cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

ڪانال رسمے احمدے 💖

﷽ ⚠کپی رمان حتی با ذکر منبع و نام نویسنده، با عدم رضایت نویسنده همراه هست و پیگرد قانونی دارد. پارت گذاری هرروز⚡ 👇 تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران🇮🇷

Ko'proq ko'rsatish
Mamlakat belgilanmaganTil belgilanmaganToif belgilanmagan
Reklama postlari
1 533
Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
Ma'lumot yo'q7 kunlar
Ma'lumot yo'q30 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

سلام اگه دوست دارید ادامه رمان آوات بخونید توی لینک زیر عضو بشیداینجا تا #پارت_171 رسیدیم❤️ https://t.me/+La_1KZlhjkU2MjM0
Hammasini ko'rsatish...
آواــvipـت🏝

درود برخدای هنرآفرین، نگارنده هرگل آتشین #روزی دوپارت به جر روزهای#تعطیل کپی‌‌، فوروارد ممنوع❌ #یادبگیریم‌زحمت‌یه‌نفردیگه‌به‌راحتی‌پایمال‌نکنیم‌و #انسان‌باشیم🙏🍃🖤 پیام #ناشناس‌احمدے

https://telegram.me/HarfBeManBot?start=NTgyMDM1NDMy

#پارت_99 وقتی دیدم همه انگار یه جورایی توی شوکن نگاهم به چشمهای آوات که از خوشحالی می درخشیدند گره خورد، همین که برام بلند کف زدند از خوشحالی جیغ خفه ای کشیدم. -وای ترسیده، فکر کردم خیلی بد شده، ممنونم. توی پوست خودم نمی گنجیدم تا کمر مثل احترام کره ای‌ها خم شدم. -خیلی خوشحالم کردید همه ممنونم. کیا با تعجب گفت: -دختر تو که دوتا باران و توی جیبت میزاری ایول داری کف کردم باور کن از خودشم بهتر خوندی، نه ترشی نخوری یه چیزی میشی، خوشم اومد. از خوشحالی لبهام و توی دهنم کشیدم. -ممنونم. دیدم کامیار وماکان با لبخند خاصی بهم زل زدند وقتی همه خوندن، بعضی گروه ها آهنگ دوم نخوندن فقط گروه آوات‌و کیا بودند که آوات با اونم با صداش ترکوند آهنگ صدام بزن از شادمهر کولاک کرد. **فاصله میگیری ازم اما نمی‌تونی بری چشمات میگن عاشقی چرا نمیتونی بگی از چی فرار میکنی با من نمیخندی چرا کمتر نگاهم میکنی موهاتو میبندی چرا نگاهتو ازم نگیر صدام بزن پیش همه پیش همه کیه ندونه ما دوتا حواسمون پیش همه پیش همه بذار بفهمن با منی دیوونگی هات، پس کجاست ؟ این عشق، فقط مال تو نیست این عشق، مالِ ما دو تاست نترس، من کنارتم هیچ مرزی میون ما نذار هیچکی رو غیر من نبین موهاتو واسم وا بذار نگاهتو ازم نگیر صدام بزن پیش همه پیش همه کیه ندونه ما دوتا حواسمون پیش همه پیش همه نگاهتو ازم نگیر صدام بزن پیش همه پیش همه کیه ندونه ما دوتا حواسمون پیش همه پیش همه** نمی دونم چرا تمام مدتی که آهنگ می‌خوند بهم نگاه می کرد منم با ضربان بالا رفته مات اون بودم نمی دونم چرا وقتی می‌گفت موهاتو وا بزار چی توی نگاهش بود که دلم و می لرزوند وحس می کردم جواب شعرم اونجاش که گفتم موهام و می بندم بود، انگار تک تک کلماتش هم جواب بی محلی‌های این روزام بود. وچقدر با دقت و با فکر این آهنگ رو انتخاب کرده بود، لعنتی همین که آهنگش تمام شد مثل مسخ شده ها سر از پا نمی شناختم سرپا ایستادم براش دست. -من جواب رای بقیه رو نشنیده تسلیمم. نیم نگاهی بهم کرد. -واقعاً عالی و بی نقص بودید. ستوده سریع گفت: -کف کردیم رستا راست میگه باید خواننده میشدی. با این مسابقه جالب‌ و شنیدنی‌تون کیف کردیم به یکی که خیلی خوش گذشت، واقعاً عالی بودید.
Hammasini ko'rsatish...
#پارت_98 دستمو روی قلبم گذاشتم. -تو روخدا یه کم آروم بگیر، بابا تو روخدا کمکم کن هوام رو داشته باش. -وای الان که قلبم از سینه ام بیرون بپره. راستش من همیشه توی حمام برای خودم فقط می‌خوندم الان خیلی برام سخته راستش خجالتـ... آوات با لبخندی یه تای آبروش بالا برد لعنتی نگاهش آدم تخریب می‌کنه، عصبی بودم وای از این قلب بی جنبه ام. چشم بستم ماکان آهنگ میگذرونم از باران رو به زیبای می‌نواخت. چندباری پشت سرهم نفس عمیقی کشیدم بدون چشم باز کردن پلکهام بلند و رسا خوندم: **این زندگیمه خوب ببین دارو ندارم رو هواس از بس که بد تا میکنی حالم مثه روانیاس بی تو همش لج میکنم با قلب و احساس خودم حتی ببین با خودمم دشمن تر از دشمن شدم رفت و برام ارثیه شد دردایی که تو سینه ریخت حالم مثل آتیشه اون چوبم تو این شومینه ریخت دیروزمون یادت بیاد اون خاطرات مشترک تقصیر کی بوده بگو امروز اگه خورده ترک موهامو میبندم شاید یادم بره پریشونم با این دروغ خنده دار چند روزیو میگذرونم موهامو میبندم شاید یادم بره پریشونم با این دروغ خنده دار چند روزیو میگذرونم رفت و برام ارثیه شد دردایی که تو سینه ریخت حالم مثه آتیشه اون چوبم تو این شومینه ریخت دیروزمون یادت بیاد اون خاطرات مشترک تقصیر کی بوده بگو امروز اگه خورده ترک موهامو میبندم شاید یادم بره پریشونم با این دروغ خنده دار چند روزیو میگذرونم** این قدر توی حس رفتم که نفهمیدم کی از جام بلند شدم و با تمام احساسم صدام رو رهام کردم. همین که تمام شد، آروم چشمم و باز کردم خودم رو دیدم که یکی مشت‌هامو توی سینه ام نگه داشتم و اون یکی مشتم هم مستقیم سمت آتیش کشیده بودم و با تمام وجود توی آهنگ غرق شده بودم.
Hammasini ko'rsatish...
سلام اگه دوست دارید ادامه رمان آوات بخونید توی لینک زیر عضو بشید❤️ https://t.me/+La_1KZlhjkU2MjM0
Hammasini ko'rsatish...
آواــvipـت🏝

