cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

کا؋ــہ داستانِ روهین🍂

روییدن زمان و مکان نمیخواهد! گاهی باید در سخت ترین شرایط ودشوار ترین مکان رشد کنی...... 🖐 #روهیناصادقی @Rohin_official1 https://t.me/Sukhanan_e_Nab

Ko'proq ko'rsatish
Reklama postlari
801
Obunachilar
+224 soatlar
+17 kunlar
-2930 kunlar
Post vaqtlarining boʻlagichi

Ma'lumot yuklanmoqda...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
Nashrni tahlil qilish
PostlarKo'rishlar
Ulashishlar
Ko'rish dinamikasi
01
درین زمان تنها چیزی‌که حسِ خوب برایم می‌دهد. نوشتن در مورد آنی‌ است‌ که تصویر حقیقی از آن ندارم؛ ولی دوست دارم در موردش بنویسم. #رمان‌تنهایی‌در‌سایه‌عشق #رحیمه‌محرابی
1301Loading...
02
عشق ناگهان دروازه قلبت را می‌کوبد و همین‌که در را به رویش گشودی، خود را در اعماق قلبت می‌رساند. حتی با گذرِ سال‌ها، حضورش را در آنجا احساس می‌کنی، جایی که هیچ‌کس دیگر نمی‌تواند در آن مسکن گزیند. این مهمانِ‌ناخوانده، بی‌صدا و آرام وارد می‌شود؛ اما وجودش چنان پررنگ و عمیق است که هیچ‌گاه محو نمی‌شود. حتی وقتی‌که زمان به آرامی می‌گذرد و زندگی مسیر خود را پیش می‌گیرد، عشق همچنان در قلبت جاودانه باقی می‌ماند، همچون نگینی درخشان در دل تاریکی. بلی، عشق همچون رودی است که به‌دریای دل تو می‌پیوندد و جریانش هیچ‌گاه متوقف نمی‌شود. حضورش در هر نبض قلبت حس می‌کنی.در هر نفس و هر‌لحظه‌ای که می‌زیی. عشق همچون فروغِ که به‌تاریک‌ترین زوایای قلب‌ات روشنایی می‌بخشد و گرمایی به دل‌ات می‌بخشد که هیچ سرمایی قادر به خاموش کردن‌اش نیست. عشق صدای ملایمی دارد که هرگز فراموش نمی‌شود، حتی در میان هیاهوی زندگی. در هر لحظه‌ی از زمان، عشق همچنان به تو یادآوری می‌کند که در هر نفسی که می‌کشی، قلبی در جایی برای تو می‌تپد. عشق نه تنها تسلی‌بخش است؛ بلکه نیرویی است که تو را به سوی بهترین نسخه از خودت هدایت می‌کند، نیرویی که در مواجهه با سختی‌ها و چالش‌های زندگی، تو را استوار و محکم نگه می‌دارد. این‌گونه است که عشق، در تمام فراز و نشیب‌های زندگی، همچنان به‌شکوفایی خود ادامه می‌دهد و به تو نشان می‌دهد که در دنیایی پر از تغییرات، چیزهایی هم هستند که هیچ‌گاه تغییر نمی‌کنند. و این همان جادوی عشق است؛ جادویی که زندگی را معنا می‌بخشد و دل‌ها را به هم نزدیک می‌کند. به‌نظرت عشق واقعا عجیب نیست؟ #رحیمه‌محرابی
841Loading...
03
«من هنوز تو را ننوشته‌ام؛ ‏تمام وقتم ‏به دوست داشتن تو‌ سپری شد. ‏از این بود ‏که هیچ‌وقت نتوانستم از تو بنویسم» ‏#ییلدیز_کنتر
870Loading...
04
شنیدن نامت از زبان کسی که دوستش داری، همانند شنیدن نوای دلنواز بادی است که در میان شاخ و برگ درختان می‌پیچد و لطافتش را به دل طبیعت می‌بخشد. نام تو در لبان او، همچون گلی است که با نرمی و طراوت باز می‌شود و عطر عشق را در هوا پخش می‌کند. گویی هر حرف از نامت، قصیده‌ای از احساسات و خاطرات شیرین است که با صدای او رنگ می‌گیرد و در جانت طنین می‌افکند. این لحظه جادویی، قلبت را گرم می‌کند و روحت را به پرواز در می‌آورد، همچون پرنده‌ای که در اوج آسمان عشق و امید به سوی بی‌کران‌ها پرواز می‌کند. و برای صدمین بار عاشق اسمم شدم. #رحیمه #رمانِ‌تنهایی‌در‌سایه‌ی‌عشق
1233Loading...
