سخنان و حکایات عارفانه
اشعار ،سخنان و تفاسیرِ بزرگان و عارفان و بزرگان
Ko'proq ko'rsatish192
Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
Ma'lumot yo'q7 kunlar
Ma'lumot yo'q30 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
برای هیچ متعصبی دلیل نیاور!
با او مجادله نکن، او جبهه می گیرد
کسی که جبهه گرفت دیگر فکر آموختن نیست بلکه به فکر پیروزی است
بگذار او خودش کنجکاو شود و عقایدش را نقد کند.
تنها به او دو کلمه بیاموز؛
"شک کن"
این آغاز تغییر است...
کسانیکه نمیخواهند به عقایدشان شک کنند "متعصب" اند.
کسانیکه نمیتوانند به عقایدشان شک کنند "احمق" اند.
و کسانیکه میترسند به عقایدشان شک کنند "برده" هستند...
برتراند راسل
تمامی سنت های روحانی با زنان مخالف بوده اند. آنان به اين سبب با زنان مخالف بودند زيرا كه با زندگی مخالف بوده اند و برای نابود كردن زندگی، اساسی ترين چيز اين است كه مرد و زن را از هم جدا كنی.
آن ها با هر خوشی مخالف بوده اند، با هر عشق و سرزندگی مخالف بوده اند. راه آسان اين بوده كه زن را تحقير كنند و تا حد ممكن او را از مرد دور كنند، به ويژه درصومعه ها.
زنان موجوداتی رتبه دوم بودند. در سطح مردان قرار نداشتند.
طبيعتاً خيلی از چيزها مختل شدند.
اين سبب شد كه تمام بازيگوشی، شوخ طبعی و سرخوشی از زندگی گرفته شود و اين هم برای زنان و هم برای مردان ساختاری بسيار خشک ايجاد كرد. زن و مرد بخش هايی از يک كل هستند،
و وقتی اين ها را ازهم جدا كنی، آن ها پيوسته چيزی را كسر دارند ، و آن فاصله نمی تواند پر شود و آن فاصله مردمان را جدی می سازد، جدی های بيمارگونه و منحرف و از نظر روانی نامتعادل
اين سبب مختل سازی هماهنگی طبيعی می شود، تعادل زيست شناسی را برهم می زند،
اين وضعيت چنان مصيبتی است كه انسان قرن هاست از آن در رنج بوده است
اوشو
روزی ده مرد وارد رودخانهای تند و خطرناک شدند. وقتی به ساحل دیگر رسیدند متوقف شدند تا ببیند که آیا همگی به سلامت رسیدهاند. ولی هر نفر فقط تا عدد ۹ را شمرد "همه را میشمرد جز خودش را...."
یک رهگذر که ناله آنان را در مورد فرد گمشده شنید، آنان را شمرد و دریافت که ده نفر هستند. سپس او از هر یک از آنان خواست تا بشمارد. و وقتی که شمرد فقط ۹ تن را شمارش کرد. آن مرد بیگانه به سینهی هر یک زد و گفت، "تو دهمین نفر هستی!"
این عملکرد مرشد است: که دستش را روی قلب تو بگذارد و به تو بگوید، "دهمین نفر تو هستی..!"
تو همه جا را میگردی، به جز وجود خودت را
تو همه را میشماری ولی آنگاه که به عدد ۹ میرسی، یکی کسر است!
و آنگاه برای همیشه و همیشه به دنبال آن یکی میگردی و آن را نمییابی. زیرا آن یکی خودت هستی.
انسان لحظهای که خودش را بیابد یک امپراطور می شود.
سه نفر محكوم به اعدام با گیوتین شدند؛
یک کشیش، یک وکیل دادگستری و یک فیزیکدان .
در هنگام اعدام؛ کشیش پیش قدم شد؛ سرش را زیر گیوتین گذاشتند و از او سؤال شد: حرف آخرت چیست ؟
گفت : خدا،خدا،خدا....
او مرا نجات خواهد داد،
وقتی تیغ گیوتین را پایین آوردند، نزدیک گردن او متوقف شد.
مردم تعجب کردند؛ و فریاد زدند: آزادش کنید،
خدا حرفش را زده، و به این ترتیب نجات یافت
نوبت به وکیل دادگستری رسید؛ از او سؤال شد: آخرین حرفی که میخواهی بگویی چیست؟
گفت : من مثل کشیش خدا را نمیشناسم اما درباره عدالت میدانم؛
عدالت،عدالت ،عدالت...
گیوتین پایین رفت ،اما نزدیک گردنش ایستاد.
