تاریخیمیز
2 386
Obunachilar
+1224 soatlar
+497 kunlar
+12030 kunlar
Post vaqtlarining boʻlagichi
Ma'lumot yuklanmoqda...
Find out who reads your channel
This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.Nashrni tahlil qilish
Postlar | Ko'rishlar | Ulashishlar | Ko'rish dinamikasi |
01 Media files | 246 | 6 | Loading... |
02 Media files | 233 | 2 | Loading... |
03 Media files | 219 | 0 | Loading... |
04 Media files | 337 | 9 | Loading... |
05 Media files | 248 | 0 | Loading... |
06 ‼️📝 تعدادی از ارامنه که اصالت تورکی قیپچاقی دارند و معرفی کتب تاریخیشان به تورکی قپچاقی.
@ttariximiz | 481 | 21 | Loading... |
07 ‼️📝 ارامنه با اصالت تورکی قیپچاقی و کتابهایشان به تورکی قپچاقی.
@ttariximiz | 124 | 7 | Loading... |
08 من سنه محتاج دئییلم
من سنین دالینجا دئییلم
من سنسیز قالان دا دئییلم
من سندن اوجالارا چیخابیلمم
بیر آیری اوزه داها باخابیلمم
بیر چایام سنه دونوک آخیرام
هارا بورولسام دا سنه باخیرام
قوپانمارام سندن کورپه کیمی
آدینی سسلرم صبحه کیمی
من سندن بیر پارچایام
سن دنیز من ده دریایام
شپه لرینی قیسسالت
دالغالاری آلچالت
قوی قوجاغینا دوشوم
دوداقلارینلا اوپوشوم
ARS
@Ttariximiz | 548 | 4 | Loading... |
09 عاشیق اولارکن دئدیم من اوددوم جواهیری
بیلمدیم شپه ده بوغاجاق اوزن ماهیری
آند ایچمیشدیم داها سئومیم هئچ گوزلی
تبریکلهیین آند سیندیدان او فتان ساحیری
ARS
@Ttariximiz | 511 | 2 | Loading... |
10 شاه طهماسب به عنوان پادشاه آذربایجان در خاطرات خود قلعه ی وان را به تورکی "ساری قایا" می نامد.
@vaje_torki | 560 | 9 | Loading... |
11 ‼️🧐 چگونه ارمنستان می تواند اولین کشور مسیحی باشد...؟ ارمنستانی که در واقعیت عمر صد ساله دارد و به صورت غیر قانونی در دل خاک آذربایجان شکل گرفته است و با ارمنستان تاریخی یونان متفاوت است.
به گفته برخی از مورخان، فرمانروای ارمنی تیریدات سوم، که از خاندان ارشکی قومی تورکان اشکانی بود، در سال 301 مسیحیت را پذیرفت و مسیحیت را دین رسمی در استانی که به او سپرده شده بود، اعلام کرد. با این حال، برندان پرینگل می نویسد که جز «تاریخ ارامنه» آگاتانجلوس هیچ منبع دیگری وجود ندارد که این اطلاعات را تأیید کند.
@ttariximiz
تاریخ مجبور است تنها به شهادت آگاتانجلوس تکیه کند و این احتمال وجود دارد که او اشتباه کرده باشد. به خصوص که وقایع نگار خود را «شاهد» گرویدن تیریدات سوم به مسیحیت می خواند، هرچند به وضوح ثابت شده است که او به هیچ وجه نمی توانسته شاهد این واقعه باشد. زیرا تحقیقات اخیر ثابت کرده است که قدمت کار او به حدود سال 450 می رسد. همچنین باید در نظر داشت که این اثر پس از اختراع الفبای ارمنی در حدود سال 405 منسوخ شد، بنابراین آگاتانجلوس نمی توانست معاصر وقایعی باشد که او توصیف کرد. ظاهراً اولین و تنها منبع مکتوب در مورد گرویدن ارمنستان به مسیحیت - اثر "تاریخ ارامنه" نوشته آگاتانجلوس بر اساس تاریخ شفاهی است و فاصله زمانی آن منبع تا وقایع شرح داده شده در آن بیش از 150 سال است. آیا این زمان برای یک "شاهد" زیاد نیست؟.
از این گذشته، به گفته بسیاری از مورخان، اتیوپی یک کشور مسیحی اولیه است.
@ttariximiz | 612 | 10 | Loading... |
12 ⏳ آیا دلیل تاریخی وجود دارد که سلطان سلیمان خود را سلطان آذربایجان بداند؟
@ttariximiz
در پاسخ سلیمان اعظم به نامه های پادشاه فرانسه و مادرش این سطور آمده است:
💬 «من سلطان سلاطین، خاقان خاقان، تاج فرمانروایان، سایه خدا بر زمین، سلطان دریای مدیترانه، دریای سیاه، روملی، آناتولی،.. دیاربکر، مصر، آذربایجان، عجمین هستم. ، .. سلطان سلیمان خان».
شاه طهماسب اول که پس از مرگ شاه اسماعیل اول به قدرت رسید، سیاست پدرش را ادامه داد و هیچ امتیازی به عثمانی ها نداد.
سليمان اول با اينكه چهار بار به امپراتوری آذربايجان لشكركشي كرد، نتوانست مقاومت قیزیل باش ها را بشكند. طهماسب اول که در سالهای گذشته سیاست «زمین سوخته» را علیه عثمانیها دنبال میکرد، در این جنگ چندین لشکرکشی موفق به خاک عثمانی انجام داد.
