فضانوردِ آنلاین
نوشته ها و ساخته های ذهن یک فضانوردِ آنلاین اینجا از کتابها و افکارم مینویسم Contact : @Hilo9010bot - عجیب است: عدم امکان تنهابودن و عدم امکان تنها نبودن. آدم هر دو را مىپذیرد. دوتایى با هم سودمندند. آلبرکامو
Ko'proq ko'rsatish296
Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
Ma'lumot yo'q7 kunlar
Ma'lumot yo'q30 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
طغیان او، همچون بسیاری از روشنفکرانی که در برابرشان موضع میگرفت آن نبود که تخته سنگ را از دوشش بر زمین اندازد، بلکه در آن بود که برغم، آن تخته سنگ، در شادمانی فرودستان شریک شود و اخلاق خود را از آنها در زمین بازی فوتبال بیاموزد، اینکه «فرد» را نفی کند و «گروه همبازیها را جایگزینش کند تا در کُنش بازی (فوتبال و تئاتر) هم خوشبختی، هم اخلاق و هم شورش و طغیان را بازیابد. شاید بتوان به این وجدان، نام وجدانی سیزیفی داد، که رفتهرفته، در کوچه خیابانهای محلات فقیر الجزایر و روی نرمی خوشبخت شنهای ساحل زیر آفتاب سخاوتمند و آبی بیپایان دریا و نسیم فرحبخش و دختران زیبایی که در همه سو میدید تعریف میشد: همه این زیباییهایی که برای آنها نه نیازی به در پاریس بودن داشت، نه نیازی به با روشنفکران نشست و برخاست داشتن؛ نه نیازی به گرفتن ژستهای متفکرانه ، نه نیازی به اعلام برائت از سلایق مردمی و زندگی روزمره و تفریحها و شادمانی بیدلیل و سکوت سرشار و خاموشی پر معنایشان.
@onlineastronaut
ناصر فکوهی
❤ 1
طغیان بخشی تفکیکناپذیر از روح کامو بود، همانگونه که همبستگی با آنها که هیچ نه در دستانشان، نه در سفرههایشان، نه بر زبانشان نداشتند: همه آن مردمانی که فقط میخواستند از این زیباییهای ارزان قیمت و در دسترس آب و هوای گوارا، روزهای شادی، ساحل ِ پُرهیاهو، لذت ببرند و در سکوتشان جهان را برای خود تفسیر کنند، بدون آنکه نیازی داشته باشند تا این سکوت را برای روشنفکران یا دولتها معنا کنند. از این روست که در نگاه کامو، آوانگاردیسمی بسیار جلوتر از زمانه خود را می بینیم: یک وجدان بیدار اما شادمان، آوانگاردیسم در اینکه نیازی به آن نیست که دست از خوشبخت بودن و حتی افراط در خوشبختی، در عشق و دلدادگی بکشی، تا بتوانی دیگران را خوشبخت کنی.
@onlineastronaut
ناصر فکوهی
کامو نمیتوانست خوشبخت نباشد چون جهان آکنده از نگونبختی است اما بر این باور بود که خوشبخت بودن نه در بیتفاوتی به فقر جهان بلکه با تامل و چاره اندیشی برای آن ممکن است با معنا دادن به جهان و حتی به نومیدی، با قدرت داشتن نه برای سلطه بلکه برای سلطهستیزی.»
@onlineastronaut
ناصر فکوهی
❤ 1
هر دوی شما ستاره اید، فراموش نکنید. وقتی ستاره ها میلیارد سال قبل منفجر شدن،همه چیز این دنیا رو تشکیل دادن، هرچیزی که ما می شناسیم ذرات ستاره هاست،پس یادتون نره شما ذرات ستاره هستید. برای زایش ستاره ای رقصنده، باید آشفتگی و شوریدگی در درون خویش داشت.
@onlineastronaut
وقتی نیچه گریست
❤ 1
ما از کدام ستاره، اینجا کنار هم فرود آمدهایم؟ از افرادی که از رازهای ما آگاه میشوند و ما را در موقعیتهای حساس، غافلگیر میکنند، بیزاریم. آنچه در چنین مواقعی نیاز داریم، نه همدردی، که فرصتی برای تسلط دوباره بر هیجانات است.
