن #پورن #فانتزی #ضربدری سلام اسم من امیر شیش سال با فریبا ازدواج کردم دختر خوب و خوشگلی ولی خیلی مذهبی وچادریه و این دختر است که آفتاب مهتاب ندیده و اهل هیچی نیست البته منم همین‌طور نه اهل دختربازی بودم نه خانوم بازی ولی بعد ازدواج یواش‌یواش چشم و گوشم باز شد اول فیلمای پورن می‌دیدم و یا داستان‌های سکسی می‌خوندم چند سال همین‌جوری گذشت تا اینکه این‌که تو گوشیم فیلمای سوپر رو دید و گفت این آشغالا چیه نگاه می‌کنی و از این‌جور حرفا…منم گفتم اینا تو گوشی دوستم بود ریخت تو گوشی من با چند تا فیلم دیگه من نمی‌دونستم … خلاصه گذشت تا پنج‌شنبه‌شب شد موقعی که خوابونده بودمش داشتم ور میرفتم باش و لب ازش می‌گرفتم گوشیمو باز کردم فیلما رو پخش کردم ولی سعی می‌کرد نگاه نکنه مقاومت می‌کرد تا این که حسابی حشری شود ‌… همین‌جور که داشتم به تلمبه می‌زدم بهش گفتم نگاه کن دوست داری مثل این مرد بکنمت زیر کیرم بخوابی جرت بدم اون‌که حساب حشری شد بود گفت آره دلم می‌خواد بکنی منو جرم بده … خلاصه از اون به بعد دیگه شروع شد همیشه قبل سکس فیلم پورن یا داستان بعد یه موقع می‌دیدیم با هم خلاصه چند وقت بعدش که با هم سکس گروهی می‌دیدیم و منم داشتم سینه هاش می‌خوردم و تلمبه می‌زدم بهش گفتم دلت می‌خواد چند نفری بگاننت من از جلو و یکی از عقب جرت بدیم یه دفعه دیدم یه آهی کشید به‌کلی محو شد و خوشش اومد منم هی بهش می‌گفتم ببین از جلو می‌خوابونمت دو نفری یکی از زیر می‌کند تد یکی از جلو و جرت می‌دیم خیلی خوشش میومد و خیلی شهوتی میشود . خلاصه بعد چن وقت که این‌جور فانتزی های داشتیم با هم‌دیگه تصمیم گرفته‌ام ببینم کسی رو می‌شه پیدا کرد که مورد اعتماد باشه ولی خب ترسم داشت آشنا نباشه یه موقع حرفی نزنه چجوری اعتماد کنیم . خلاصه یه داستان سکسی نوشتم تو گروه‌های داستان گذاشته‌ام یه جوری که هرکی میخونه بفهمه دنبال یه زوج برا ضربدری هستیم . هرچند فریبا هنوز صددرصد راضی نشده بود ولی با خودم گفتم اگه یه آدمی پیدا بشه خب به همون یه جوری راضیش می‌کنم موقع سکس زنگ می‌زنم یا تماس تصویری یا یه قراری یا نه اول پیامکی پیام‌های سکسی یا صوتی یا تصویری بعدم یواش‌یواش راضیش می‌کنم فقط یکیو می‌خواستم که باهام همکاری کنه خیلی دلم می‌خواد موقع سکس ببینمش یواش‌یواش راضیش می‌کنم… خلاصه بعد داستان نوشتن گذاشته‌اند چند نفری پیام دادم ولی هنوز کار به آشنایی بیشتر نرسید. خب چون دفعه‌ی اول‌مون ریخت ترس داریم ولی خب فکرش نمی‌ذاره حالا موندم چه تصمیمی بگیرم این کار رو بکنم یا نکنم بعضی‌ها می‌گن خوب نیست بعضی‌ها می‌گن خوبه موندیم چی‌کار کنیم دوستان شما بگید چی‌کار کنیم انجام بدیم یا نه تا حالا نکردیم و احل این چیزها نیستیم اصلاً اهل این چیزا نیستی اولین‌بار. نظر شما دوستان چی اگه می‌تونید راهنمایی کنید نوشته: امیر
Hammasini ko'rsatish...
من و دختر حسابدار #همکار #شرکت سلام این داستانی که میخوام بگم کاملا حقیقت داره اسم من رضاست و تو یه شرکت کار میکنم. تو شرکتی که من کار میکنم یه خانم حسابدار هم داریم که دختری خوشکلیه و یه بدن خیلی سکسی داره سینه های خوش فرم و یه کون گنده و زیبا چند وقت بود چشمم گرفته بودش و نمیدونستم چطور بهش بگم. شماره تلفنش را گرفته بودم چون در مورد کار با هم در ارتباط بودیم. یه روز دل رو زدم به دریا و سر حرف را باز کردم که اهل مشروب خوردن هست یا نه و از این چیزا دیدم گفت هفته یه بار دو بار را مشروب میخوره منم بهش پیشنهاد دادم که یه روز باهم بشینیم اونم قبول کرد. یه روز بعد وقت کاری با هم وعده کردیم و کلید خونه دوستم را گرفتم و رفتیم اونجا وقتی رسیدیم میز عرق را چیدیم و رفت لباس عوض کرد و اومد یه لباس قرمز کوتاه پوشید بود جوری که وقتی دولا میشد کونش پیدا بود اومد نشست پیشم و شروع کردیم به عرق خوری کیر من یه جوری بلند شده بود که داشت شلوارم را سوراخ می‌کرد چشمش که به کیرم خورد گفت دستش را کشید روش و گفت این چیه دیگه یه لحظه خجالت کشیدم بعد دیدم آروم لباش را آورد رو لبام و شروع کردیم به خوردن لب زبونش را تو دهنم چرخ میداد و منم میمکیدم همین جور که لب می‌گرفتیم دستم را کردم تو سینه هاش و براش می‌مالیدم اون دستم را هم کردم تو شورتش .خیس شده بود لباسش را در آوردم یه شورت لامبادا خوشگل پوشیده بود چشمم که به کونش خورد دیوونه شدم بزرگ و سفید. شورت من را در آورد تا چشمش به کیرم خورد بدون هیچ مقدمه گذاشت تو دهنش و شروع کرد به ساک زدن خیلی خوب می‌خورد لعنتی.