این جنگ با معاهده صلح آماسیا در 29 مه 1555 به پایان رسید. این معاهده اولین قرارداد رسمی صلح بود که بین دولت عثمانی و سلسله صفویه منعقد شد. بر اساس معاهده صلح آماسیا، استان های گرجستان غربی (پادشاهی ایمرتی، منگرلیا، گوریا) تحت قلمرو نفوذ عثمانی قرار گرفتند و استان های گرجستان شرقی (مشیا، کارتلی، کاختیا) تحت حاکمیت قیزلباش(آذربایجان) قرار گرفتند. مانند آناتولی شرقی، چندین منطقه حائل در ارزروم، شهریزور و وان ایجاد شد. قارص به عنوان سرزمین تاریخی آذربایجان بی طرف اعلام شد و قلعه موجود آن ویران شد.
@ttariximiz
پس چگونه سلطان سلیمان سلطان آذربایجان شد؟؟؟؟؟ | 561 | 9 | Loading... |
13 Tamga in front of the horse
Indo-Parthian coin
Gondopharan Tamga
تامغای جلوی اسب
سکه اشکانیان هند(خاندان سورن از قبیله داها )
گوندوفاران | 698 | 7 | Loading... |
14 علائم پیچیده تامغا مانند در ایران ساسانی نیز شناخته شده بود (224-651) (Lukonin V.G)
ایران ساسانی جانشین امپراتوری اشکانی بود که توسط قبیله کوچ نشین اسب پاردی، شاخه ای از کنفدراسیون عشایری داها تأسیس شد. دولت ساسانی وارث تمام سنت های کوچ نشینی اشکانیان بود و طبیعتاً درک و استفاده از تامغا بخشی از آن میراث بود.ارجاع به ایران ساسانی بدون اشاره به امپراتوری اشکانی نشاندهنده کوری نهادی از سوی علمشناسی میهنپرستان روسی است که تا حد زیادی بر مؤلفههای زبانشناختی ایرانی تاریخ آسیا تأکید میکند و در عین حال تلاش میکند همتایان غیرایرانی را به حداقل برساند، تحقیر کند یا به کلی از آن چشم پوشی کند. . | 691 | 8 | Loading... |
15 نقشه ای از جمهوری آذربایجان به سال 1918 توسط فرانسویها تایید و چاپ شده است.
@Ttariximiz | 628 | 12 | Loading... |
16 https://t.me/hamster_kombat_bOt/start?startapp=kentId119279492 | 627 | 0 | Loading... |
17 به همستر بپیوندید و شانس خود را امتحان کنید | 565 | 1 | Loading... |
18 من در دارالخلافه طهران کسی را نمیشناسم، با جناب صاحب جلالتان نیز رودررو شده آشنا نشدهام اما شنیدهام که جنابتان از ایل مقدم هستید. من نیز از طرف پدر و مادر مقدمم...
مکتوب میرزا فتحعلی آخوندزاده حسینخان نظامالدوله مقدم مراغهای (آجودانباشی)
@ttariximiz | 801 | 5 | Loading... |
19 میرزا فتحعلی آخون زاده و ناسیونالیسم ایرانی
احتمالاً تلاش ارمنی ها، فارس ها و دیگر دشمنان تورک، تمایل آنها به تصاحب تاریخ و فرهنگ ما برای خود بر هیچکس پوشیده نیست و دو کانال تلگرامی @ttariximiz ، @vaje_torki سالها با استناد به منابع و اطلاعات موثق، با این گونه افسانه های دشمنان تورک مبارزه کرده است.
امروز، نکته جسورانه دیگری را در مورد اسطوره دیگری که مدتهاست در محافل ما رواج داشته است، قرار خواهیم داد.....دوست عزیزی از مخاطبین کانال تلگرامی ما بارها این نکته را برای ما گوش زد کرده اند و با امشب در مورد این نکته حرف خواهیم زد.
همانطور که قبلاً از تصویر ضمیمه این مقاله متوجه شدید، ما هدف خود را از بین بردن دروغهای مربوط به نواندیش، نویسنده و مربی تورک - میرزا فتحعلی آخوندزاده، که برخی افراد با استعداد خاص او را «ناسیونالیست ایرانی» میدانند، قرار دادیم.
اولاً متذکر می شوم که طبقه بندی میرزا فتحعلی آخوندزاده به عنوان یکی از اعضای هر جنبش ملی گرایی مزخرف است. فرقی نمی کند ناسیونالیسم ایرانی باشد یا تورک.
اگرچه خود اسماعیل گاسپیرالی میرزا فتحعلی آخوندزاده را یکی از دو تورک اول روسیه میداند، اما به نظر ما این سخنی نادرست است. آخوندزاده در تمام عمرش تلاش کرد تا در جریانات سیاسی دخالت نکند و یک هدف را برای خود تعیین کرد و آن نجات مسلمانان از تاریکی مطلق بود. او همیشه، قبل از هر چیز، یک مدرنیست و مربی بود. میرزا فتحعلی تمام فعالیت های خود را وقف گسترش تمدن غرب در جهان اسلام کرد. و در این مسیر وظیفه داشت تا مدتها قبل از ظهور اسلام به مسلمانان ثابت کند که دارای فرهنگ توسعه یافته و غنی بوده اند. و برای این منظور به فرهنگ به دروغ بزرگ شده ی فارس پیش از اسلام روی آورد. کاملاً منصفانه است که سؤال بعدی شما این باشد - چرا فرهنگ فارسی؟
بسیاری از مورخان و پان ایران پژوهان، مانند اشرف انور، سعی می کنند این موضوع را با عشق اسطوره ای آخوندزاده به ایران و هر آنچه ایرانی است پیوند دهند و سعی دارند تصویری از یک «ناسیونالیست فارس» در او ایجاد کنند. اما دلیل آن بر خلاف نظریات ایرانیان ساده تر و واضح تر است. دلیل آن وضعیت تاریخ نگاری در قرن نوزدهم است. در قرن نوزدهم، سرخوشی آریایی خاصی در میان مورخان اروپایی وجود داشت. به نظر آنها، جهان آن دستاوردهای تمدنی و فرهنگی را مدیون دو نژاد است - آریایی ها و سامی ها.