@onlineastronaut
وقتی نیچه گریست
هنوز بر ارزشیابی ادبی در جامعه ما حکم «کی دوست کیست؟» بیشتر حاکمیت دارد تا مقولات ادبی و نقد ادبی و ارزشیابی های مبتنی بر زیبایی شناسی.
اکثریت قریب به اتفاق جنگ ها و برگزیده های شعر و قصه معاصر در ایران بر اساس «آیین دوست یابی» تدوین شده اند تا اصول مبتنی بر زیباشناسی.
@onlineastronaut
رضا براهنی
هنر زندگی کامجویی در هر لحظه و هر مکان است و لذیذترین و ماندگارترین لذتها نه ذهنی هستند و نه همیشه اخلاقی.
آریستیپوس، فیلسوف یونانی لذتگرا (356 ـ 435 پیش از میلاد)
خوب خاطرم هست که وقتی این جمله را نوشتم چه حسوحالی داشتم. سالهای پُرتبوتاب دههی شصت بود که هر چه به پایانش نزدیکتر میشدیم، داغتر و مهیجتر میشد. در آن دورهی زمانی خاص، لذتگرایی محافظهکارانهی اپیکور برایم حکم نصیحتهای کسلکننده و بزدلانهی افراد سالخورده و میانسال را داشت. از نظر اپیکور لذت منفی یعنی فقدان درد، غایت زندگی است اما از نظر آریستیپوس لذت مثبت و حاضر، هدف و معنای اصلی زندگی است. اپیکور معتقد است که انسان هر چه بیشتر از اجتماع دوری کند سعادتمندتر و راضیتر است اما آریستیپوس معتقد است که اگر انجام فعالیت اجتماعی و سیاسی لذت به همراه دارد، باید آنها را انجام داد (بهخصوص برخی فعالیتهای اجتماعی که همراه با ارضای کامل است). به زعم آریستیپوس انسان معمار کاخ لذت خویش است.
@onlineastronaut
هربار که که معنی زندگی را فهمیدم، عوضش کردند، دانیل ام کلاین
آریستیپوس معتقد بود که هدف تمام اعمال ما لذت است پس برای کسب لذت نیازی هم به رعایت کردن عرفهای اجتماع نیست. آریستیپوس تنها یک قید را برای لذت بردن لازم میدانست و آن اینکه ما صاحب و کنترلکنندهی لذت باشیم نه لذتْ کنترلکننده و ارباب ما. چون در غیر این صورت لذت تبدیل به کاری از روی بیمیلی میشود که حتا ممکن است منجر به از دست رفتن کنترل شخص بر خودش شود. این فیلسوف یونانی مخاطبانش را تشویق میکرد به چیزی تبدیل شوند که امروزه از آن به عنوان لذتجوی صرف، پیرو هوای نفس و حیوان کامل یاد میکنند.
@onlineastronaut
هربار که که معنی زندگی را فهمیدم، عوضش کردند، دانیل ام کلاین
یقینا هر لبخندى که دیدهام خواستهام ببوسمش و هر خونى بر گونهها و هر اشکى که بر چشمى دیدهام خواستهام بنوشمش و بر گوشت تمام میوههایى که شاخهها به سویم خم مىکردند دندان بفشارم. در هر مسافرخانه یک گرسنگى به پیشواز من مىآمد. در برابر هر چشمه یک تشنگى در انتظارم بود. تشنگى هر چشمه مخصوص خودش بود و دلم مىخواست کلمات دیگرى براى نشان دادن امیال دیگرم داشته باشم.
«باید که دید تو از جهان، هر لحظه نو باشد.»
خردمند آن است که ازهر چیز به شگفت درآید.
اى ناتانائل، تمام دردسر تو از تنوع سرمایههاى توست و حتى نمىدانى کدامیک از سرمایههاى خود را «بین آنها» ترجیح مىدهى و نمىفهى که یگانه سرمایه در این جهان خود زندگانى است؛ و کوچکترین لحظه زندگانى باز هم نیرومندتر از مرگ و منکر اوست. مرگ جز مجالى براى پیدایش زندگانىهاى دیگر نیست. تا همه چیز مدام نو گردد، تا هیچ صورتى از زندگانى، بیش از آنچه براى خودنمایى لازم است آن را در بند نگه ندارد.
@onlineasrronaut
مائدههای زمینی، آندره ژید
Boshqa reja tanlang
Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.