مردم متعجب، گفتند : آزادش کنید، عدالت حرف خودش را زده! وکیل هم آزاد شد
آخر کار نوبت به فیزیکدان رسید؛
سؤال شد: آخرین حرفت را بزن
گفت :من نه کشیشم که خدا را بشناسم، و نه وکیلم که عدالت را بدانم ،اما میدانم که روی طناب گیوتین گره ای است که مانع پایین آمدن تیغه میشود،با نگاه به طناب دریافتند که علت پایین نیامدن تیغه چه بوده است، و گره را باز کردند،
تیغ بر گردن فیزیکدان فرود آمده و سر او را از تن جدا کرد.
چه فرجام تلخی دارند آنان که واقعیت را میگویند و به «گره ها» اشاره مى كنند.
چند نفری که در جستجوی آرامش و رضایت درون بودند نزد استادی رفتند و از او پرسیدند:
استاد شما همیشه یک لبخند روی لبت است و به نظر ما خیلی ارام و خشنود به نظر میرسی لطفا به ما بگو که راز خشنودی شما چیست؟
استاد گفت:
بسیار ساده است
من زمانی که دراز میکشم ، دراز میکشم.
زمانی که راه میروم ، راه میروم.
زمانی که غذا میخورم ، غذا میخورم.
آن چند نفر عصبانی شدند و فکر کردند که استاد آنها را جدی نگرفته
به او گفتند که تمام این کارها را ما هم انجام میدهیم، پس چرا خشنود نیستیم و آرامش نداریم؟
استاد به آنها گفت:
زیرا زمانی که شما دراز میکشید به این فکر میکنید که باید بلند شوید
زمانی که بلند شدید به این فکر میکنید که باید کجا بروید
زمانی که دارید میروید به این فکر میکنید که چه غذایی بخورید.
فکر شما همیشه در جای دیگر است و نه در آنجایی که شما هستید
به این علت است که از لحظه هاتان لذت واقعی را نمیبرید
زیرا همیشه در جای دیگر سیر میکنید
و حس میکنید زندگی نکرده اید و یا نمی کنید
معموﻻ ﻣﺬهبیون ﺩشمنان ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩشمن خدﺍ و ﺷﯿﻄﺎﻧﯽ معرفی میکنند و همین ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ دوست دارند انجام دهند و آن را گردن ﺧﺪﺍ بیندازند.
برتراند راسل
اگر من توسط هر چه که در بیرون
روی میدهد برآشفته شوم،
اگر هر کسی از بیرون بتواند
درون مرا تحت تأثیر قرار بدهد
و آن را عوض کند، یک اسیر خواهم بود.
اینگونه من وابسته هستم.
اگر از تأثیرات بیرونی آزاد شوم،
اگر هرچه که بخواهد در بیرون
اتفاق بیفتد من تغییر نکنم،
این شروع دستیابی به خود
و رسیدن به رهایی است.
Photo unavailableShow in Telegram
باید به کودکان آموخت که جهان بی باتوم و گلوله زیباتر است.
باید به فکر ساختن یک بادبادک بود.
هنوز هم با مشتی نخ و کمی کاغذ می شود به گیسِ طلای خورشید رسید.کودکی که با مسلسل بازی کند جهان را نجات نخواهد داد.
#اوریانا_فالاچی
انسان حقیقی مثل کودکی است که در ساحل دریا سنگ ریزه جمع میکنـد. از آفتـاب لـذت میبرد. از هواي مرطوب و شور خروش امواج و پهناي دریا. لذت دویدن بـه ایـن سـو و آن سو، جمع کردن گوش ماهی و سنگهاي رنگارنگ بدون هیچ هـدفی.
ایـن هـا هـیچ فایده ای ندارند، آنها را نمیتوان در بازار فروخت. فقط کودک را ببینید کـه در سـاحل قصرهای شنی میسازد. هیچکس در این قصرها زندگی نخواهد کرد. کـل ایـن فعالیـت فقط یک بازي است. لذت در ساختن قصر شنی است و بعد کودك آن را نابود میکنـد. کودک را هنگامی که قصر را نابود میکند نگاه کنید، ببینید چگونه میپـرد، از شـادي فریاد میزند، او قصر را ساخت و بعد آن را نابود کرد.
آری...چگونه زیستن را از کودکان بیاموزید. از کودکـان بیاموزیـد چگونـه کیفیـت کارتـان را
تغییر دهید. وقتی که کار به بازی تبدیل شود فردی معنوی هستید.
اوشو
Boshqa reja tanlang
Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.