اما در بیشتر موارد، نقش "نجات دهنده جهان" به آریایی ها داده شد. با در نظر گرفتن این حرف که پارس ها تنها ملت بزرگ مسلمان با ریشه آریایی هستند، عشق و همدردی بی حد اروپا نسبت به آنها کاملاً قابل درک است...اروپاییان برای خلق دوباره ی قوم پارس نابود شده،اسم قوم تاجیک را به پارس تغییر دادند و پارسیان جدیدالتاسیس را از نسل پارسیان واقعی دیگر وجود نداشته معرفی کردند.. . به نظر آنها اسلام دقیقاً به لطف پارسیان باید احیا می شد. این پرسفیلیا آنقدر قوی بود که اروپاییان مطالعه تاریخ سایر اقوام اسلامی - در مورد ما تورکها - را بیهوده می دانستند. "هدف آریایی ها و سامی ها تسخیر جهان و اتحاد نژاد بشر است. در مقابل، نژادهای دیگر اهمیت خاصی ندارند. ارنست رنان، یکی از نمایندگان افتخاری تاریخ نگاری اروپایی قرن نوزدهم، می گوید: شناسایی ریشه های آنها (آریایی ها و سامی ها) مساوی است با کشف ریشه های تمدن بشری.
امکان جستجوی آخوندزاده برای «عصر طلایی» مسلمانان در تاریخ و فرهنگ تورکان، به دلیل عدم تحقیق کامل در این موضوع، عملاً غیرممکن بود.
آخوندزاده دقیقاً به دلیل نبود آثار شایسته در تاریخ تورک، مجبور شد به فرهنگ ایرانی پیش از اسلام روی آورد....فرهنگ کاملا جعل شده و بزرگ نمایی شده به اسم فارس و ایران. | 530 | 6 | Loading... |
20 برخی از پانیرانیست ها نیز برای تأیید نظریه خود به این سخنان آخوندزاده از زندگی نامه او اشاره می کنند: «پدرم میرزا محمدتقی فرزند حاجی احمد است. پدربزرگش از قوم پارس بودند».
مجدداً، برای اینکه شما میزان اعتبار اطلاعاتی را که میرزا فتحعلی در مورد خود می دهد، درک کنید، بیایید بین او و احمد بیگ آقااوغلو تشبیه کنیم. آقااوغلو در طول دوره زندگی پاریسی خود کاملاً خود را «فارس» و «ایرانی» معرفی کرد. دلیل این امر تمایل احمد جوان برای جلب رضایت یکی از نمایندگان نخبگان روشنفکر فرانسه بود. از این رو تلاش کرد تا نظر محافل علمی و اشرافی پاریس را که به هر چیزی «فارسی» و «ایرانی» علاقه داشتند، جلب کند. گواه این واقعیت این است که آقااوغلو بلافاصله پس از بازگشت از پاریس هویت ایرانی خود را کاملاً رها کرد و شروع به خواندن خود به عنوان "مسلمان روسی" و از سال 1905 "تورک" کرد. در مورد آخوندزاده نیز وضعیت مشابهی رخ داد. و این در حالی است که او به اندازه آقااوغلو خود را با هویت ایرانی مرتبط نکرد. به احتمال زیاد، این روش ساده آخوندزاده برای جلب رضایت نخبگان علمی اروپایی و روسی بود.
@vaje_torki | 515 | 6 | Loading... |
21 میرزا فتحعلی آخوندزاده در جهان بینی ما نقش اول، دوم و حتی سوم را ندارد. شما می توانید نگرش مثبت، منفی یا خنثی نسبت به او داشته باشید، برای من شخصاً این معیاری برای ارزیابی یک فرد نیست. و با این حال، ما باید منصفانه صحبت کنیم.
میرزا فتحعلی آخوندزاده مرد عصر خود بود. و گرایش عمومی آن زمان در میان روشنفکران ما به سمت غرب بود و بزرگنمایی هایی آریایی گرایانه و کوچک شمردن تاریخ و فرهنگ تورک بود، زیرا ... تبلیغات جهانی غربیان این نگرش ها را مظهر آرمان های آزادی و برابری می دانستند....و درست این نگرش غربی باعث تولد هیتلر در غرب شد.
اما من تا آخر منصف خواهم بود. چرا می توان نسبت به آخوندزاده نگرش منفی داشت؟
او در یکی از نامه های خود به یک مقام روسی می نویسد که آثار او می تواند آذربایجانی ها را به پذیرش دین ارتدوکس سوق دهد(این یعنی اینکه آذربایجانی ها را با تغییر دین از تورک بودن به سمت روس شدن کشانده شوند مانند بلغارها که با تغییر دین از تورک بودن به سمت اسلاو شدن کشیده شدند).
در نهایت خودتان تصمیم بگیرید که چگونه با میرزا فتعلی آخوندزاده رفتار کنید. من با گزیده ای از اثر او «سه نامه از شاهزاده کمال الدوله هندی به شاهزاده ایرانی جلال الدوله و پاسخ او به آنها» پایان می دهم:
«اگر طعم شیرینی آزادی را چشیده بودی، اگر از حقوق بشریت آگاه بودی، هرگز با چنین بردگی ننگینی که اکنون در آن قرار گرفته ای، موافقت نمی کردی. برای پیشرفت، برای علم تلاش میکردی، باشگاهها، میتینگها، رژیمهای غذایی برپا میکردی و همه ابزارهای ممکن را که منجر به همفکری و همفکری میشد، پیدا میکردی، و سرانجام خود را از ظلم استبدادی رها میکردی. شما از نظر تعداد و امکانات صد برابر بیشتر از مستبدان هستید. اگر این کمبود در شما برطرف می شد، به راحتی به فکر خود می افتید و نه تنها از قید و بند یک مستبد، بلکه از بند عقاید پوچ مذهبی رها می شوید. اما رفع این نقیصه فقط با کمک علم برای شما ممکن است.»