05
Media files
1400Loading...
06
گاهی اگر خود بخواهیم بازهم افسارِ افکار را نگهداشته نمی‌توانیم. خود را ناتوان می‌یابیم در مقابل کسی‌که قسمت اعظم توجه‌ی ما را به‌خود جلب کرده‌اند. هرلحظه که چشم‌هایمان را می‌بندیم، تصویر او همچون نقشی ازلی بر پرده‌ی ذهنمان حک می‌شود. صدای او، نگاه او، حتی سایه‌ای از حضورش، در هر گوشه‌ای از قلب‌مان تنیده می‌شود افکارمان به سوی او پرواز می‌کنند، همچون پرندگانی که به سوی آشیانه‌شان بازمی‌گردند. هیچ دیواری، هیچ فاصله‌ای، قادر به متوقف کردن این جریان پرشور نیست. حتی در شلوغی‌های روزمره، در هیاهوی زندگی، باز هم نگاه ما به سوی او خیره می‌ماند. هر لحظه، هر نفس، به یاد او گره می‌خورد. این قدرت عشق است که افسار افکارمان را در دست گرفته و ما را در دریای بی‌پایان خیال‌ها و خاطرات غرق می‌کند. و ما، با لبخندی ناخواسته و قلبی پر از احساس، تنها تسلیم این جریان بی‌پایان می‌شویم. #رمان‌تنهایی‌در‌سایه‌ی‌عشق نویسنده: رحیمه‌محرابی
1921Loading...
07
Media files
1230Loading...
08
در‌نهایت تصمیم گرفت که آرزو هایش را آرام آرام از زندانِ بنام مجبوریت و انتظار به‌سوی آزادی برقصاند. #رحیمه‌نوشت.
1712Loading...
09
شاپرک "همیشه کسی است پس تنهایی ات که صادقانه به او اشک‌میریزی." #روهیناصادقی
1161Loading...
10
از سخن‌چینان شنیدم آشنایت نیستم خاطراتت را بیاور تا بگویم کیستم سیلی هم‌صحبتی از موج خوردن سخت نیست صخره‌ام، هرقدر بی‌مهری کنی می‌ایستم تا نگویی اشک‌های شمع از کم‌طاقتی‌است در خودم آتش به پا کردم ولی نگریستم چون شکست آیینه، حیرت صد برابر می‌‌شود بی سبب خود را شکستم تا ببینم چیستم زندگی در برزخ وصل و جدایی ساده نیست کاش قدری پیش از این یا بعد از آن می‌زیستم ~ فاضل نظری
1302Loading...
11
آدمی‌زاد کسی را می‌خواهد که در کنارَش بودنْ، به رنجِ این دنیا، بیارزد.
1391Loading...
12
‏تو مالک چیزی هستی که مرگ نتواند از تو بگیرد.
1260Loading...
13
و تجربه‌ی که در از دست‌دادنِ پدر دارم، مُردنِ عزیزانم برایم زیاد جدید نیست! ولی می‌ترسم، ترسم از مُردنِ آن‌ها نیست! چون قدرتِ تصویرسازیِ خوبی دارم، حتی مرگِ همه‌ی اعضایِ خانواده‌ام را تصور کرده‌ام، حتی تنها‌ماندنم دربینِ یک شهرِ خالی... ولی ترسم از این است که من هم با این پدیده روبه‌رو می‌شوم، می‌ترسم چون هنوز رسالتم را به‌درستی انجام نداده‌ام. یونس هم نیستم که به‌بهانه‌یی بودن در شکمِ نهنگ، بجنگم! ابراهیم هم نیستم که به‌بهانه‌یی بودن در آتش بجنگم! نوح و یوسف و ایوب هم نیستم که از نقلِ کشتی یا تاریکی‌ِ چاه یا صبر در خواری، دلیل بسازم! می‌ترسم چون بهانه‌یی ندارم! #موقت
80Loading...
14
روح تنها ماند، جسمم خانه‌ی آذر گرفت از فراقش سوختم تا استخوانم در گرفت بی‌سروسامان به‌وادی‌هایِ غم‌ها مانده‌ام درحقیقت لایِ این غم‌ها چه زیبا مانده‌ام #مهراس
1510Loading...
15
با آن همه دلداده دلش بسته ی ما شد ای من به فدای دلِ دیوانه پسندش...❤️ - سیمین بهبهانی
1671Loading...
