cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

︎𝒌𝒉𝒂𝒇𝒂𝒏✞︎

Ko'proq ko'rsatish
Eron394 813Til belgilanmaganToif belgilanmagan
Reklama postlari
92
Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
Ma'lumot yo'q7 kunlar
Ma'lumot yo'q30 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

دلم ‏از اون مـمه هایی میخواد که سرتو میذاری روش میخوابی آروم میشی انگار کدئین داره لامصب.
Hammasini ko'rsatish...
راستش نميدونم وقتی ميبينمت چي بايد بگم. دوس دارم همش باهات حرف بزنم، بهت نگاه كنم، اندازه ی تمام كلماتي كه بهت ميگم حواست پيش من باشه..دلم ميخواد تا ابد بشيني رو به روم، تا ابد نگاهت كنم، تا ابد حواست پيش من باشه، اما خب هر بار كه چشمم به چشمات ميوفته، تمام حرفامو يادم ميره، حتي گفتن ساده ترين كلمات برام سخت ميشه! سخته پيش تو خونسرد باشم، سخته وقتي قلبم حضورتو حس ميكنه هول نشم و استرس نداشته باشم..اه، مسخرست! اصلا عادي نيس كه پيشت آرومم، همه ی دنيارو فراموش ميكنم، اما قلبم..تند ميزنه، نميدونم چه اتفاقی ميوفته واسش..از وقتي ديدمت حس كردم نيازي ندارم به كَسی، ميتونم تمام عمرمو تنهايي به تو فكر كنم و زنده بمونم، واقعيتش اينه كه وقتي حالم خوب نيست، اون خنده هاي خوشگلت مياد توو ذهنم، صدای خنده هات ميپيچه توو گوشم، نميشه وقتي خندت رو ميبينم، خندم نگيره..وقتايی كه دارم بهت فكر ميكنم و با خودم ميخندم، مردم فكر ميكنن ديوونه شدم، اهميت نميدم اونا احمقن! نميفهمن كه من با تو قدم ميزنم، با تو حرف ميزنم، با تو ميخندم....
Hammasini ko'rsatish...