@vaje_torki | 715 | 6 | Loading... |
22 یاد باکوی قبل از انقلاب افتادم. نوار ساحلی کاخ باریک، پشت آن خاک شهرهای سیاه و سفید، پشت آن خاک سه گانه مزارع، با فواره باستانی و استخراج نفت است. این معدنچیان کجا زندگی می کردند، خدا می داند و اگر در جایی زندگی می کردند، مدت زیادی نبود.
گرد و غبار، بی برگ.
فرهنگ "بین المللی" است.
زبان روسی مرکزی است: "من مانتاشفسکی را می گیرم، من مانتاشفسکی را می دهم!"
درخواست ها ساده هستند - یک پنی بپردازید، یک روبل را حذف کنید.
هدف از زبان تورکی چیست؟ منتاشف می تواند بدون او در پاریس اداره کند، اما کارگر منتاشف هنوز خواندن بلد نیست.
من سال 24 باکو را دیدم.
آزادی ملتها با الفبای نشانههای تورکی به شدت در هر خانهای رخنه کرد.
باران پیوسته از آسمان میبارد، گل و لای غیر قابل عبور از طرفین (از کنارههای سرسرهها جاری میشود و خیابانها را غیرقابل عبور میکند). از دریا - شمال شرقی بدون باد، غیر قابل تنفس.
هر روز از بازدید یک هفتهای خود، در پیادهروی با یکی از ساکنان باکو، به برنامهها و پروژههای بیپایان گوش میدادم.
آززیک. رفیق آقامالی اوقلی می گوید: "الفبای تورکی در حال حاضر مانعی برای فرهنگ ما است، ما آن را به اروپایی، لاتین ترجمه خواهیم کرد."
آزنفت. رفیق کیفریس میگوید: «بایلها و فوارهها در حال حاضر مانعی برای صنعت نفت هستند. ما آن را منتقل می کنیم، آن را با آمریکا هماهنگ می کنیم، با حرکت گروهی.»
آزپرولتی. شاعر می گوید: عجیب و غریب بودن، حجاب، «آبی تورکی» و دیگر شیرینی های شرقی که از اینجا توسط یسنین صادر می شود، از قبل مانعی برای فرهنگ ماست، باید آن را به سمت کارگر، به سمت صنعت سوق دهیم.
پس از دهمین سالگرد، دوباره به اطراف باکو سفر کردم.
حدود ساعت 6 صبح چشمانم را می مالیم. هم از صبح و هم از فوق العاده بودن منظره. قطار برقی به سمتم رعد و برق زد. بزرگترین و تمیزترین کالسکهها جفتهای X فولادی را روی سیمها بلند میکردند. لکوموتیوهای برقی قطارهایی از این قبیل را از میان تونل های زیر نیویورک می راندند. در سال 1924، من در اینجا در چیزی گرم و پوشیده از دوده می لرزیدم. سپس جاده از میان ماسه ها و زمین های بایر می گذشت، اکنون از کلبه های اروپایی، در باغ ها و تخت های گل می گذرد.
وارد باکو می شوم.
برای اولین بار در زندگی ام کلمات تورکی علائم را به خط لاتین خواندم.
این فونت یک انقلاب فرهنگی است، این یک نزدیکی در درک حروف - یک چهارم انسانیت است.
من راه می روم. باغی روی تپه وجود دارد. راه پله سنگی سفید. قبرستانی بود. دستور دادند اقوام را جابجا کنند. در حال حاضر پارک و باغ در حال رشد هستند و راه پله ها از بناهای تاریخی ساخته نشده است.
عصر در خانه فرهنگ تورک خواندم. قبل از شروع، من را به یک اتاق مطالعه بزرگ هدایت می کنند. رفیق یورین، شاعری با استعداد از انجمن نویسندگان پرولتر باکو، نویسندگان تورک، از قبل بزرگ و مشهور (4 سال!) را معرفی می کند.
مجلات روی میز پهن شده اند - الفبای ضخیم - سیاسی - نیمه تورکی، نیمه لاتین. نازک تر - پیشگام.
این دیگر تکهای از فرهنگ مسکو نیست. تفاوت کمی نیست، بلکه کیفی است. این فرهنگ پایتخت - مرکز اقتصادی، سیاسی و فرهنگی آذربایجان است.
@vaje_torki
مایاکوفسکی گزیده ای از
"متولد پایتخت"، 1928 | 424 | 2 | Loading... |
23 نگاه کنید به فصل 8 کتاب «شرح آماری استان های ماوراء قفقاز» در سال 1835.... «ولایات مسلمان» نام دارد و از جمله، قره باغ یکی از آنهاست. در مورد شوشا نوشته شده است: «شوشا محل فرماندهی ناحیه نظامی ولایات مسلمان است». به عبارت دیگر، شوشی وجود نداشت و اسم سرزمین شوشا بود و روس ها قره باغ را یک سرزمین مسلمان می دانستند.
سپس در مورد لشکرکشی سال 1828 ذکر شده است که «بعدها 150000 ارمنی از ایران و ترکیه به ماوراء قفقاز کوچ کردند». در مورد نام ها می خوانیم: «قاراباغ بین دریاچه گویچه و شهر ایروان بر کرانه رود زنگی... و درلاز مقالی است». یعنی نه سوان، نه ییروان، نه رازدان و نه وایوتس زور. همه اسامی آذربایجانی بود. در مورد جمعیت می خوانیم: «جمعیت شهرهای ایروان، نخجوان و اردوباد 4545 خانوار است که از این تعداد 2606 خانوار مسلمان، 1095 نفر ارمنی.
