cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

ɴᴜᴅᴇ ᴡɪᴛʜ sʜᴏʀᴛ ʜᴀɪʀ.

Send me a song https://t.me/BiChatBot?start=sc-704776-J2Knn0I

Ko'proq ko'rsatish
Mamlakat belgilanmaganTil belgilanmaganToif belgilanmagan
Reklama postlari
189
Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
Ma'lumot yo'q7 kunlar
Ma'lumot yo'q30 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

یه از قشنگ ترین دردا ، درد گلوعه بعد از کلی داد زدن.
Hammasini ko'rsatish...
اوه این
Hammasini ko'rsatish...
Beat It Acoustic Cover @amiirsardaar
Hammasini ko'rsatish...
Oo😲🤌🏻👍🏻
Hammasini ko'rsatish...
عزیزان متاسفانه دستگاه عصبیم کصخل شده.
Hammasini ko'rsatish...
ایساک دوتا دوست صمیمی به اسم های دیزی و ساشا داشته. دیزی اختلال شخصیت مرزی داشته و تو بچگی مادرش به پدرش خیانت می‌کنه و یه بار تو ماشین دعواشون می شه، تو یه تصادف می‌میرن و مادربزرگش بزرگش می‌کنه. تو بچگی به ساشا توسط پدرش تجاوز می‌شه و از خونه فرار می‌کنه. ساشا افسردگی شدیدی داشته و تنها کسایی که باهاشون صمیمی بوده، ایساک و دیزی بودن. ساشا تمام دوران دبیرستانشون رو عاشق دیزی بوده و وقتی به دیزی اعتراف می کنه، دیزی می‌بوستش و بهش میگه که این حس دوطرفس. ولی بعدش رفتارش تغیر می‌کنه و بهش می‌گه که عشق اون یه طرفس. دیزی به ایساک می‌گه که عاشق ساشاست اما نمیخواد به خاطر اختلالش وارد رابطه بشه و به ساشا آسیب بزنه. ساشا بعد از اینکه رد میشه، تظاهر می‌کنه که دیگه هیچ حسی به دیزی نداره. دیزی که می‌بینه اون بی تفاوت شده، تصمیم می‌گیره حس حسادت ساشا رو در بیاره و با افراد دیگه قرار میزاره. یه روز که دیزی زیادروی کرده بوده و برادر های ساشا اذیتش کرده بودن، ساشا خیلی ناراحت می‌شه و طبق معمول زنگ میزنه به ایساک تا با حرف زدن باهاش آروم بشه. ایساک تو استدیو داشته آهنگ ضبط می کرده و نمیتونه جوابش رو بده. اون روز ساشا تو خونه ی دیزی خودکشی می کنه. بعد از مرگ ساشا دیزی به شدت افسرده میشه و وضیعت اختلالش شدید تر میشه؛ محله شون رو ترک می کنه و می‌ره. یه شب پلیس بدن بدون جون دیزی رو نزدیک جایی که ساشا رو خاک کرده بودن با یسری نامه، بطری خالی نوشیدنی، مواد مخدر و چندتا دفتر که توشون از علاقش نسبت به ساشا نوشته بوده و خاطراتشون رو یادداشت می کرده؛ پیدا می کنه و متوجه میشه که اوردوز کرده. با اینکه تقصیر ایساک نبوده ولی مدت ها بخاطر مرگ ساشا و دیزی غمگین بوده و عذاب وجدان داشته، ولی یه بار تو خواب می‌بینه که ساشا و دیزی در حالی که دست های هم دیگه رو گرفته بودن، ازش می‌خوان آروم بگیره و بهش می‌گن تقصیر اون نیست و الان در آرامشن و حالشون خوبه. صبح اون روز ایساک این آهنگ رو می‌نویسه.
Hammasini ko'rsatish...
هوا ، هوای راحت شدن از دست خانوادست.
Hammasini ko'rsatish...