دوست نداشتم زود ارضا بشم. بلندش کردم خوابوندمش رو کاناپه و نشستم رو به رو کصش و شروع کردم به خوردن کصش خیلی عالی بود کصش را تو دهنم گذاشته بودم و مک میزدم اونم آه و نالش بلند شده بود و سینه هاش را می‌مالید زبونم را تو کصش چرخ میدادم و با انگشتم سوراخ کونش را می‌مالیدم اونم هی کصش را رو صورتم تاب میداد بعد چند دقیقه گفتم میخوام ارضا بشم منم انگشتم را تو کصش کردم و چوچولش را خم لیس میزدم یه دفعه صدای آهش زیاد شد و سرم را چسبوند به کصش و بدنش شروع کرد به لرزیدن و یکم آب از کصش اومد بیرون کیر من که داشت منفجر میشد بلند شدم و کیرم را چند بار زدم رو کصش و یواش یواش کردم تو اولش یه کم آخ و واخ کرد و عادت‌ کرد شروع کردم به تلمبه زدن و لب گرفتن بعد چند دقیقه یه دفعه کصش را پر از آب کردم و کنار هم ولو شدیم. اون روز تا صبح پیش هم بودیم و تا صبح ۴ بار کردمش دیگه بعد از اون روز با هم صمیمی شدیم و چند وقت یه‌بار میریم با هم مشروب و میخوریم و … یه روز دیگه خیلی زده بود تو چشمام بهش پیام دادم من الان میخوام. گفت چیکار کنیم. گفتم بیا به بهونه پیدا کردن اسناد سال قبل بریم تو انبار. گفت میترسم یکی برسه منم دلداریش دادم گفتم نترس کسی نمیاد. خلاصه بعد کلی بحث قبول کردو رفتیم تو انبار و در را قفل کردم. شروع کردم به لب خوردن لعنتی بدجور لب می‌خورد و زبون میداد و می‌گرفت چون انبار چیزی نبود روش بخوابم گفتم ایستاده میکنم اول شورت منو درآورد و شروع کرد به ساک زدن خیلی ناز می‌خورد لعنتی بعد من نشستم و یه پاهاش را بالا کرد و شروع کردم به خوردن کصش.آب از کصش راه افتاده بود.خیلی حشری شده بود و گفت کیر میخوام پشتش را بهم کرد و دولا شد و کیرم را گرفت و گذاشت دم کصش. منم شروع کردم تلمبه زدن و سینه هاش را میمالیدم و گفت تندتر بزن .خودش هم با دستش بالا کصش را می‌مالید وقتی عقب و جلو و می‌کرد و کون نرمش بهم می‌خورد حشری تر میشدم تا یه جیغ کشید و ارضا شد بعد کیرم را درآورد و گفت میخام آبت را بخورم بعد نشست جلوم و کیرم را گذاشت تو دهنش و با ولع شروع کرد خوردن داشت آبم میومد گفتم در بیار اونم تندتر ساک میزد یهو تموم آبم خالی شد تو دهنش و همه آبم را خورد بعد هم لباسمون را پوشیدیم و رفتیم سر کارمون نوشته: رضا
Hammasini ko'rsatish...
م دیدم جنده ام هوس کیر کرده گفتم کامل دراز بکشه رو‌صندلی منم خیمه زدم روش شلوارشو در اوردم پاهاش باز کردم کیرم وسط پاهاش گزاشم کیرمو به چاک کوس خیسش مالیدم کلی اب به کیرم مالیده شد به چوچولش ضربه زدم دیدم داره ناله میکنه و وول میخوره زیرم سر کیرمو‌تو کصسش گزاشتم عاخ عاخش بلند شد عهی سرکیرو میزاشتم بیرون می‌آورم به التماس جنده ام افتاده بود که بکنمش منم دیگه دلم سوخت برا کوسش کامل کیرمو‌کردم تو کصسش دیدم کسش خیلی داغ و گشاده‌کیرم به راحتی رفت توش منم از خدا خواسته تند تند تلمبه میزدم سرم هم‌بردم تو گردنش میک میزدم که جنده ام مست تر شه سرعت تلمبه هام تنددتر میکردم صدا شلب شلوپ کوس جنده تو ماشین پیچیده بود بهش گفتم اره کیر میخاستی جنده خانوم که سرصبح منو کشوندی طوری کوستو پارع کنم که دیگه کسی کوستو از بس گشاد شد باشع نکنه اونم ناله میکرد دیدم داره بدنش نیلرزه ارضا شد ولی من هنوز موند بود ابم نیومد پوزیشن عوض کردم گفتم جنده قمبل کن دیدم دارع ناله میکنه که تا حالا از پشت ندادم منم که ‌حشری شدم زدم تو دهنش گفتم قمبل کن خواست شلوارش بپوشه شلوارشو پاره کردم اونم ترسید قمبل کرد منم بدون اینکه انگشتم و کونش اماده کنم سر کیرمو به سوراخ کونش میمالیدم تا سوراخش بازشه بعد چند دقیقه سر کیرم رفت تو سوراخش بعد نصف کیرمو‌هول دادم تو کونش دیدم یه جیغ محکم کشید منم دستمو گزاشتم جلو‌ دهنش و کل کیرم تو کونش و شروع کردم تلمبه زدن سرعت تلمبه هام زیاد کردم ولی هنوز ابم نیومد ادامشو گزاشتم برا تو خونه کیرمو بیرون اوردم دیدم خونی شده بود کیرم و سوراخ کون اونم‌پر خون شد بود منم یه لبخند زدم اونم داشت گریه میکرد سوراخ کونش نگاه کردم که دیدم خیلی باز شده گوشیمو برداشتم چندتا عکس از کونش گرفتم وگفتم جنده برگرد پاهاتو باز کن از کوستم بگیر خلاصه یه عالمه عکس گرفتم بعد گفتم پیرهنت اونا بپوش بریم تو خونه اب من هنوز نیومده باز دوبار شروع. به چص ناله کردن کرد در ماشینو دوباره قفل کردم گفتم با کون لخت میخوای بری شلوارتو پاره کردم عکساتو هم که دارم خلاصه اونم دید چاره ای نداره اروم گرفت اومد صندلی جلو از رو صندلی بعد شلوار نپوشید بود منم‌ تا موقعی که خونه رسیدیم کوسشو انگولک میکردم خونه که رسیدم ماشینو بردم تو حیاط چون ویلایی بود خونه دیگه ترس نداشتم کسی ببینه خلاصه با کون لخت پیاده شد اومد تو خونه تا رفتیم تو خونه منم در رو قفل کردم کلید ها در آوردم دستشو کشیدم بردم تو اتاق خواب در اتاق خواب هم لختش کردم تاپشو پاره کردم مانتوشم دراوردم انداختم. شلوارمو هم در اوردم با یه کیر شق ۲۰سانتی جلوش ایستاد بودم اونم کامل لخت بود دستشو گزاشت بود جلو کوس و سینه هاش منم موهاش کشیدم کشوندمش رفتم رو‌تخت نشستم اونم نشوندم پایین تخت جلو پاهام با دستم دهنش بار کردم کیرمو‌مالیدم به لباش تو دهنش کردم موهاشو تو دستم نگه داشتم و محکم کش میکردم محکم تو دهنش تلمبه میزدم کیرمو تا ته حلقش میبردم ده دقیقه فقط تو دهنش تلمبه میردم و دهنشو میگاییدم اب دهنش رو خایه هام ریخت بود منم گفتم خایه هامو بلیس اونم زبونش دور خایه هام میکشید و میک میزد همزمان هم دستش رو کیرم‌بود و میمالید بلند کردم