دریچه کتاب
کتاب بخوانیم راه فردای ایران بهتر، از آگاهی و دانستن و فهمیدن میگذرد پس بخوانیم از ایران بخوانیم تا ملت تغییر نکند، هیچ چیز در این کشور تغییر نخواهد کرد تغییر را از خود شروع کنیم 📚 راهی برای ارتباط @Mshogh
Ko'proq ko'rsatish1 011
Obunachilar
+124 soatlar
-37 kunlar
-230 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
ما انسانها باید بدانیم که بهعنوان موجوداتی عاطفی بسیار شکننده و آسیبپذیر هستیم. انسانهای بدطینتی که زبالههای درونی خود را بهصورت تیغهای زهرآگین و منفی به سوی ما پرتاب میکنند و باعث رنجش، ترس و نگرانی یا فلجشدن ما میشوند، "افراد سمی" نامیده میشوند.
#آدمهای_سمی
#لیلیان_گلاس
✅دریچه کتاب
@daricheketab
Repost from توفان یزد
Photo unavailableShow in Telegram
پنجره های تازه ای بر روی هواهای تازه و راههایی نو در هر صبح با طلوع خورشید باز می شود تا اندیشه ها چون پرنده ای از دریچه های بسته باز شده بیرون بیایند و بال بگشایند در اسمان عشق و نگاه ها دنبال کنند مسیری را که قدم ها برای رفتن برمی دارند، هر کس در این راه و دریایی که تا افق دور گسترده است، راهی را می رود و مقصد و رویایی دارد، یکی می رود که برود و رفته باشد، و یکی می رود که بازگردد و یکی می ماند و می نشیند کنار قایق و نگاه می کند رفتن و برگشتن ها را و نسیم می پرسد : تو چه می کنی؟
صبح بخیر
سلام
محمدرضا شوق الشعراء
چهار شنبه بیست و سوم خرداد ۱۴۰۳ #ساحل_تکی_آباد_تالش
✅توفان یزد
@Toofaneyazd
مارکوس کاتو می گوید: یک برده نباید وقتی که بیدار است، بیکار بماند. کارش مفید باشد یا نه، اهمیتی ندارد، او فقط باید کار کند؛ زیرا همین کار کردن، حداقل برای خود برده، مفید است.
این شیوه ی تفکر هنوز هم پایدار مانده و دلیل همه کارهای پرمشقت و طاقت فرسای بیهوده ی دنیای امروز است. من بر این باورم که کارهای بیهوده و بی فایده به این خاطر ادامه دارند که از عصیان مردم می ترسند.
عقیده ای که رواج دارد چنین است که انبوه مردم، حیوان های حقیری هستند که اگر بیکار بمانند خطر خواهند داشت و بنابراین باید آنها را چنان مشغول کرد که فرصتی برای اندیشیدن نداشته باشند.
#جورج_اورول
#آس_و_پاس_در_پاریس_و_لندن
✅دریچه کتاب
@daricheketab
همیشه که صبر کردن، بخشیدن، ماندن و تحمل کردن به این معنا نیست که همه چیز درست میشود. لازمه گاهی وقتها دست از این تظاهر کردن برداری باید دست بکشی از بخشیدن کسی که هیچ وقت بخشیدنت را نفهمید، ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﺭ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺑﺨﺸﺶ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ وقتی میمانی و میبخشی فکر میکنند رفتن را بلد نیستی ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺬﮐﺮ ﺷﺪ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻧﻤﯽﻣﺎﻧﻨﺪ ﯾﮑﺠﺎ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﯽﺭﻭﻧﺪ...
#گریز_دلپذیر
#آنا_گاوالدا
✅دریچه کتاب
@daricheketab
Repost from توفان یزد
Photo unavailableShow in Telegram
نمی توان خوابید و راه رفت و اما می توان خواب راه رفتن را دید و می توان بیدار بود و راه نرفت و به راه رفتن فکر نکرد، نمی شود چشم ها را بست و خوابید و طلوع خورشید را دید و می توان در خواب برامدن آفتاب و طلوع خورشید را دید و می شود بیدار بود و به طلوع خورشید نگاه نکرد، اگر به خواب دیدن و در خواب ماندن و در خواب راه رفتنست، چه تفاوتی دارد خواب کنار ساحل کویر با ساحل دریا؟ می توان کنار دریا رویای کویر را داشت و کنار کویر رویای دریا را و با هر دو در خواب همراه بود ، و می شود هم که در هر دو ساحل فقط بود و هیچ رویایی نداشت، و اما زندگی شور و شوق و عشق رفتن داشتنست، و در جستجوی هوای تازه ای برای نفس کشیدن بودن و یافتن پنجره های بسته جدیدی برای باز کردن
صبح بخیر
سلام
محمدرضا شوق الشعراء
سه شنبه بیست و دوم خرداد ۱۴۰۳ #ساحل_تکی_آباد_تالش
✅توفان یزد
@Toofaneyazd
Repost from توفان یزد
دمی با #حافظ
حالیا مصلحتِ وقت در آن میبینم
که کشم رَخت به میخانه و خوش بنشینم
جامِ مِی گیرم و از اهلِ ریا دور شَوَم
یعنی از اهلِ جهان پاکدلی بُگزینم
جز صُراحی و کتابم نَبُوَد یار و ندیم
تا حریفانِ دَغا را به جهان کم بینم
سر به آزادگی از خَلق برآرم چون سَرو
گر دهد دست که دامن ز جهان دَرچینم
بس که در خرقهٔ آلوده زدم لافِ صَلاح
شرمسار از رخِ ساقی و مِیِ رنگینم
سینهٔ تَنگِ من و بارِ غمِ او، هیهات
مردِ این بارِ گران نیست دلِ مسکینم
من اگر رندِ خراباتم و گر زاهدِ شهر
این مَتاعم که همیبینی و کمتر زینم
بندهٔ آصفِ عهدم دلم از راه مَبَر
که اگر دَم زَنَم از چرخ بخواهد کینم
بر دلم گرد ستمهاست خدایا مپسند
که مکدر شود آیینه مهرآیینم
✅توفان یزد
@Toofaneyazd
خوشبختى سراغ کسانى میرود که بلدند بخندند.
این زندگى نیست که زیباست. این ما هستیم که زندگى را زیبا یا زشت مى بینیم. دنبال رسیدن به یک خوشبختى بى نقص نباشید. از چیزهاى کوچک زندگى لذت ببرید. اگر آن ها را کنار هم بگذارید، مى توانید کل مسیر را با خوشحالى طى کنید.
#کمی_قبل_از_خوشبختی
#انیس_لودینگ
✅دریچه کتاب
@daricheketab
Repost from توفان یزد
Photo unavailableShow in Telegram
در دریای همیشه ناآزام و گاه متلاطم زندگی در هر صبح و در هر طلوع خورشید ، قایقی بسته به ساحل منتظر فرصت و از بند رستن و در دریا رها شدن و همراه با موج ها رفتنست ، و موج ها و لحظه ها هر لحظه فریاد می زنند : نخواب! ننشین و نگاه کن به قایق و موج ها!
برخیز! بلند شو! راه بیفت، حرکت کن و نترس و بیا، زنجیر بسته به پایت و بندی که قایق را به ساحل بسته پاره کن، پارویت را بردار و با شور عشق پارو بزن و برو تا که به رویایت برسی
صبح بخیر
سلام
محمدرضا شوق الشعراء
دوشنبه بیست و یکم خرداد ۱۴۰۳ #ساحل_تکی_آباد_تالش
✅توفان یزد
@Toofaneyazd
کمالگرایی شما را وادار میکند در خانه بمانید، مانع از آن میشود که از فرصتها استفاده کنید. و انجام پروژههایتان را به تأخیر میاندازد، باعث میشود فکر کنید زندگیتان از آنچه که در واقعیت هست، بدتر است؛ نمیگذارد خودتان باشید؛ به شما استرس میدهد؛ آنچه خوب است را در نظرتان بد جلوه میدهد؛ و سیر طبیعی انجام کارها را تکذیب میکند
#چگونه_کمالگرا_نباشیم
#استفان_گایز
✅دریچه کتاب
@daricheketab
Repost from توفان یزد
Photo unavailableShow in Telegram
(جنگل و رودخانه ویسادار)
خورشید از پشت سایه های پر از وهم شب در می اید و آتش میزند به دل تاریکی و طلوع می کند و پرنده رسیده به روشنایی روز با اواز برگ هایی که در آغوش نسیم می خندند، تراته ای را که رود می خواند، تکراز و بازخوانی کرده و به صدای عشق تبدیل می کند و پر می شود جنگل از صدای اواز پرنده و برگ و رودخانه، و قدم برمی دارد و نفس می کشد هوای پر از بوی عطر و صدای عشق را رهگذر عاشقی که پا به پای رود و قطره ها بسوی دریا می رود و برای رفتن بهانه ای دارد و برای ماندن نه، که رویایش رفتنست و نه ماندن
صبح بخیر
سلام
محمدرضا شوق الشعراء
یکشنبه بیستم خرداد ۱۴۰۳ #ساحل_تکی_آباد_تالش
✅توفان یزد
@Toofaneyazd