درود برخدای هنرآفرین، نگارنده هرگل آتشین #روزی دوپارت به جر روزهای#تعطیل کپی‌‌، فوروارد ممنوع❌ #یادبگیریم‌زحمت‌یه‌نفردیگه‌به‌راحتی‌پایمال‌نکنیم‌و #انسان‌باشیم🙏🍃🖤 پیام #ناشناس‌احمدے

https://telegram.me/HarfBeManBot?start=NTgyMDM1NDMy

#پست_97 صدای محشرش گوشهام و نوازش می داد مات خودش و صداش شده بودم نگاهم به چشمهای درشت رنگیش قفل شد. به ثانیه نکشید چشم بست با تمام وجود خواند، وسط آهنگ نگاهِ گرم و پراز احساسش رو از آتیش سرخ وآتیشن وسطمون گرفت به چشمهام قفل شد از دیدن اون دو گوی کهربایی احساس خفگی کردم و به زور تونستم آب دهنم و قورت بدم. نفهمیدم چی شد اما دلم نمی خواست حتی برای ثانیه ای پلک بزنم تا این اتصال و قطع کنم، انگار نگاهمون بهم زنجیر شده بود که نمی تونستم ازش نگاه بگیرم وقتی با آهنگ خواند: **رفیقه هر شبم تنهایی هامه اینو نگاهِ من به همه میگه اگه فکر نجات هر دومونی به من فرصت بده یه بار دیگه خدا منو ببین این زندگی رویای من نیست می‌دونم اینجا جای من نیست خدا منو ببین خدا منو ببین رویامو برگردون به شبهام من زندگیمو از تو میخوام خدا منو ببین خدا منو ببین** منم که از خود بی خود شده بودم درحالی که نگاهم به چشمهای روشن آوات قفل شده بود از ته دلم باهاش خوندم. وقتی سکوت شد من که مسخ صداش شده بودم دلم نمی خواست ازش چشم بردارم. ته دلم شور و هیجانی خاصی به پا شده بود روی گونه هام گرمای شدیدی احساس می کردم نمیدونم گرمای شدید بدنم بود یا بخاطر داغی آتیش بود، هر چی بود می دانم آهنگ بر دل و جانم نشسته بود. نگاه هنوز محو تماشای اون بود که صدای ازم کنارم شنیدم. -چرا این گونه هات قرمز شده؟! نگاهِ آوات هم هنوز روی من ثابت مانده بود که کامیار آستینم رو روکشید. -اعع نگاهش کن چقدر لپهات گل انداخته چرا اینقدر جلو رفتی بیا عقب خودتو سوزوندی دختر. بدون توجه به بقیه درحالی که نگاهم هنوز روی آوات زوم بود، از هیجان و شوق زیاد اشکهام سرازیر شدند از ته دلم با شوق روی صورتم برای آوات دست زدم. -واقعاً بی نظیر و خاص بودی. اصلاً نمی دونستم اینقدر قشنگ آهنگ روخوندی تو بی نظیری.. عاشقتم شدم. که دفعه همه اوووه کشیدند آوات لبخند محوی زدم و سریع خودش و جمع کرد و اخم کمرنگی وسط ابروهاش نشست‌‌. با آرنجم صورتم پاک کردم که آوات به بغل دستیش نگاه کرد بدون توجه به حال منقلب شده ام گفت: -نوبت توئه. توی قلبم شور و شعف خاصی سرازیر شده بود خیلی هیجان زده بودم همین که گیتار دست ماکان رسید چشمهام گرد شد. -وای چقدر زود، نوبت ماست؟! لبم و گاز گرفتم. -ولی من استرس گرفتم. ماکان خم شد به نیمرخم زل زد. -چیزی نیست دختر خوب. آرامشت وحفظ کن و یه نفس عمیق بکش چشمهات هم ببند فکر کن هیچ کس پیشت نیست.