95066 مزرعه در سطح زیر کشت وجود دارد. در این میان بیش از 6000 مسلمان، 7996 ارمنی و 4770 شهرک نشین آذربایجانی وجود دارد. 5000 نفر از بیاضات، قارص و ارزروم بودند. همانطور که دیدیم حتی پس از اسکان ارامنه، جمعیت آذربایجان در شهرها غالب بود.
@ttariximiz | 471 | 9 | Loading... |
24 "صفویان نماینده فرهنگ ایلی و عشایری بودند"
"همچنین رقابت فرهنگی بین عثمانی ها و صفویان وجود داشت. حریف "مولوی" معمولا "عجمی" بود. در این رقابت فرهنگی، امپراتوری عثمانی نماینده فرهنگ شهری و تحصیلکرده بود؛ صفویان نیز نماینده فرهنگ شهری و تحصیلکرده بودند ولی فرهنگ عشایری و لیلی خود را صفویان حفظ کرده بودند به قسمی که سلطان عثمانی به زبان فارسی که در آن زمان یک زبان رنگارنگ به حساب می آمد، نامه می نوشت، در حالی که شاه صفوی به زبان ترکی ساده، به زبان قبیله ای خود پاسخ می داد...
وقایع نگاران عثمانی در ستایش سلاطین از ذکر شاهان باستانی و اساطیری ایرانی - فریدون، جِم، داریوش، خسرو و غیره ابایی نداشتند. از سنت ادبی ایران در مورد تاریخ نگاری عثمانی، وقایع نگاران عثمانی نیز ممکن است هدفشان این بوده اند که سلاطین عثمانی را به عنوان وارثان ایران باستان معرفی کنند و در عین حال صفویان را غاصبان منطقه ی ایران بدانند.
@vaje_torki
Y. Arslantaş،
"تصویر دیگری: تصویر قزلباش در تاریخ نگاری عثمانی قرن شانزدهم"، ص 53 | 471 | 5 | Loading... |
25 گسترۀ جغرافیایی عکسها شامل بخش بزرگی از شهرها و نواحی ایران و برخی جاها در خارج ایران (مانند تفلیس، پاریس و عراق) است؛ از مناظر طبیعی و چشماندازهای شهری و روستایی گرفته تا بناها و محوطههای تاریخی، ساختمانهای دورۀ قاجار و مراحل ساخت آنها.
عکسهای پرتره یا گروهی شاه، شاهزادگان، زنان حرم، درباریان، دولتمردان، روحانیان، مردمان عادی و خارجیهای مقیم ایران از دیگر سوژههای این عکسها هستند.
در بسیاری عکسها هم میتوان تصاویری دید از سفرهای داخلی و خارجی، اردوها و شکارهای شاهی، مهمانیهای درباری، رویدادها و مراسم حکومتی، عملیات عمرانی، آیینها و مراسم ملی و مذهبی، مشاغل، اقوام ایرانی و دیگر موضوعات | 690 | 7 | Loading... |
26 رادیو فردا: لینک دانلود هزاران قطعه از عکسهای آلبومخانۀ کاخ گلستان خبر داغی بود که هفتۀ اول خرداد در شبکههای اجتماعی بهطور گسترده دستبهدست شد؛ بیش از سه هزار عکس از دورۀ قاجار در ۷۶ پوشه از آلبومهای موجود در کاخ گلستان.
منتشرکننده ناشناس بود و هنوز ناشناس است، اما در پیامش همراه لینک دانلود آلبومها، ضمن تقبیح کار کسانی که اسناد مهم تاریخی را «حبس» میکنند، نوشته بود این عکسها را برای علاقهمندان هنر و فرهنگ ایران منتشر میکند و تنها شرط استفاده از آن ارسال آلبومها برای چند نفر دیگر است. [amirartsee]
آلبومخانۀ کاخ گلستان گنجینهای از عکسهای دورۀ سلطنت شاهان قاجار بهاضافۀ آلبومهای اهداشده به آنان است و سابقۀ گردآوریشان به حدود سال ۱۲۶۶ هجری قمری میرسد، یعنی نزدیک به ۱۸۰ سال پیش.
مجموعۀ غنی آلبومخانۀ کاخ گلستان عکسهای بسیاری از سفرها، مراسم و آیینها و اشخاص ازجمله زنان بهویژه همسران شاه را در خود جای داده است. پیشتر ادارۀ این کاخ اعلام کرده بود که آلبومخانه شامل هزار ۵۲۰ آلبوم و حدود ۹ هزار شیشه از مهمترین مخازن دنیا و «دومین مخزن عکس و فیلم بعد از موزه ملی بریتانیا است».
۷۶ آلبومی که اخیراً در اینترنت بارگذاری شده، هیچ ترتیب مشخصی ندارد؛ اولینش آلبوم شمارۀ ۱۰۰ است و آخرینش آلبوم شمارۀ ۱۴۲۹ و مشخص نیست که منتشرکنندۀ این آلبومها به باقی آنها دسترسی نداشته یا فقط این آلبومها را برای انتشار انتخاب کرده است.
بهگفتۀ حمیدرضا حسینی، پژوهشگر تاریخ، قبلاً دسترسی به این عکسها دشوار و محدود بود و «گویی کوشش میشد که تا حد ممکن از دسترس عموم دور بمانند».
این در حالی است که انتشار عمومی نسخۀ دیجیتال عکسهای آرشیوی، روال معمول بسیاری از کتابخانهها، موزهها، دانشگاهها و مراکز اسنادی و پژوهشی در سراسر جهان است؛ موضوعی که بهگفتۀ آقای حسینی «در ایران نیز توسط برخی مراکز آرشیوی به درجاتی صورت گرفته است».
