cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

کتاب توییتری

🔴 بازنشر برترین توییت ها درباره کتاب و ادبیات مربوط به کاربران بخش فارسی توییتر در تلگرام 🔴 ‏ملتی که ‎کتاب نمی‌خواند، باید تمام ‎تاریخ را تجربه کند... @Cinema_Twitter_Farsi زیرمجموعه توییتر twitter.com/Official__Book

Ko'proq ko'rsatish
Reklama postlari
801
Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
-97 kunlar
-2530 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

Photo unavailableShow in Telegram
‏«دراز کشیدم و به شب کویر خیره شدم، به آن پرده‌ی سیاهی که کشیده بودند روی همه‌چیز تا خدا نیند چه بلایی دارد سرمان می‌آید.» - تماماً مخصوص؛ عباس معروفی. یک‌سال از رفتن نویسنده و رمان‌نویس شهیر ایران گذشت. ✍آن؛
Hammasini ko'rsatish...
7🍓 2😢 1
اندک امیدهایت را محکم در آغوش نگه می‌داری؛ اما مدام پوچ می‌شوند و از میان دستانت سر می‌خورند ✍ colonel
Hammasini ko'rsatish...
‏با آنهمه تلاش و رنجی که تحمل کردی، حالا چگونه می‌خواهی بیهوده بودن آنها را بپذیری؟
Hammasini ko'rsatish...
الا ای آهـــوی وحــشی کـجایی؟ ‎#حافظ بماندم بی سر و سامان کجایی؟ ‎#عطار کجایی؟ با فـراقم در چـه کاری؟ ‎#عراقي نــگارِ تـــازه خــیز مــا کـجایـی؟ ‎#باباطاهر کجایی ای جـنون ویرانه‌ات کو؟ ‎#بیدل کجایی تو؟ کجایی تو؟ کجایی؟ ‎#مولانا ‎#دلتنگی …
Hammasini ko'rsatish...
‏«یک‌ روز باید جدا شد. باید تنها ماند. باید شکست. امّا در این شکستگی تنها، فقط به تو فکر می‌کنم.» - شب یک شب دو؛ بهمن فرسی. ✍آن
Hammasini ko'rsatish...
با دردش رها شد،باهمه وجودش فریاد کشید خدایا،خدای من، چرا رهایم کردی؟و با صدای بلند گریه میکرد.فکر میکرد که پدر آسمانیش اونو رها کرده.باور کرد هر موعظه‌ای که تا الان کرده دروغی بیش نبوده.یعنی چند لحظه قبل از مرگ، دچار شک عمیقی شده بود. این باید وحشتناکترین رنج زندگیش باشه.سکوت خدا ✍یک هیچ مطلق
Hammasini ko'rsatish...
«تسلای این جهان این است که رنجِ مُدام و پیوسته وجود ندارد. غمی می‌رود و شادی‌ای باز زاده می‌شود. این‌ها همه در تعادل‌اند. این جهان جهانِ جبران‌هاست.» - یادداشت‌ها؛ آلبر کامو، فارسیِ خشایار دیهیمی. ✍ آن؛
Hammasini ko'rsatish...
‏«خبرت هست که از خویش خبر نیست مرا؟» و شب به خیر. آن؛
Hammasini ko'rsatish...
«عَلَى الدُّنْيَا بَعْدَكَ الْعَفَاء.» بعد از تو، خاک بر سر دنیا. ✍ آن؛
Hammasini ko'rsatish...
هر چه بود، آرزو بود که رخ نداد. • احمدرضا احمدی ✍ تک مصرع
Hammasini ko'rsatish...