Hammasini ko'rsatish...
#پارت_96 این قدر جذب صداش و آهنگش شدم که ضربان قلبم اوج گرفته بود، هر بار که نگاهش می چرخید و روی صورتم زوم می شد قلبم از جاش کَندِه میشد. همین که تمام شد چند دقیقه ای توی شوک بودم نگاهش به عمق وجودم نشسته بود، احساس گر گرفتگی کردم به زور به خودم اومدم بلند بی وفقه براش دست زدم و با تمام وجودم جیغ کشیدم. -ایول.. ایول خیلی عالی خوندنیش. ماکان از ذوقم ذوق زده شده بود. -صدات محشره، خیلی خوشحالم که با تو هم گروه شدم. ماکان خندان دستش رو روی موهام گذاشت یا لبخند پر از مهر موهام رو بهم ریخت. -خوشحالم که خوشت اومد جوجه کوچولو. همه تک تک می خوندن واقعاً از شنیدن هر آهنگ و صدای بی نظیرشون ضربان قلبم و بالا رفت، کیارش که گیتار گرفت رو به آوات کرد. -همونی که توی پیامت گفتی می خونی داداش؟! آوات سرش رو تکان داد، و از اینکه با برنامه ریزی آهنگشون انتخاب کردن آشفته و پریشون شدم. موهای بلندِ مشکیش توی رقص بی نظیر باد می رقصیدند و باد هم انگار وسیله ی بود که زبیایی این مرد مغرور رو به نمایش بزاره. با خودم نالیدم: -این مرد توی هر حالتی واقعاً بی نظیره، برای هزارمین بار به انتخاب مادرم احسنت گفتم، تازه دوهزاری کجم می افتاد که اون همیشه خوش سلیقه بوده‌ اون از پدرم که از نظر زیبای همسان فرشته‌گان بوده، واینم از آوات. توی فکر بودم که صدای بلند وگیرای آوات من و به خودم آورد. -اولین آهنگم از فرزاد فرزین، خدا من و ببین، هستش. نفس عمیقی کشید و آروم پلک بست تا حس بگیرد. سکوت چند دقیقه ای آوات نشانه از تمرکز کاملش می داد، انگار خیال داشت داغ گردنبندم و به دلم بزاره وقتی با تمام وجود صداش رو آزاد کرد من دیوانه وشیدای صدای نابش شدم. ** امان از این تنهایی شدم مثله دریایی که هر طرف میچرخه تو ساحلش تویی سرابتو میبینه تو قلبه هر آیینه تمامه فکرش اینه مقابلش تویی خدا منو ببین این زندگی رویای من نیست میدونم اینجا جای من نیست خدا منو ببین خدا منو ببین رویامو برگردون به شبهام من زندگیمو از تو میخوام خدا منو ببین خدا منو ببین رفیقه هر شبم تنهایی هامه اینو نگاهِ من به همه میگه اگه فکر نجات هر دومونی به من فرصت بده یه بار دیگه خدا منو ببین این زندگی رویای من نیست میدونم اینجا جای من نیست خدا منو ببین خدا منو ببین رویامو برگردون به شبهام من زندگیمو از تو میخوام خدا منو ببین خدا منو ببین **
Hammasini ko'rsatish...
Boshqa reja tanlang

Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.