cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

فصل دوم(چشم های تو)🛫

﷽ چشم‌هایت عطری دارند گیج کننده،از همان‌ها که پلک می‌زنی و یک‌باره جهان به بوی مردمک‌های خوش رنگت‌عطری دلچسب می‌گیرد!💙 ژانر:غیرتی/عاشقانه/همخونه‌ای هرگونه کپی،حتی با ذکر نام نویسنده ممنوع! پیج نویسنده: https://instagram.com/fafatemeh_mirzaei_official

Ko'proq ko'rsatish
Reklama postlari
3 832
Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
Ma'lumot yo'q7 kunlar
Ma'lumot yo'q30 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

.
Hammasini ko'rsatish...
sticker.webp0.26 KB
#پارت۲۳۹ #فصل_دوم #چشم_های_تو چنان محو نگاهش بودم که اخم‌هایش نظرم را جلب نکرد. زیر گوشم دستوری گفت: - بی‌شک آخرین‌باریه که می‌بینم به خودت آسیب می‌زنی. پلکی زدم که با انگشت شستش زبانم را نوازش کرد،سپس با جدیت ادامه داد: - جسمت، روحت همه‌ش مال منه و اجازه نداری به چیزی که مال منه آسیب بزنی. متوجه نشدم کی اشک‌ها و لرز تنم بند آمد اما می‌دانستم حس تلخ اولیه را ندارم. بالاخره سکوتم را شکستم و لب باز کردم. - می‌خوای چیکار کنی؟ ابرویی بالا انداخت و با لبخندی که کنج لبش بود، گفت: - با؟ آب دهانم را قورت دادم و آهسته گفتم: - با من. طرحی از شیطنت در لحنش جا خوش کرد و خش‌دار گفت: - تو با چیزی که همه‌ی وجوش مال توئه چیکار می‌کنی؟ ترس کمی به تنم برگشت و آرام گفتم: - اذیتش نمی‌کنم. کمی نزدیک‌تر شد و سرش را در گودی گردنم فرو برد. حسی باعث شد در دلم چیزی فرو بریزد. نفس عمیقی کشید و جایی میان گردنم را بوسه زد که باعث شد بلرزم. - ولی من با چیزی که مال منه این کارو می‌کنم. تا بخواهم حرفش را معنی کنم، یک دستش را زیر پایم و دیگری را پشت کمرم گذاشت و بلندم کرد. هینی کشیدم و سریع دست‌هایم دور گردنش حلقه شدند.
Hammasini ko'rsatish...
sticker.webp0.34 KB
سلام قشنگا بزارین یه توضیح بهتون بدم لطفا این متن رو بخونید که گیج نشید و متوجه بشید داستان از چه قراره♥️ فصل دوم رمان از ادامه ی پارت اخر جلد اول نیست،یکم جلو رفته که با خوندن پارتای بعد کاملاداستان رو متوجه میشید و دستتون میاد چه خبره و قضیه چیه، توی این پارت نفس و بنیامین نامزد کردن در پارت های بعد متوجه میشید چیشد که اینطوری شد،فصل دوم خیلی مهیج تر از فصل اوله و پیشنهاد میکنم حتما تا آخر رمان با من همراه باشید❤️‍🔥 دوستون دارم فرداشب ساعت۱۰پارت داریم
Hammasini ko'rsatish...
#پارت۲۳۸ #فصل_دوم #چشم_های_تو #نویسنده_فاطمه_میرزایی با لباس عروسکی سفیدرنگی روی تخت نشسته بودم. موهای کوتاهم آراسته دور شانه‌ام رها بود و تاج کوچکی که روی سرم تنظیم شده بود، حالم را بد می‌کرد. تنم به لرز نشسته بود و اشک چشم‌هایم را پر کرده بود. حتی فکر به اتفاقی که ممکن بود امشب رخ بدهد، تمام وجودم را دگرگون می‌کرد. با هق کوتاهی اشک‌هایم برای بار چندم روی گونه‌ام نشست، همان موقع در اتاق باز شد با ترس سرم را بالا آوردم و قامت بنیامین را دیدم که میان چهارچوب در ظاهر شد. نگاه سرکشش تمام صورتم را رصد کرد و در آخر آرام به سمتم قدم برداشت. در را بست ، با قفل کردنش لرزی به تنم نشست. نمی‌توانستم از جایم تکان بخورم اما بغض امانم را بریده بود. کلمه‌ها را به طور ناهماهنگ بر زبان می‌آوردم اما او بی‌توجه به من نزدیک آمد و کت خوش‌دوختی را که تنش بود، درآورد. درحالی‌که کراواتش را کمی از دور گردنش شل می‌کرد، نگاه به رنگ شب و وحشی‌اش را به من دوخت. نگاهش گویای هیچ چیز نبود. سرم را پایین انداختم و با ناخن‌های بلندم، مشغول کندن پوست لبم شدم که به ناگاه دست بزرگ و مردانه‌اش روی دستم نشست. سریع واکنش نشان دادم و خواستم دستم را عقب بکشم که اجازه نداد. می‌توانستم حس کنم که چقدر به من نزدیک است. این را از هرم نفس‌هایش که روی پیشانی‌ام می‌نشست، حس می‌کردم. صدای بم و مردانه‌اش لرزی بر جانم انداخت. - سرتو بیار بالا. جدیتش از هر کلمه‌ای که به زبان می‌آورد، مشخص بود. با کمی مکث، سرم را بلند کردم. صورتمان فقط یک سانت با هم فاصله داشت. چشم‌هایش از این فاصله رعب‌آورتر اما به طور باور نکردنی‌ای خیره کننده بودند‌.
Hammasini ko'rsatish...
سلام قشنگا امشب ساعت۱۰پارت جدید داریم یه شروع هیجانی و هات از فصل دوم رمان❤️‍🔥
Hammasini ko'rsatish...
پارت اول(فصل اول_رمان_چشم های تو)🫀 به قلم:فاطمه میرزایی📘 دوستان جدید خوش اومدین،امید‌وارم از خوندن رمانمون که با ژانر:غیرتی،عاشقانه، همخونه ای هست لذت ببرید🔥
Hammasini ko'rsatish...
پارت اول(فصل اول_رمان_چشم های تو)🫀 به قلم:فاطمه میرزایی📘 دوستان جدید خوش اومدین،امید‌وارم از خوندن رمانمون که با ژانر:غیرتی،عاشقانه، همخونه ای هست لذت ببرید🔥
Hammasini ko'rsatish...
کانال بازه نظراتتون رو برام بنویسید🫀
Hammasini ko'rsatish...
Boshqa reja tanlang

Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.