انداختم رو تخت کمربندم برداشتم پاهاش به تخت بستم و با یه پارچه دستشو به بالای تخت بستم دیدم داره جیغ جیغ میکنه یه چسپ پهن برداشتم زدم دهنش رفتم وسط پاهاش شروع کردم به خوردن کوسش چوچولشو بین دوتا انگشتم گرفتم فشار دادم و لیش زدم محکم میک میزدم زبونم تو کوس جنده کردم و دورانی با زبونم کوسشو میگاییدم از لذت کمرشو بالا میکرد دیدم داره میلرزه بدنش برای بار دوم ارضا شد بعد ویبراتور اوردم روشن کردم گذاشتم روکوسش داشت به خودش میپیچید از لذت تند تر میکردم داشت جون میداد از لذت منم سینه ها و گردنش میخوردم و میالیدم براش کامل اماده شده بود وسیله رو از کسش دراوردم کیرمو یه ضرب وارد کوسش کردم تا خایه توش رفتم اروم اروم تلمبه میزدم دیدم کسش بالا پایین میکنه متوجع شدم سرعتش باید تند تر کنم خلاصه تندتند زدم تو کوسش ابم داشت میامد بیرون کشیدم از کوسش اومد نشستم رو سینه هاش ابمو رو صورتش خالی کردم دست پاهاش اونارو باز کردم بعد باز دوبار چند راند دیگه کردمش خلاصه تا شب تو همه پوزیشن ها کردمش اخرشم با همون شلوار پاره گفتم بپوشه و بره خونشون تا همه همسایه هاش اونا بفهمن کص داده. نوشته: امین
Hammasini ko'rsatish...
سکس با دوست دختر تپلم #دوست_دختر سلام امین هستم متولد ۱۳۷۹ ساکن مازندارن ورزشکار هستم و هیکلم هم تقریبا بدنیست سایز کیرم هم حدود۲۰سانت هستش دوست دخترم هم متولد سال ۱۳۸۰ بود سینه هاش ۸۰ بود و کونشم تقریبا تپل و گوشتی بود روناش هم توپر بود البته چربی اضافه شکم نداشت جریان از این قرار بود که یه شب وقتی داشتیم باهم چت میکردیم دیدم زیاد چت نمیکنه و پر غلط املای بود با خودم گفتم حتما ناراحته خلاصه بعد نیم ساعت پرسش پاسخ وکشیدن ناز خانم شروع کرد به حرف زدن و گفت بی حالم و چند روز ارضا نشدم حالم بده بدنم داغ کرده وقتی چت هاش دیدم یکم شوک شدم اخه تا حالا راجب اینا حرف نزده بودیم واین چندماه رابطمون فقط تو جو عاشقانه و شناخت همدیگه بود خلاصه شبش گفتم بیا تصویری دیدم مهسا یه تاپ بندی که کامل قسمت یقه اش بازه و نوک سینه ها سیخش کامل مشخصه پوشیده و ی دامن تقریبن کوتاه پاها سفیدش خیلی تو چشم بود باورم نمیشد اینطور کوسی بود باشه خلاصه چاک سینه اش اونا رو کامل دیده زدم اونم دوربین گذاشت بود جلو پاهاش کل بدنش تقریبن دیده میشد کنم که کیرم کامل شق شده بود از رو شلوار کامل مشخص بود بعد دیدم مهسا میخنده یهو دیدم بله قامت کیر بزرگوار نمایان شده خلاصه قرار شد فردا صبح اولین فرصت همدیگه رو ببینیم شبش رفتم حمام کیرم کامل شیو کردم و تو حموم چند بار ابم با دست اوردم تا وقتی پیشش میرم ابم دیرتر بیاد با اینک همیشه قبل سکس از اسپری تاخیری استفاد میکنم خلاصه فردا صبح صبحانه درست کردم و مسواک و خوش بو کننده دهان و دهان شو استفاده کردم تا خاطر بدی از لب گرفتن و عشق بازی ساخته نشه براش صبحش کلی به خودم رسیدمو کلید ماشین برداشتم و زنگ زدم بهش کجا بیام ادرس داد خلاصه با لینک صبحش اسپری تاخیری زدم تو مسیر رفتم از داروخونه ی قرص هم گرفتم تا رسیدم دیدم ی ساپورت نازک تنگ که خط کوسش مشخص میشد پوشیده بود و ی بادی که بالا سینه هاش باز بود و گردی و خطرسینه اش مشخص بود روشم یه کت که تا روی باسنش بود استایل کرده بود ادکلنش تو فضا ماشین پیچید تا سوار ماشین شد شروع کردم تعریف از استایلش و قربون صدقه رفتن وخلاصه کصلیسی کردن بعد دیدم یکم یخ اونم باز شد دستمو گزاشتم روپاهاش شروع کردم از جریان دیشب بعد دستم گزاشتم رو چاک کوسش از رچشلوار یکم مالیدمش گفتم پس دیشب ناناص خانومیم داغ شده بود اره اوونم از خجالت گونه هاش سرخ شد ولی چون داغ شد بود کوسش خجالت کنارگزاشت بود گفت اره هوس کیر کرده بود ناناصم دیشبو باید برام جبران کنی منم که از خدا خواستم گفتم ای به روی چشم خانومم با ی دست فرمون ماشین گرفت بودم با یه دست هم برای عشقم کوسشو میمالیدم شلوارش خیلی نرم بود دید یکم خیس شد شلوارش بعد دستش گزاشت رو دستم برد دستمو تو شلوار دیدم شورت هم نپوشیده دستم خواستم بردارم دنده عوض کنم دیدم نزاشت بیرون بیارم‌خودش دنده عوض کرد منم تندتند کوسش میمالیدم خیلی داغ شده بود انگشتم رو چوچولش کزاشتع بودم و میمالیدم‌براش بعد انگشتم تو سوراخ کسش کوسش گزاشتم صدا ناله هاش زیاد شد منم دیدم اوضاع خیته ماشین تو یه کوچه خلوت گزاشتم خاموش کردم بردمش عقب ماشین مانتوش اونا در اوردم تاپشو دراودم خوشبختانه سوتین نپوشید بود افتادم‌ به جون سینه هاش کل نوک سینه هاش تو دهنم مردم میک ‌میزدم مثل پسربچه ها با ولع سینه هاش میخوردم اونم دستش دور گردنم حلقه کرده بود سرم فشار میداد سینه هاش منم اون دستم بردم وسط کوسش بعد گردنشو خوردم که دیدم بله نقطه ضعف خانومی مستم گردنشع سواستفادع کردم تا جای ک میشد گردنشو نیک میزدمو ومیخوردم اونم میپیچید ب خودش همزمان کوسشم میمالیدم دوتا انگشتم راحت تو کوس خانومی رفته بود خیلی خیس کرده بود خودشو کیر منم که شق شد بود مطمن شدم خانومی اماده پاره شدنه گفتم زیپ شلوارم دربیاره