مدیریت کاخ گلستان که هیچگاه توضیح نداده چرا در همۀ این سالها از انتشار عکسهای آلبومخانه در اینترنت خودداری کرده، روز ۱۷ خرداد اطلاعیهای منتشر و بهطور ضمنی تأیید کرد که انتشار آلبومها دور از چشم آنان اتفاق افتاده است.
روابطعمومی مجموعه میراث جهانی کاخ گلستان همچنین اعلام کرد که آنچه منتشر شده به «آلبومهای سایه» شهرت دارند. آلبومهای سایه در واقع آلبومهای اسکنشده از روی نسخۀ اصل هستند که بهمنظور خدماتدهی به پژوهشگران و دانشگاهیان تهیه میشوند.
در اطلاعیۀ مدیریت کاخ گلستان آمده که تصمیم به انتشار عمومی «آلبومهای سایه» گرفتهاند و «مراحل دستهبندی عکسها و تغییر نام پوشهها در حال انجام است». با این حال مسئولان کاخ توضیح ندادهاند که چرا این تصمیم را قبل از انتشار برخی آلبومها توسط یک ناشناس اعلام نکردهاند.
ماجرا اما به همین جا ختم نمیشود. براساس مقایسهای که حمیدرضا حسینی، پژوهشگر تاریخ، انجام داده، بررسی عکسهای اسکنشده نشان میدهد که کیفیت آنچه در اختیار مراجعان قرار میگرفته «تا چه حد نازل بوده» است.
آقای حسینی برای اینکه شیوۀ خدماترسانی کاخ گلستان به دانشجویان و پژوهشگران روشن شود، چند قطعه از عکسهای آلبومهای اصلی را نیز برای نمونه با آلبومهای سایه مقایسه کرده است:
ناف تهرون - حمیدرضا حسینی
پس از انتشار هزاران قطعه عکسِ متعلق به آلبومخانه کاخ گلستان، توسط منبعی ناشناس، در یادداشتی به معرفی مجموعه منتشر شده و ارایه توضیحاتی درباره آنها پرداختم. (یادداشت را اینجا بخوانید: https://t.me/nafetehroon/2381) این عکسها متعلق به «آلبومهای سایه» هستند که با مانعتراشیهای بسیار در اختیار دانشجویان و پژوهشگران قرار میگرفتند (و گاه قرار نمیگرفتند!)
بررسی عکسهای اسکن شده نشان میدهد که کیفیت آنچه در اختیار مراجعان قرار میگرفته، تا چه حد نازل بوده است؛ به گونهای که جزئیات برخی از آنها مشخص نیست و زیرنویسهای برخی دیگر که اهمیت اساسی در شناخت عکس دارد، ناخواناست. آیا قرار است متقاضیان حتی پس از طی فرایندهای اداری عجیب و غریب (که در یادداشتی دیگر دربارهاش خواهم نوشت)، باز هم نتوانند به شکل مطلوب از این عکسها استفاده کنند؟
در اینجا، فقط برای نمونه، چند قطعه از عکسهای آلبومهای اصلی را با آلبومهای سایه مقایسه کردهام تا شیوه خدماترسانی کاخ گلستان به دانشجویان و پژوهشگران روشن شود.
🔺تلگرام و اینستاگرام ناف تهرون @nafetehroon
او پیشتر هم تأکید کرده بود که عکسها با کیفیت پایین اسکن شدهاند و «در مواردی زیرنویسها بهعلت نورخوردگی و تنظیمات نامناسبِ اسکنر (یا شاید دستگاه فتوکپی!) قابل رؤیت نیستند و یا کنارههای عکس اسکن نشده است». | 748 | 15 | Loading... |
27 انتشار هزاران عکس قاجاری در اینترنت برای اولین بار
لینک مجموعه عکسها روی گوگل درایو: drive.google.com | 533 | 19 | Loading... |
28 یکی از تکنیکهای مورخان فاشیست کریپتو غربی برای تضمین «تداوم کشورداری ایران»، جایگزینی مفاهیم «فتح» و «اتحاد» است. به نظر می رسد که حاکمان تورک ترکستان و آذربایجان که بر کشور ایران حکومت کرده اند این کشور را فتح نکرده اند، بلکه برای حفظ و تداوم کشورداری ایران، آن را «یکپارچه» کرده اند. از این گذشته، به گفته بسیاری از مورخان غربی، حتی مغول ها نیز همین هدف را دنبال می کردند!
اگر خاستگاه فاشیسم «آریایی» اروپا را به یاد بیاوریم، تعجب آور نیست. به گفته آنها، تنها مردم «آریایی» قادر به دولت و فرهنگ هستند. اقوام تورک و مغولی بنا به تعریف توهمی مورخان جاعل اروپایی قادر به تشکیل دولت و فرهنگ نیستند.....
این مورخان جاعل همیشه در مورد این حرف که..... پس چرا ایرانی ها همواره زیر سلطه ی تورک ها بوده اند اگر تورک ها قادر به تشکیل دولت نبودند اند.....سکوت کرده اند.
یکی از بیشترین قربانیان این تبلیغات دروغین، صفویان آذربایجان هستند. این بار فرصت کردیم به این چرندیات پاسخ دهیم از زبان خود بنیانگذار دولت صفوی، شاه اسماعیل:
در سال 1505 شاه نامه ای به دوک ونیز فرستاد:
«(از) سلطان اسماعیل صوفی که سلطنتش به خواست حق تعالی جاودانه خواهد بود تا سلطان ونیزیان دوست بزرگ ما که خداوند سلطنتش را بسط دهد. یک ذهن می تواند عشق ما به تو را درک کند...بگذار بدانی که من با موفقیت بزرگ تمام ایران را فتح کردم..."