16
لي في محبتكم شهود أربعة و شهود كل قضية اثنان خفقان قلبي و اضطراب جوارحي و نحول جسمي و انعقاد لساني برای اثبات عشقم به تو چهار شاهد دارم؛ حال آن که برای اثبات هر قضیه‌ای دو شاهد لازم است : تپش قلبم لرزش بدنم تکیدگی جسمم بندآمدن زبانم #محمود_درویش
1800Loading...
17
تا شدم بی‌خبر از خویش خبرها دیدم بی‌خبر شو که خبرهاست در این بی‌خبری.
1921Loading...
18
‏دیروز یکی از رفقا میگفت: در تمام مدتی که عاشق بودم وقتی با مشکلات کاری مواجه میشدم قدرت مبارزه ام دو چندان میشد.
2031Loading...
19
①⓪① |من عاشقت هستم| کجایِ قلبِ منی من کجایِ راهِ توام؟ کجاکجایِ جهانی‌ که من فدایِ همان‌جایِ ناکُجا بشوم!؟ درونِ سینه‌ی من تنگ، لااقل بیرون؛ فراخ و منطقه‌دار است، می‌دَوم تا مرگ! مرا به‌نیم‌نگاهت که عاشقت هستم! مرا به‌تاریکی‌هایت... به‌حینِ سهو و گنه، چون تو آفریدی گنه را... به‌عمقِ خسته‌ی چاهت که عاشقت هستم! ستاره‌ها که از افلاکِ بی‌نشانت بود! گُلی‌که سایه‌نگهدارِ آسمانت بود! شبی‌که طالبِ دیدارِ ناگهانت بود! به‌چشم‌هایِ چو ماهت که عاشقت هستم! حریق! هرسو نشستم تو مرا در دادی! حریف گشتی و از مژه‌هایت کندی، یاری کردی یا لشکر دادی؟ به‌وقتِ باخت می‌آیی ولی هیهات! هم می‌بازم و هم می‌شوم مهمانِ خاصت، چای "می‌آری" و می‌گویی «بنوش چایِ سیاهت... من عاشقت هستم!» شاگردِ خدا #مهراس https://t.me/DiscipleofGod1
390Loading...
20
ㅤ خدایا‌شکرت‌! که‌زیر‌سایه‌‌ی مهربانی‌ات‌نفس‌می‌کشیم♥️:)
2630Loading...
21
در سرزمینِ خواست‌ها دروازه‌ای به خواسته‌ی خود دیده‌‌ بودم اما در دستگیره‌ی تقدیر در این‌جا محکوم به‌حبس شدم #رحیمه‌نوشت
3001Loading...
22
پاییز! عطر عجیبی داشت. هر بار که به‌یاد آن می‌فتم، با یاد خاطرات جاده‌های پرازدحام دانشگاه موم میشوم. آن وقت‌های که حکم‌ران سرزمین بی‌حدومرز ذهن‌من تو بودی، باهیجان به لاله‌زارهای امپراتور تو قدم‌میگذاشتم، آن زمان‌های که کیلومترهای جاده از اهمیت خود میکاست؛ چون قلمرو تو بی‌حدومرز بود و مقصد من بی‌انتها، هر چه قدم میگشتم‌ نمیرسیدم. #شاپرک #روهیناصادقی
2320Loading...
23
حقیقتش این است؛ که حواسم اینجا نیست، راست‌ش را بگویم اصلاً اینجا نیست. می‌بینم، می‌شنوم، بو می‌کنم و چیزهایِ دیگر. همان حرکاتِ معمولي را می‌کنم؛ ولی دلم یک جایِ دیگه‌ست. دلم اصلاً اینجا نیست! -ساموئل بکت
2011Loading...
24
Media files
10Loading...
25
Media files
2030Loading...
26
Media files
1960Loading...
27
کی می‌تواند جلوی جوانه‌زدن‌ات را بگیرد!؟ تا زمانی‌که آبِ زلالِ‌عشق در قلب‌ات و رطوبتِ‌صبر در تن‌ات در‌گردش است‌. این‌گونه جوانه‌ی آرامش به‌سرعت در وجودت سبز می‌شود. #رحیمه_محرابی
2561Loading...
28
Media files
1730Loading...
29
دلم تنگ شده ولی نمیدونم با نخ و سوزنِ کی . . .
1630Loading...
30
‏چه روزها به شب آورد جانِ منتظرم #سعدی
1540Loading...
31
روز و ماه چيست؟! براى من معنى ندارد، براى كسی كه در گور است زمان معنى خودش را گم می‌كند. بوف کور - صادق هدایت
120Loading...
32
آدمیزاد همیشه مراقب خودش هست؛ ولی وقتی یکی میگه مراقب خودت باش داستان فرق میکنه.