کیرمو تو دستش بگیره اونم اومد از شلوارم دست کشید رو سالار بعد با انگشت ظریفش کمربندم ‌‌وزیپمو ‌باز کرد بعد از رو شورت لباش گذاشت رو کلاهک کیرم منم سینه ها جندمو‌میمالیدم اونم کلاهک کیرمو‌بوس میکردو و لباشو میمالید از رو شورت به کیرم و سرشو میک میزد بعد شورتو در اورد لباش اورد رو کیرم و میمالید منم بی طاقت شد بودم گفتم جنده تو دهنت کن دیدم زبونش اورد بیرون سذ کیرمو‌زبون میزدو و خیس میکرد با اب دهنش کل کیرمو خیس کرد دوباره شروع کرد میک‌زدن و خوردن سر کیرم وسط لب هاش بود داش میک میزد دستم گزاشتم رو سرش محکم فشار دادم کل کیرمو‌تو دهنش جا دادم دیدم کامل تو کلوش رفت برجستگی کیرمو‌ تو گلوش دیدم بیشتر حشری شدم ترسیدم خفه شه دوباره دراورد باز محکم تر تو دهنش کردم کیرم تا خایه رفت تو دهنش شروع کردم تلمبه زدن جنده ام هم عهی اوق اوق میکرد حشری شدم دقت نکردم تلمبع زدم تو دهنش بعد کیرم از دهنش بیرون اوردم به لباش و صورتش مالیدم اونم دستشو گزاشته بود رو کوسشو ومیمالید من
Hammasini ko'rsatish...
آخرین شکار #زن_بیوه سلام دوستان شهوانی خاطره ای که میخوام تعریف کنم برای آخرین سکسی که داشتم در تعطیلات نوروز ۱۴۰۳هست . امیدوارم لذت ببرید . سعید هستم و بچه تهران و ساکن یکی از شهرستان های نزدیک تهران به خاطر موقعیت شغلی که دارم با توجه به اینکه در دهه چهارم زندگی هستم و از اول نوجوانی یا حتی قبل‌تر با شرایط بسته زمانی که در سن بلوغ بودیم و کنجکاوی که داشتم و شرایط جسمانی خودم گرایش به مسائل سکسی زیادی پیدا کردم و این شد که همیشه دنبال پیدا کردن شریک جنسی هستم حتی بعد از ازدواج و بسیار هات و داغ خلاصه خواستم با این دیدگاه و شناخت وارد فضای خاطره بشم . در زمان قبل تر خوب شرایط سخت بود تا بخواهی یکی پیدا کنی و بخوای برنامه سکس بزاری ولی الان با وجود شبکه های اجتماعی خیلی راحتر کیس میشه پیدا کرد . و اما خاطره من …‌ چند وقتی بود که با توجه به اینکه چند تا کیس از تو گپ های تلگرامی زیر نظر داشتم و تو پی وی با هم چت می کردیم ولی هنوز با هیچ‌کدام وارد رابطه جدی نشده بودم تا اینکه تو یکی از شب ها دیدم یه خانمی به نام نسرین چند تا پست رقص و چند تا پست با مزمون تنهایی دلشکستگی گذاشت و منم سریع شاخک هام تیز شد و تو پی وی پیام دادم و سریع واکنش داد و جواب داد و پس از اینکه یکم مقدمه و صحبت های اولیه کردیم متوجه شدم یه خانم ۴۵ ساله هست که چند سالی همسرش بر اثر بیماری سرطان از دست داده و دو فرزند داره که هر دو ازدواج کردن و تنها در کرج زندگی می‌کنه و وقتی با من صحبت و پیام میداد چون متوجه شد متاهل هستم گفت وارد رابطه نمیشم و خلاصه با کلی آسمون ریسون چیدن راضی شد یه قرار ملاقات حضوری داشته باشیم تا یا من اون راضی کنم یا اون منو منصرف . قرار فیکس کردیم برای ساعت ۹ شب و من هم برنامه خودم اوکی کردم و هماهنگ کردم که برای کاری باید به دیدار یه دوستی برم که شب احتمالا بمونم و خونه نمیام .لوکیشن فرستاد که باید میرفتم کرج و چون تعطیلات بود و خیابان ها خلوت من زودتر از قرار رسیدم منتظر شدم هوا حسابی تاریک شد و چند تا سیگار تو ماشین کشیدم ولی وقت نمی‌گذشت دوباره تماس گرفتم گفتم من زودتر رسیدم و هوا هم تاریک شده و گفت یکم دیگه هماهنگ میکنم بیا به همون آدرس لوکیشن و درب پارکینگ میزنم ماشین پارک کن بیا بالا خلاصه با این مکالمه آخر متوجه شدم که طرف حسابی آمپر کشیده وگرنه برای قرار اول تو خونه خودش ملاقات قرار نمیذاشت خلاصه رسیدم طبق هماهنگی ماشین پارک کردم و رفتم بالا درب واحدش باز بود و پشت درب منتظر بود رسیدم سلام و احوال پرسی و شیرینی که گرفته بودم گذاشتم رو اوپن آشپزخانه و ادامه حال احوال و یه روبوسی کردم نشستیم دیدم بوی غذا پیچیده و تدارک شام رو هم دیده بود یکم صحبت کردیم و یخ آب شد و دستم بردم انداختم روی شانه و دیدم باز مخالفت می‌کنه ولی جوری که به قول قدیمی ها با دست پس میزنه با پا پیش می‌کشه و همش هی مطرح می‌کرد چرا مرد ها تنوع طلب هستن و تو متاهل هستی و منم شروع کردم نوازش کردن مو و سر شونه ها و لاله های گوش که دیدم داره شل میشه نسرین یه زن با قد فکر میکنم ۱۷۵ و وزن ۹۰ بود هیکل نسبتا تو پر و تپلی داشت و من خودم وزنم ۸۵ کیلو و قد ۱۸۷ هستم و یه کوچلو شکم دارم و بد نیست قد و هیکل و وزنم .