@ttariximiz
پی برومت، «اسطوره شاه اسماعیل صفوی...»، ص 348
🛑🛑🛑🛑
بله دوستان بنا به سندی که ارائه کردیم سرزمین ایران در زمان صفویه بخشی از آذربایجان بود چون صفویه خود را فاتح ایران می نامد و شاه اسماعیل در زمان تاجگذاری به اسم پادشاه آذربایجان تاجگذاری کرده بود....صفویه حکومت آذربایجانی می باشد. | 678 | 17 | Loading... |
29 Media files | 644 | 10 | Loading... |
30 🎼 🎶🎵
🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟
ایوب یعقوبوف-
-"Yenə o bağ olaydı"
موسیقی: الچیک ایمانوف
ترانه: میکائیل موشفیق
اینها مشهورترین اشعار این شاعر بزرگ است که غزلیات عاشقانه اش در سادگی و در عین حال معنای عمیقشان چشمگیر است. روح را لمس می کند، دل را شاد می کند، خاطرات جوانی را زنده می کند....
برای مدت طولانی تصور می شد که میکائیل این خط را به همسر محبوب خود دلبر اختصاص داده است. البته کسانی که در این مراسم حضور داشتند، می دانستند که اینطور نیست، اما همه به دلیل ملاحظات شناخته شده سکوت کردند. شایعات متفاوت بود. و فقط در اواخر قرن گذشته معلوم شد او عاریفه ممدهنلی، خواهر نویسنده آنورا ممدهنلی است. خود عاریفه قبل از مرگش به رافائل حسینوف روزنامه نگار معروف این مسئله را گفته بود.
امروز صد و شانزدهمین سالگرد تولد شاعر برجسته میکائیل موشفیق است که علیرغم عمر کوتاه خود آثار قابل توجهی در ادبیات آذربایجان از خود به جای گذاشت.
🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟
@vaje_torki | 566 | 10 | Loading... |
31 Media files | 652 | 25 | Loading... |
32 Media files | 575 | 5 | Loading... |
33 می دانیم که خود صفویان به شدت به فرهنگ چادرهای عشایری(یورت=چادرهای فرهنگی تورک) وابسته بودند.
علیرغم اینکه پایتخت های صفویه در تبریز، قزوین و اصفهان قرار داشت، بیشتر دوران سلطنت شاه صفوی به حرکت در اطراف امپراتوری و زندگی در یک منطقه همراه با چادر(سورت) سپری شد.
@vaje_torki
سی پی میچل، «شمشیر و قلم: دیپلماسی در ایران اوایل صفویه، 1501–1555»، ص 289 | 458 | 10 | Loading... |
34 Media files | 551 | 13 | Loading... |
35 ❇️ ساجیان یا بنیالساج دودمانی بودند که میان سده سوم تا آغاز سده چهارم هجری بر آذربایجان فرمانروایی میکردند. خاستگاه و مرکز فرماندهی آنان شهر استروشن در تاجیکستان کنونی بوده است. در لغتنامه دهخدا ساج معرب ساگ آمده است. با درنظر گرفتن اصالت تورکی سغدی ساجیان، میتوان آنان را به ساگاها و ساگیان نسبت داد که در آسیای میانه میزیستهاند. بیشتر محققین آنان را تورک میدانستهاند. در اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم، آذربایجان، برخلاف مناطق شرقی و مرکزی ایران امروزین، در اختیار خلیفه عباسی بود. به این معنی که مستقیما از طرف خلیفه امیری برای آنجا تعیین میشد. زمانی که تورکان در دربار عباسیان بهقدرت رسیدند، فرمانروایی مناطق مختلف به دست آنها افتاد. یکی از این فرمانروایان که خاندانش برای چند دهه قدرت را در آذربایجان برعهده داشتند، ابوالساج است. خاندان فرمانروایی ساج، پس از گمارده شدن بر آذربایجان، شهرهای مراغه و سپس اردبیل را به عنوان پایتخت برگزیدند.
@Ttariximiz | 576 | 14 | Loading... |
36 ❇️مطلبی از کتاب تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در قرن نوزدهم میلادی
متن پیاده شده قسمتهایی از آن در خصوص خیانتهای عنصر تاجیکی در تاریخ ایران را ببینید:
در اواخر سلطنت فتحعلی شاه ، بواسطه نفوذ عباس میرزا نایب السلطنه، یک عده رجال آذربایجانی مصدر کار شدند و نایب السلطنه نیز از آنها حمایت میکرد، در مقابل یک عده رجال درباری طهران وجود داشتند که آنها جداً مخالف رجال آذربایجانی بودند. رفته رفته این مخالفت اهمیت پیدا نمود و دو دستگی بین رجال درباری ایران بوجود آمد. یکی را دسته رجال درباری طهرانی و دیگری را دسته رجال آذربایجانی نامیدند، در نتیجه همین دو دستگی بود که اختلافات ترك و فارس پیدا شد. در جزء عده آذربایجانی ها آن کسانی بودند که اول در اطراف عباس میرزا نایب السلطنه بودند و پس از مرگ او دور محمد شاه را گرفتند و تا اوائل سلطنت ناصر الدین شاه هم اینها نفوذ داشتند و بعد از مرگ میرزا تقی خان امير كبير دورة آنها سپری شد و دیگر چندان اسمی از آنها برده نمیشود. عمال دولت انگلیس در این مدت سرو سرشان با دسته درباری فارسی زبان بود و مخالف رجال آذربایجانی بودند، بر عکس با دسته در باری تهرانی یا بقول خودشان رجال فارسی زبان ، هم افق و نسبت بآنها همیشه خوشبین بودند و خیلی هم سعی داشتند که اگر بتوانند ، دولتی از فارسی زبانان در جنوب تشکیل بدهند. تا باین وسیله مقاصد آنها بهتر نتیجه برسد و ادعا میکردند که عنصر خالص ایرانی های فارسی زبان هستند و اینها هستند که جداً برله انگلیسیها مشغول کارند.