1622Loading...
33
رفت روی تخت و خوابید. ‏غمش هم ‏جای دیگری نداشت برود، ‏کنارش دراز کشید... هاروکی موراکامی
100Loading...
34
زندگی در جاده‌ی "مجبوریت" سخت‌ترین مسیر دنیاست! مکانی‌که تمایلِ‌ برای بودن نداری؛ ولی یگانه گزینه‌ات پذیرفتن باشد. آن‌جا که شب‌هایش را با رویاهای زیبا سیر کنی؛ ولی با گشودن چشم‌هایت دست در دامانِ کابوسِ‌روزگار بیاندازی. از آنان‌که خون‌شان در رگ‌هایت می‌جریاند، درک نشده‌، طرد شوی. آن‌عده‌ افرادی‌که از همه برایت مغتنم هستند، شاهد بی‌توجهی از سمت‌ آن‌ها باشی. و درنهایت از خود گریزان باشی. وقتی با خودت تعامل کردی، سختی‌های روزگار تحمل‌پذیر می‌شود؛ ولی گر چنین نبود، درین‌زمان هر روز  به‌سنجش مشکلاتِ روز‌افز‌ون‌ات می‌پردازی. #رحیمه‌نوشت!
2232Loading...
35
«برای خودم آرزو می‌کنم که دوام بیاورم، در روزگاری که شغل اولِ انسان‌ها، زخم زدن بر یکدیگر است.»
1400Loading...
36
گاهی خیلی تنها میشوی، خیلی بی‌کس؛ گویا یک شهر با تمام نفوس‌ش کوچ کرده باشد‌.
1530Loading...
37
کاش میدانستم بعد از مرگم آخرین سیاهپوشم کیست تا قبل از مرگم جانم را برایش فدا کنم.
10Loading...
38
در میان قهر دریا تخته بندم کرده‌اند. باز میگویند دامن تر مکن احتیاط کن.
10Loading...
39
#مولانا   بیا‌ساقی‌بزن‌سازی‌برقصانم!     چونان چرخی! بگردانم      سرم غوغاست بفهمانم!   دلم شیــداست مرنــجانم!
1530Loading...
Photo unavailableShow in Telegram
درین زمان تنها چیزی‌که حسِ خوب برایم می‌دهد. نوشتن در مورد آنی‌ است‌ که تصویر حقیقی از آن ندارم؛ ولی دوست دارم در موردش بنویسم. #رمان‌تنهایی‌در‌سایه‌عشق #رحیمه‌محرابی
Hammasini ko'rsatish...
1
عشق ناگهان دروازه قلبت را می‌کوبد و همین‌که در را به رویش گشودی، خود را در اعماق قلبت می‌رساند. حتی با گذرِ سال‌ها، حضورش را در آنجا احساس می‌کنی، جایی که هیچ‌کس دیگر نمی‌تواند در آن مسکن گزیند. این مهمانِ‌ناخوانده، بی‌صدا و آرام وارد می‌شود؛ اما وجودش چنان پررنگ و عمیق است که هیچ‌گاه محو نمی‌شود. حتی وقتی‌که زمان به آرامی می‌گذرد و زندگی مسیر خود را پیش می‌گیرد، عشق همچنان در قلبت جاودانه باقی می‌ماند، همچون نگینی درخشان در دل تاریکی. بلی، عشق همچون رودی است که به‌دریای دل تو می‌پیوندد و جریانش هیچ‌گاه متوقف نمی‌شود. حضورش در هر نبض قلبت حس می‌کنی.در هر نفس و هر‌لحظه‌ای که می‌زیی. عشق همچون فروغِ که به‌تاریک‌ترین زوایای قلب‌ات روشنایی می‌بخشد و گرمایی به دل‌ات می‌بخشد که هیچ سرمایی قادر به خاموش کردن‌اش نیست. عشق صدای ملایمی دارد که هرگز فراموش نمی‌شود، حتی در میان هیاهوی زندگی. در هر لحظه‌ی از زمان، عشق همچنان به تو یادآوری می‌کند که در هر نفسی که می‌کشی، قلبی در جایی برای تو می‌تپد. عشق نه تنها تسلی‌بخش است؛ بلکه نیرویی است که تو را به سوی بهترین نسخه از خودت هدایت می‌کند، نیرویی که در مواجهه با سختی‌ها و چالش‌های زندگی، تو را استوار و محکم نگه می‌دارد. این‌گونه است که عشق، در تمام فراز و نشیب‌های زندگی، همچنان به‌شکوفایی خود ادامه می‌دهد و به تو نشان می‌دهد که در دنیایی پر از تغییرات، چیزهایی هم هستند که هیچ‌گاه تغییر نمی‌کنند. و این همان جادوی عشق است؛ جادویی که زندگی را معنا می‌بخشد و دل‌ها را به هم نزدیک می‌کند. به‌نظرت عشق واقعا عجیب نیست؟ #رحیمه‌محرابی
Hammasini ko'rsatish...