‌نسرین چشمای رنگی داشت و پوست سفید چون اصالت آذری داشت معمولا آذری ها زیبا و پوست روشن دارن خلاصه به طرف خودم کشیدم و اولین بوسه رو لبش گذاشتم اول همکاری نکرد و بعد دیگه وا داد شروع کردیم لب بازی از من هات تر و حشری تر بود و چون به قول خودش چند وقت سکس نداشته بهش فشار آمده بود من خودم عاشق عشق بازی قبل سکس هستم و چون تقریبا با نسرین هم سن بودم خیلی سریع و راحت با هم وارد رابطه شدیم دیگه دستم به محضی که رفت رو سینه هاش کامل شل شد و آمد تو بغلم دوباره لب های هم دیگه خوردیم و زیر گردن و گوش بوسه و لیس زدم حسابی تحریک شده بود و از رو لباس داشتم سینه هاشو میمالیدم یکم فاصله گرفتم و دستم بردم به دو طرف تی‌شرتی که پوشیده بود و باز ناز و یه کوچلو مقاومت کشیدم بالا و در آوردم از تنش و سینه ها از تو سوتین کشیدم بیرون تقریبا ۷۵ بود سایزش بزرگ و یه کوچلو افتادگی داشت سرم نزدیک کردم و با یه دست نوک سینه میمالیدم و با زبون و دهان یکی دیگه لیس میزدم و می‌خوردم دیگه کامل مسلط شدم روش و هی خوردن سینه ها ادامه میدام کامل حشری شد و مست و دیگه خودش سرم فشار میداد به بدنش یکم دیگه لب و سینه خوردم و دستم بردم پشتش و سوتین باز کردم و خودم نشستم جلوی پایش و نیم خیز شدم روش و از زیر سینه ادامه دادم بوسیدن تا ناف روی شکم و با کمی مکث دستم بردم دو طرف شلوارک که پوشیده بود و با همکاری خودش و بلند کردن کونش شلوارک در آوردم که شورت هم زیرش نداشت و ادامه دادم و اطراف کص و بالای کص دست کشیدم و کشاله های ران به حالت م
Hammasini ko'rsatish...
اساژ میمالیدم و سرم نزدیک کردم و یکم بوسیدم اطراف کص شو کص بدی نبود یکم تیره شده بود و یه کوچلو لب های اضافی داشت ولی حسابی تپل بود و اینکه کامل شیو کرده بود شروع کردم خوردن مالیدن چوچولش و انگشت کردن داخل سوراخ که پس از مدت کمی گذشت دیگه رو هوا بود کامل صداش در آمده بود و منم ادامه دادم و ول نکردم که دیدم بله نسرین داره ارضا میشه و با چند تا رعشه و تکون منو از خودش دور کرد با صدای اه و ناله ارضا شد و نفس عمیق کشید رفتم بالا و بغلش کردم در حالی که نسرین کامل روی مبل لخت بود و من هنوز لباسم در نیاورده بودم که بعد از اینکه یکم نفس بالا آمد گفت آمده بودیم آشنا بشیم ولی کارمون به سکس کشید و تشکر کرد و دست منو گرفت گفت بریم رو تخت و راهنمایی کرد به اتاق خواب و شروع کرد با همکاری من منو لخت کردن به محضی که کیر منو دید مثل قحطی زده ها افتاد روش و دهانش باز کرد و شروع کرد ساک زدن و لیس زدن تخم ها خیلی خوب ساک میزد و اصلا دندون نمی‌زد و از کیرم در حین خوردن تعریف و تمجید میکرد که سایز خوبی داره و کلفته و مقایسه با همسرش که فوت شده بود بعد از کلی خوردن دیگه نذاشتم ادامه بده و چون هنوز رو تخت نرفته بودم و سرپا بودم به حالت داگی رو لبه تخت مستقر کردمش و خودم هم ایستاده کنار تخت بهش نزدیک شدم و با توجه به اینکه کصش خیس بود و کیر منم هم خورده بود و خیس بود راحت جا کردم کصش خوب بود نسبتا تنگ بود چون هم دو تا زایمان داشته بود و اینکه چند وقتی سکس نداشته و اولش یکم با آرامش عقب و جلو کردم تا جا باز کنه و داشت اذیت میشد ولی بعد چند حرکت منم به کارم سرعت دادم و دوباره دیدم خودش داره چوچولش میماله و صداش در آمد و کلی حال میکرد چند دقیقه بعد پوزیشن عوض کردم خسته شدم و خوابیدم به کمر و آمد نشست رو کیرم و خودش بالا پایین میکرد رو کیرم و دولا شده بود داشتم سینه هاشو می‌خوردم و در حین کار لب هم می‌گرفتیم من خودم حالت طبیعی دیر انزال هستم و میخواستم حسابی بهش حال بدم و اول ارضا بشه و بعد من آبم بیاد دوباره بعد از ده دقیقه ای پوزیشن عوض کردم و بلند شدم و زیر کمرش بالشت گذاشتم و دو طرف پاها هدایت کردم پشت کمرم و دوباره کردم و دیگه چون مسلط بودم کامل تلمبه میزدم و خودش دوباره شروع کرد به مالیدن چوچولش و منم هر چی می‌گذشت سریعتر و محکم تر کمر میزدم حدود ۳۰ دقیقه در مجموع از سکس گذشته بود که دیگه دوباره حالت رعشه و لرزش گرفت و با صدای بلد خواهش کرد در بیارم و خودش دوباره ارضا شد و من یکم نوازش کردم و لب گرفتم و به محضی که نفس نسرین بالا آمد دوباره جا کردم تو کصش و شروع کردم کلی آب از کصش آمده بود و اطراف کیرم و کصش سفید شده بود و کارم و راحتر کرده بود که حسابی خیس هست یه ده دقیقای ادامه دادم و خیس عرق شده بودم و خودش با دستش عرق بدن و سر و صورت خشک میکرد ۴۵ددقیقه از سکس ما گذشته بود و نسیرن دو بار ارضا شده بود و من نزدیک به انزال بودم و با چند حرکت دیگه و با یه نره و چند آه و ناله کیرم و بیرون کشیدم و روی سینه نشستم آبمو هدایت کردم به طرف زیر گردن و صورت و سینه کامل روش تخلیه شدم و بعد از تمیز کردن کردن یکم خورد و کردم تو دهنش و بی حال کنار هم ولو شدیم و بعد از سکس کلی تشکر از هم دیگه به خاطر کیفیت خوب سکس و در ادامه شام جاتون خالی خوردیم و بعد یکم صحبت و گپ زدن رفتیم رو تخت و تا صبح دوبار دیگه سکس کردم که سکس آخر دم صبح بود بعد از یه چرتی که زدیم و از کون کردم خلاصه یه شب خوبی داشتیم با هم و چون اون بیوه بود چند وقتی سکس نداشته بود خیلی بیشتر بهش حال داده بود و ملی تشکر و تعریف تمجید از خودم و کیرم و خلاصه این آخرین کیسی بود مخ زدم و قرار شد دوباره من موقعیت خودم اوکی کنم و برم پیشش چون اون همیشه تنهاست ولی من چون تنوع طلب هست احتمالا به زودی پیشش نمیرم و میزارم یه تایمی بگذره و بعد از یه کیس جدید دوباره میرم به نسرین سر میزنم . امیدوارم دوست داشته باشید اسم شهر ها واقعی هست ولی اسم ها عوض کردم . ببخشید اگر طولانی شد و اگر مشکل نوشتاری داشتم . نوشته: سعید
Hammasini ko'rsatish...