اما رجال آذربایجانی و قشون آذربایجان، همراه عباس میرزا نایب السلطنه در جنگهای یزد، کرمان و خراسان فداکاریهای زیاد نموده و جلو افتاده بودند. شجاعت و رشادت آنها در این جنگها بتمام ایرانیان معلوم شده بود و همه کس میزان قدرت و نفوذ آنها را فهمیده بود.
تا موقعی که فتحعلی شاه زنده بود تمام امور دولتی در دست رجال فارسی زبان بود ، حتی حکام ولایات و ایالات نیز از آنها انتخاب میشدند ولی بعد از مرگ فتحعلی شاه این ترتیب بکلی تغییر کرد. رجال آذربایجانی همراه شاه جدید طهران آمدند و دور شاه را گرفتند از این پس بهمه جا حاكم ترك زبان مأمور گردید و همراه هر يك از آنها یک عده نظامی آذربایجانی اعزام شد که از حکام آذربایجانی حمایت کنند و طولی نکشید که تمام رشته های امور دولتی بدست رجال ترك زبان افتاد که همه آنها آذربایجانی بودند.
رالینسون در کتاب خود چنین مینویسد: و هنگامی که ما بخلیج فارس لشکر فرستادیم. در فارس و اصفهان هیچ نوع مخالفتی نسبت به قشون اعزامی ما نشان داده نشد بلکه مردم خیلی خوشحال بودند که بوسیله این قشون گریبان خودشان را از دست حکام ترک زبان خلاص خواهند نمود.» از اشخاص معروفي كه جزء دسته فارسی زبان بودند یکی اله یارخان آصف الدوله است که باعث فتنه خراسان شد و یکی هم میرزا آقاخان نوری است که تا حال چندین بار از او اسم برده شده و اينك صدر اعظم ایران شده بود، دستورهای مهمی داشت که باید بتفع دولت انگلیس در این مقام اجرا کند. اينك بعد از قتل ميرزا تقی خان امیر کبیر رجال فارسی زبان ایران نفس راحتی کشیدند که مخالف بزرگ آنها از بین رفت و دنیا بکام آنها شد. | 609 | 20 | Loading... |
37 ❇️ مطلبی از کتاب تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در قرن نوزدهم میلادی
در جلد دوم کتاب مذکور در فصل ۳۰ در مورد منازعه آذربایجانیها(ترکها) و تهرانیها(عنصر تاجیکی) مطالب منحصر بفردی وجود دارد.
۱- آذربایجان و آذربایجانی بودن نماد ترک بودن در این کشور بوده است.
۲- قاجارها را به نحوی آذربایجانی-ترکی دانسته و خواهان کنار گذاشتن آنها از حاکمیتند.
۳- عنصر تاجیکی از هجوم انگلیس به ممالک محروسه بسیار خرسند بوده و با انگلیسیها همکاری می کردند.
۴- انگلیسیهااز فاکتور قومی برای تسلط بر ایران استفاده کرده و طرف فارسها را می گرفتند و هویت تراشیها و تاریخ سازیها یقینا بخش مهمی از آن بوده است.
۵- فتحعلیشاه طرف تاجیکها بوده است که ضربه مهمی در تغییر هویت ترکی تهران بوده است.
۶- امیر کبیر طرف آذربایجانیها و ترکها بوده است و بر خلاف ادعاها به هویت تاجیکی نداشته است.
۷- بعد از قتل امیر کبیر ناصرالدین شاه و جانشینانش دنباله رو فتحعلی شاه شده و تاجیک بازی پیشه کرده اند و یقینا تحقیرهای امروزی از طرف تاجیکها نتیجه بلاهت و عدم دوراندیشی این سلاطین ترک پشت کرده به هویتشان است.
@Ttariximiz | 1 434 | 39 | Loading... |
38 ایران اینتر نشنال چرا تا به حال هیچ گزارش و پستی در مورد توهین به تورکان در ایران ارائه نکرده است؟؟؟؟
@vaje_torki | 482 | 2 | Loading... |
03:05
Video unavailableShow in Telegram
‼️📝 تعدادی از ارامنه که اصالت تورکی قیپچاقی دارند و معرفی کتب تاریخیشان به تورکی قپچاقی.
@ttariximiz
18.93 MB
👍 9
03:05
Video unavailableShow in Telegram
‼️📝 ارامنه با اصالت تورکی قیپچاقی و کتابهایشان به تورکی قپچاقی.
@ttariximiz
18.93 MB
🤨 3
من سنه محتاج دئییلم
من سنین دالینجا دئییلم
من سنسیز قالان دا دئییلم
من سندن اوجالارا چیخابیلمم
بیر آیری اوزه داها باخابیلمم
بیر چایام سنه دونوک آخیرام
هارا بورولسام دا سنه باخیرام
قوپانمارام سندن کورپه کیمی
آدینی سسلرم صبحه کیمی
من سندن بیر پارچایام
سن دنیز من ده دریایام
شپه لرینی قیسسالت
دالغالاری آلچالت
قوی قوجاغینا دوشوم
دوداقلارینلا اوپوشوم
ARS
@Ttariximiz
❤ 14
عاشیق اولارکن دئدیم من اوددوم جواهیری
بیلمدیم شپه ده بوغاجاق اوزن ماهیری
آند ایچمیشدیم داها سئومیم هئچ گوزلی
تبریکلهیین آند سیندیدان او فتان ساحیری
ARS
@Ttariximiz
❤ 9
Repost from واژگان شگفت انگیز تورکی
Photo unavailableShow in Telegram
شاه طهماسب به عنوان پادشاه آذربایجان در خاطرات خود قلعه ی وان را به تورکی "ساری قایا" می نامد.
@vaje_torki
🥰 13👍 4