2👍 1
«من هنوز تو را ننوشته‌ام؛ ‏تمام وقتم ‏به دوست داشتن تو‌ سپری شد. ‏از این بود ‏که هیچ‌وقت نتوانستم از تو بنویسم» ‏#ییلدیز_کنتر
Hammasini ko'rsatish...
3😢 1
Photo unavailableShow in Telegram
شنیدن نامت از زبان کسی که دوستش داری، همانند شنیدن نوای دلنواز بادی است که در میان شاخ و برگ درختان می‌پیچد و لطافتش را به دل طبیعت می‌بخشد. نام تو در لبان او، همچون گلی است که با نرمی و طراوت باز می‌شود و عطر عشق را در هوا پخش می‌کند. گویی هر حرف از نامت، قصیده‌ای از احساسات و خاطرات شیرین است که با صدای او رنگ می‌گیرد و در جانت طنین می‌افکند. این لحظه جادویی، قلبت را گرم می‌کند و روحت را به پرواز در می‌آورد، همچون پرنده‌ای که در اوج آسمان عشق و امید به سوی بی‌کران‌ها پرواز می‌کند. و برای صدمین بار عاشق اسمم شدم. #رحیمه #رمانِ‌تنهایی‌در‌سایه‌ی‌عشق
Hammasini ko'rsatish...
3👏 2👍 1
Photo unavailableShow in Telegram
گاهی اگر خود بخواهیم بازهم افسارِ افکار را نگهداشته نمی‌توانیم. خود را ناتوان می‌یابیم در مقابل کسی‌که قسمت اعظم توجه‌ی ما را به‌خود جلب کرده‌اند. هرلحظه که چشم‌هایمان را می‌بندیم، تصویر او همچون نقشی ازلی بر پرده‌ی ذهنمان حک می‌شود. صدای او، نگاه او، حتی سایه‌ای از حضورش، در هر گوشه‌ای از قلب‌مان تنیده می‌شود افکارمان به سوی او پرواز می‌کنند، همچون پرندگانی که به سوی آشیانه‌شان بازمی‌گردند. هیچ دیواری، هیچ فاصله‌ای، قادر به متوقف کردن این جریان پرشور نیست. حتی در شلوغی‌های روزمره، در هیاهوی زندگی، باز هم نگاه ما به سوی او خیره می‌ماند. هر لحظه، هر نفس، به یاد او گره می‌خورد. این قدرت عشق است که افسار افکارمان را در دست گرفته و ما را در دریای بی‌پایان خیال‌ها و خاطرات غرق می‌کند. و ما، با لبخندی ناخواسته و قلبی پر از احساس، تنها تسلیم این جریان بی‌پایان می‌شویم. #رمان‌تنهایی‌در‌سایه‌ی‌عشق نویسنده: رحیمه‌محرابی
Hammasini ko'rsatish...
2❤‍🔥 1👍 1
00:28
Video unavailableShow in Telegram
VID-20240602-WA0049.mp42.85 MB
👍 2
Photo unavailableShow in Telegram
در‌نهایت تصمیم گرفت که آرزو هایش را آرام آرام از زندانِ بنام مجبوریت و انتظار به‌سوی آزادی برقصاند. #رحیمه‌نوشت.
Hammasini ko'rsatish...
👍 3 1
Photo unavailableShow in Telegram
شاپرک "همیشه کسی است پس تنهایی ات که صادقانه به او اشک‌میریزی." #روهیناصادقی
Hammasini ko'rsatish...
2
از سخن‌چینان شنیدم آشنایت نیستم خاطراتت را بیاور تا بگویم کیستم سیلی هم‌صحبتی از موج خوردن سخت نیست صخره‌ام، هرقدر بی‌مهری کنی می‌ایستم تا نگویی اشک‌های شمع از کم‌طاقتی‌است در خودم آتش به پا کردم ولی نگریستم چون شکست آیینه، حیرت صد برابر می‌‌شود بی سبب خود را شکستم تا ببینم چیستم زندگی در برزخ وصل و جدایی ساده نیست کاش قدری پیش از این یا بعد از آن می‌زیستم ~ فاضل نظری
Hammasini ko'rsatish...
2