خفت شدنم تو مترو #تجاوز #خاطرات_نوجوانی #مترو سلام من فاطمه هستم ۱۵ سالمه شاید بگین سنم کمه ولی خب بریم سراغ داستان داستان اولیه که مینویسم پس نظر بدید من یه دختر سفید با قد ۱۵۵ وزن ۵۰ هستم سینم ۷۵ هس کونمم خوبه خلاصه که داف کلاسم موهامم مشکی هس با لبای صورتی تو زمان مدرسه رفتن بود که من صبح پاشدم رفتم مدرسه همح چی تخمی گذشت تا زنگ آخر دیشب مامانم گفته بود برم مالیاباد یه چیزی بگیرم من رفتم سوار مترو شدم مثل همیشه شلوغ بود یه مرد سفید قد بلند ضایع حدود ۲متر بود پشتم بود اول داشت دست مالیم میکرد منم که سر گرمیم بود تو مترو خودمو بدم دست مردم حال مبکردم کیرشو میمالید به کونم منم خودمو دادم عقب چسبیدم بهش اونم دستشو اروم انداخت دور کمرم سفت بقلم کرد که نتونم تکون بخورم اروم خودشو میمالید بهم منم خودمو ول کردم تو بقلش هر ایسگاهم شلوغ تر میشد بعد دستشو اورد شروع کرد به مالیدن کونم منم خودمو ول کردم حال میکردم یهو دستشو کرد داخل که جا خوردم شروع کرد به مالیدن سوراخم منم چون شلوغ بود ترسیدم کاری نکردم کون منم خیلی تنگ بود پس بیخیال انگشت شد اروم دستشو برد سمت کسم که من شل شدم خیس خیس بودم دستشو میکشید بینش منم تو ابرا بودم یهو خاست انگشت کنه که من دستشو گرفتم به زور خاست بکنه که در گوشش گفتم دخترم عوضی بیخیال شد با اون دستش رفت سراغ ممه هام ولی چون شبوغ بود نمیشد داشتم حالشو میبردم که یهو دیدم رسیدیم همه پیاده شدن منم مجبور شدم پیاده شم اون لاشیم دنبالم راه افتاد اولش فک کردم گمم کرده با خیال راحت رفتم کارمو کردمو بسته گرفتم تو راه برگشت بودم که یهو دونفر اومدن جلوم تو یه کوچه خلوت اولش ترسیدم خواستم برم که متوجه شدم یکیش همون پسره هست خواستم بدوم که منو گرفتن دستشو گذاشت جلو دهنم بردنم تو یه پارک تو راهم کلی تحدید کردن تو پارک رفتیم تو دسشویی مردونه و درم بستن با یه سیم اونجا منو انداخت زمینو مانتو مدرسمو پاره کرد افتادن روم منم که بغض کرده بودم گفتم ولم کنید لاشیا (من از قبل فانتزی همچین چیزیو داشتم)بهم گفتن امشب مال مایی اگه غلط زیادی کنی میدم تمام معتادای پارک بکننتت تا جر بخوری منم از ترس اروم شدم بلندم کردن یکیشون با کمر بندش دستمو بست به شیر آب لباسامو پاره کردن تا رسیدن به شورت و سوتینم اونارو هم در آوردن و یکیشون گفت جون چه چیزی امشب مال خودمه اومدن جلو که یکیشون دستم‌ از شیار باز کرد بست پشت سرم کیرشو در اورد شاخ در اوردم میتونم بگم بیشتر از ۲۵ سانت بود کلفتیشم اندازه بازومم بود خیلی ترسیدم اون یکیم شلوارشو در اورد چیزی از این کم نداشت گفتن امشب قراره عروست کنیم من از ترس چیزی نگفتم یکیشون اومد جلو سرمو گرفت بزور کیرشو کرد تو دهنم هی فشار میداد من اشکم در اومد انقد فشار داد تا رسید به تخماش کیرش کامل تو گلوم بود از بیرون معلوم بود بعد کیرشو در اورد شروع کرد تو دهنم تلمبه زدن من لبام سیاه شده بود از شدت درد بعدش اون یکی رفت پشت سرم وازلین از شلوارش که رو زمین بود در اورد شبیه وازلین بود لاقل انگشتشو چرب کرد من با انگشت اول داد زدم ولی کیر اون عوضی تو دهنم بود آروم کردش دوتا انگشت من دیگه داشتم زار میردم اون کیرشو در اورد گفتم تورو خدا من تاحالا ندادم اونم یه سیلی زد بهم که خفه شدم بعد انگشت سومیو کرد داخل من داشتم از حال میرفتم همونی که کیرش تو دهنم بود اومد پشتم کیرشو چرب کرد به کون منم از اون وازلین یا هرچی زد گفت الان قراره صفرتو بزنم من حتا با فکرشم چشمم سیاهی میرفت داگیم کردو اون یکیم رفت گیرشو داد دهنم تا صدام در نیاد گفت اگه دندونت بخوره بهش دوتا کیر میکنم توت وقتی سرشو گذاشت در کونم من مور مور شدم اولش اروم حل داد تو من شروع کردم با دهن پر من من کردن که یهو شونمو گرفت همشو کرد تو من برا چند ثانیه بیهوش شدم قشنگ حس کردم روده هام پاره شد وقتی به هوش اومدم حال نداشتم حرف بزنم اون بی شرفم رحم نمی‌کردو تند تند تلمبه میزد بعد ۱۰ دیقه که دردش یکم کم شد داشت بهم حال میداد که اون یکی گفت بلندش کن بلندم کرد و دیدم از کونم داره چنتا قطره خون میره و اونم با خنده کیرشو با سوتین سفیدم پاک کردو دوباره کرد تو که اینبار جیغ زدم مرد جلویی هم عصبانی شد اومد جلو کیرشو مالید به کسم که من وایسادم التماس کردن که هر کاری میکنی پردمو نزن اونم شروع کرد به لب گرفتن ازم و دستشو انداخت دور کمرم اروم کیرشو نزدیک کصم کرد من تا اومدم تکون بخورم سر کیرشو کرد تو دیگه جا نداشتم حرکت کنم فقط زدم زیر گریه لباشو که برداشت از شدت گریه نتونستم چیزی بگم کیرشو بیشتر کرد داخل که حس کردم خود به یه چیزی با تمام زورش هل داد داخل که متوجه شدم پردمو زده دیگه نمیتونستم رو پام وایسم اون دوتا عوضیم شروع کردن تلمبه زدم حدود نیم ساعت کردن که من اخراش جدا از خون زیزیم داشتم حال میکردم مرد عقبی ارضا شدو همشو ریخت تو
Hammasini ko'rsatish...
