چشـــم دکمه‌ای ⚇_⚉

امروز متوجه شدم آدم کوته‌بین، قدرنشناس و متوقعی هستم. برای کسی که برام کارهای زیادی انجام داده بود و لطف های زیادی بهم کرده بود، نه تنها حاضر نشدم از یه خواسته کوچیک بگذرم، بلکه از اول هم اون خواسته چیزی نبود که انتخابش با من باشه. تازه اینا که چیزی نیست. همه این اشتباها رو مرتکب شدم... بعد اومدم در موردش غر هم زدم! در حالی که بارها پیش اومده بود که رفتار نادرستی با آدم داشتم و اون در کمال احترام گذشت کرده بود فقط چون ازش بزرگتر بودم این‌قدر بهم احترام گذاشته بود. بهرحال امروز متوجه شدم با اینکه میشه گفت یکم دیر شده چون علاوه بر این فهمیدم که مشکل فقط با این فرد نیست. در تمام زندگیم همین رفتار های خودخواهانه رو با دیگران داشتم و بجای اصلاح خودم اونا رو سرزنش کرده بودم. 🤦‍♀ تأسف باره و امیدوارم یه روزی بتونم آدم بهتری بشم. اونا که نتونستن تحمل کنن، مطمئن نیستم در نهایت این آدم مذکور بخواد به حضور اطرافم ادامه بده چون دلیل کافی برای رفتن بهش دادم ولی موندن نه. 🚶‍♀‍➡️

اصلاح عادات: روز اول

وقتی می‌خوام یه قدم به سوی self worth بردارم و هزینه ش میشه دلخوری اطرافیانم که عادت به نه شنیدن ازم ندارن دقیقاً باید چی کار کنم؟ چون در نهایت هم اون کاری که در موردش «نه» گفتم برای خودم بی ارزش میشه. روزی صد بار به خودم می‌گفتم حالا مخالفت نمی‌کردی، می‌مردی؟ الان خوبه دلخوری پیش اومد؟ هم در نهایت اون طرف دیگه بهش برخورده. هم دیگه برای خودم اهمیتی نداره اون خواسته‌ای که داشتم. یه قدم میرم عقب تر در ارزش گذاشتن به تمایلات خودم. چون جدی گرفتن شون، هزینه سنگین‌تری روی روحیه‌ام میذاره. 😑 تازه خیلی وقتا هست اینطوری ام که کاری که حال نمی‌کنم انجام میدم که خوشی باشد، چون خیلی چیزا و خواسته هام برام ارزش شون اصلا نزدیک به اینم نیست که ریسک کنم کسی رو دلخور کنم. به حدی که حتی یادمم نمی‌مونن بعد یکی دو باری که به خودم حق میدم حالا دیگه می‌تونم نظرم رو راحت بگم... اینطوری میشه تهش که پشیمون میشم...

If Taylor Swift was in Genshin 🕶 •| #WatchWithMe #MyGames

من اینو گذاشتم پروفایل (اجازه هم گرفتم) 😎 دیدم لونا هم یکی دیگه‌شو گذاشته بود حال کردم

— مجموعه غم

— مجموعه غم

— مجموعه غم

کاش یکی ام بود، چشمای ستاره‌ای منو موقع خوردن کته گوجه انقدر دوست داشت که یه روز در میون برام می‌پختش 🥲 انقدر از آخرین بار که خوردم گذشته حتی یادم نیست کِی بود 💔

الان روز سومیه که می‌شینم پای دفتر و کتاب که مثلا چینی بخونم... تو بگو سر جمع اندازه‌ی ۲ ساعت خونده باشم. تکالیفی که خیلی بخواد طول بکشه، هر کدوم نیم ساعت طول می‌کشه، دیشب تا دم مرگ رفتم تا یکیش رو انجام بدم. الانم نشستم زل زدم به دفتر دستکم همینطوری انجامش نمیدم. با اینکه فقط ۱۰ تا جمله با افعال توانستن و خواندن و نوشتن و از همین چیزا قراره باشه... :»