کونم خیلی ابش زیاد بود آتیش گرفتم رفت کنار که من تازه جا داشتم حرکت کنم مرد جلوییم که کارش راحت تر بود سرعتشو زیاد کرد منم یعو ارضا شدمو افتادم روش اونم بعدش تمام ابشو ریخت تو کصم و بعدش حلم داد اونور و گفت دیدی جنده بالاخره کردمت من دیگه نا نداشتم خاستم لباس به پوشم که با لگد زد به شکمم گفت کجا من از درد پاچیدم به خودم گفت هنوز کار داریم باهات بلندم کرد دستمو بست به شیر لباساشونو پوشدن یا سرت سوتین منم خون رو کیراشونو پاک کردن من التماس کردم که بازم کنن اما گفتن هرکی اومد باید بکنتت تا همه بفهمن جنده ای اونا رفتن نیم ساعت بعد یه مرد آشو لاش اومد داخل گفت چی شده با گریه گفتم بهم تجاوز شده اون عوضیم عمون نداد گفت پس من چی وقتی کس کونمو دید گفت سوراخات که تعطیله دستمو باز کرد کیرشو در اورد یه کیر سیاه ۱۶ ۱۷ سانتی لااقل این زیاد بزرگ نبود نسبت به اونا ۲ ۳ دقیقه تو دهنم تلمبه زد ابش اومد و مجبورم کرد همشو بخورم بعدشم بلندم کرد دستمو بست گفت باشه برا نفر بعدی هرچی التماس کردم محل نداد رفت اون شب ۶ نفر دیگه تو دستشویی بهم تجاوز کردن یکی از یکی لاشی تر ساعت ۴ بود فک کنم نفر آخر دیگه دستمو نبست گفت برو پی کارت جنده منم لباسای پارمو پوشیدم دیدم گوشیم تو پلاستیک هست هنوز حدود ۳۰ ۴۰ تا میس کال داشتم حتی نمیتونسمتم تا خونه راه برم به هر بدبختی بود خودمو با اون لباسای خونی رسوندم. خونه ولی ته دلم ناراحت نبودم انگار از ته دل ارضا شده بودم خونوادم بعد شنیدن داستان به پلیس گفتنو چند نفرشونو پیدا کرد حتا یکی از اون دو تا عوضی ولی آخرش اونی که تو مترو دیدمو پیدا نکردن بعد اون دیگه سمت مترو هم جرات ندارم برم امیدوارم که لذت برده باشید نوشته: فاطی
Hammasini ko'rsatish...
سکس با زن عموی خوشگل توپ #زن_عمو من تو خانواده ایی بزرگ شدم مثل تمام خانواده های ایرانی مذهب و دین و اسلام، یه عمو دارم که میخواست زن بگیره خلاصه دختری که انتخاب کرد هم سن من بود از خودم بگم احسانم و سنم 34 و قدم 177 وزنم 92 ورزشکار بدنسازی کار میکنم وقت خواستگاری چون منم رفتم باهاشون از عروس خانم خوشم اومد و گفتم محاله ولی واسه جق زدن خوبه. خواستگاری انجام شد و کارهای خرید و بقیه ش در حال انجام گرفتن بود ک ی روز ظهر برا خرید کردن اومدن خونه و من عروس خانم باز دیدم رفتم تو حیاط ک میوه و سبزی و وسایل بیارم که نهار درست کنن که اونجا دیدمش اسمش نمیگم چون میترسم کسی بفهمه پس ببخشین سلام کردم و احوال پرسی نمیدونم چرا ولی از دهنم در رفت و گفتم چقدر خوشگل و توپی امروز ک گفت یعنی نبودم ک اومدین خواستگاری ک گفتم چرا هستی خوب هم هستی اما کاش… ک گفت کاش چی تا خواستم جواب بدم عمو م اومد و گفت بیا تو چرا وایسادی ک گفت سلام کردم و احوال پرسی میکردم ک گفتم دهنت سرویس ک پایه ست. خلاصه سرتون درد نیارم این زن عموی ما قدش 170 سن ش هم سن خودم اما سینه بزرگ 85 کون گرد و چشاش بزرگ لب ها گوشتی. بگذریم. نهار خوردیم و کمک کرد ظرفا رو شستن و اومدیم تو حیاط ک من رفتم قلیون چاق کنم ک اومد رو تخت تو حیاط نشست و گفت منم بکشم گفتم اگ عمو کارت نداره اره بکش ک به عمو گفت و عمو گفت من خودم میکشم تو هم بکش. قلیون آماده کردم چاق کردم و پاس دادم بهش ک تا کام گرفت سرفه کرد ک خندیدم و گفتم بده بیاد که مال این حرفا نیستی ک گرفتم قلیون رو هی نگام میکرد ک قلیون میکشم که یه چشمک بهش زدم و خندیدم ک سرش انداخت پایین این اولین اشاره بود یا بهتر بگم اولین تیر بود که شلیک کردم. گذشت و عروسی کردن و رفتن سر خونه و زندگی خودشون یه دو ماه گذشته بود که عروسی کردن رفته بودم فوتبال ک موقع برگشت گفتم سر راه برم ی سر بزنم به عمو و زن عمو ک زنگ زدم به عموم که گفت من بیرونم زنگ بزن به زن عموت منم زنگ زدم به زن عمو ک جواب داد و گفتم میخوام بیام سمتتون چیزی نیاز ندارین سر راه بگیرم ک گفتش والا خوب ک زنگ زدی ک گفتم بگو گفت اگه زحمتی نیست سبزی برام بگیر بیار ی کیلو. گفتم باشه رفتم گرفتم اوردم و بهش دادم و سلام و اینا ک چ عجب راه گم کردی ک گفتم خب تازه عروس و دوماد باید تنها باشن و خندیدم ک گفت لوسی میدونی و من بیشتر خندیدم و خودش هم خندید. گفت معلومه ازت خیلی شیطونی و فکرت منحرفه که گفتم چرا میگی. گفت بخاطر اون چشمک زدنت و این خنده هات ک گفتم چه اشکال داره آدم با زن عموش رفیق باشه و ندار که گفت نه خیلی ممنون لطفت مایع دردسره و من خندیدم. ی لیوان اب اورد برام و خوردم و پاشدم ک گفت کجا چای گذاشتم و بمون گفتم نه خیس عرقم اومدم سر بزنم و برم حالا یه وقت دیگه و رفتم خونه. شب خوابم نمیبرد اومدم ی پیام دادم به دوستم ک جواب نداد یه کم بازی کردم با گوشی و خوابیدم دیگه. عصر دوباره جمع کردم برم فوتبال که رفتم ی سر بزنم سر راه که زنگ در که زدم دیدم چند لحظه مکث در باز شد رفتم بالا ک کسی نبود صدا زدم که دیدم زن عموم گفت حمومم بصبر میام بعد چند مین اومد که موهاش خیس و حوله پیچ بود خودش ک گفتم راحت باش میرم فقط سر زدم که گفت بشین خشک کنم لباس بپوشم میام گفتم نه میرم ک خم شد گوشت پاک کن برداره از رو میز که یهو حوله باش شد و سینه و کص شو و اون هیکل نازش دیدم ک یهو دید من دارم نگاه میکنم جمع و جور کرد و حوله رو پیچید دورش منم خب میرم توهم این حوله رو ببند نمیگی منم دلم میخواد و زدم بیرون. شبش وقت خواب دیدم پیام اومد از زن عموم که گفت ببخش بخاطر عصر خیلی بد شد اینطوری منو دیدی ک گفتم نه تازه خیلی هم انرژی بهم دادی و سه تا گل زدم یه شکلک خنده هم گذاشتم که دیدم گفت بترکی که زبونت لال نمیشه. که گفتم دلت میاد من لال باشم ک گفت بخدا شوخی کردم که گفتم خودمونیم ولی عجب مالی هستی دمت عموم گرم و خوشبحالش که گفت دلت خواست اره. گفتم اره و منتظر بودم جواب بده که نداد و فردا صبح که بیدار شدم سریع گوشی نگاه کردم ولی خبری ازش نبود تا چهار روز هیچ خبری نشد ازش و منم جرات نمیکردم برم که شب دیدم دوباره پیام داد احوال پرسی و اینا ک گفتم منتظر جوابت که گفت جواب چی شوخیت گرفته مگه دیوونه ایی من زن عمو تم احمق. دیگ هیچی نگفتم. گذشت تا شد پنج ماهگی شدن جشن گرفتن که پنج ماه عروسی کردن دعوت و شام اینا که من نرفتم که زنگ زد گفت کجایی گفتم چرا گفت چرا نیومدی گفتم حوصله ندارم گفت حوصله نداری یا بخاطر من نمیای که انگار منتظر یه تلنگر بودم ترکیدم و گریه کردم و گفتم اره بخاطر تو نمیام که قربون صدقم رفت و گفت اشتباهه بفهم من قطع کردم. بعد نیم ساعت دیدم پیام اومد رو گوشی که بخاطر من بیا. جون من بیا. که کلی با خودم درگیر بودم و اعصابم خراب گفتم باشه میام اما نامردی. گفت. ت
Hammasini ko'rsatish...
و بیا که من خیالم راحت باشه تو جمع ببینمت. اشکال نداره من نامردم. رفتم و ی دوش گرفتم سریع و لباس پوشیدم و رفتم خونه عموم. در زدم و رفتم تو سلام و احوالپرسی با همه و خوش و بش و تبریک گفتم به عموم و روبوسی و دست دادنم به زن عمو که دستم فشار داد. خلاصه همه درگیر مشروب خوردن و قلیون کشیدن و خوردن میوه و چای اینا ک دیدم زن عموم اومد تو جمع گفت بیا برو بالا پشت بوم این سیم ماهواره رو درست کن یه اهنگ بزاریم ک گفتم باشه. پشت بوم باید راه پله رو حدود 15 تا پله میرفتم بالا در باز کنم برم پشت بوم ک از در ک رفتم پشت بوم پشت در ی حالت اتاقک بود ماهواره. که سیم با انبردست هی درستش میکردم اومدم ک بگم درست شد ک دیدم زن عموم اومد تو راه پله که گفت نه و اومد بالا بین راه پله خواهرمو صدا زد که تا گفتم بگو شده یا نه. واومد بالا تا رسید بالا گفت قربونت برم قلب من. قهر نکن باهام جونم در میاد منم بغلش کردم و بوسش میکردم که توی همین حین دستم بردم سینه شو گرفتم زن عموم انگار که برق گرفتش بهم نگاه میکرد ک گفتم میخوامت دارم روانی میشم جون من نه نگو که گفت چی بگم بهت احمقی میترسم کسی بفهمه نابود شیم بفهم تا گفت دوباره لباش بوسیدم و لب گرفتم و سینه هاش میمالوندم کیرم سیخ شده بود اصلا نمی فهمیدم چه میکنم ک سریع برگردونمش و رو به در پشت بوم ک اگ کسی اومد ببینیم و سریع ساپورت و شورتش کشیدم پایین تف زدم ب سر کیرم و کردم داخل کصش که تا رفت توش اه کشید و گفت واییییییییییی. منم بوسش میکردم و سریع تلمبه میزدم ک زود ابم اومد دو کشیدم بیرون ریختم پشت و بوم. جمع و جور کرد خودشو وسریع رفت پایین منم چند دقیقه که گذشت رفتم پایین که فهمیدم اصلا ماهواره خراب نبوده. بعد از این اکثر موقع ها که عموم خونه نیست سکس میکنیم. نوشته: احسان 📕دّاّسّتّاّنّکّدّهّ📘
Hammasini ko'rsatish...