روزنوشتهای امیر رحمتی
ارتباط با ادمین: @amirrahmatii هر گونه برداشت مطلب با ذکر منبع مجاز می باشد.
Ko'proq ko'rsatish245
Obunachilar
-124 soatlar
-17 kunlar
-130 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
خرچنگهای مردابی
حبیب
@dailycommunes
Habib-Kharchanghaye-Mordabi-256.mp38.85 MB
چنان زیستن که میاندیشی مابین نوادگان کوروش کبیر تاوان دارد. اینجا اگر میخواهی زندگی کنی باید بیاموزی چیزی بگویی و چیزی باشی. فیالمثل از آزادی بیان حرف بزنی اما منظورت فقط آزادی بیان موافقانت باشد. می توانی از حکومت مردم سخن برانی اما هیچ گاه جرات برپایی یک همه پرسی را نداشته باشی. میتوانی ادعا کنی اصل بر برائت است و لیکن با کوچکترین نشانه ای دیگران را مجرم فرض کنی. میتوانی صبح تا شب آروغ روشنفکری بزنی اما در عمل بندهی ارزشهای متحجرانهی پدرانت باشی. میتوانی ادعا کنی در دنیای مدرن تخصص حرف اول را میزند بعد بی سر و صدا بچسبی به همان چاپلوسان و متملقانی که تو آنان را متعهد میدانی به خودت و آنچه میخواهی.
میتوانی مدعی روشهای علمی و شناختی باشی اما در عمل تصمیمات و اقداماتت بر پایه اعتقادات و خرافات، شنفته ها و شبهات باشد.
اینجا سرزمین دورویی ها و دو رنگی هاست. اینجا اگر بخواهی خودت باشی و ظاهر و باطنت یکی باشد، رجاله ها و لکاته ها اگر چون فریدون فرخزاد مثله ات نکنند، چنان بلایی به سرت میآورند که صادق هدایت وار اتاق گاز را به زیستن میانشان ترجیح بدهی.
کی چنین ریاکار و دو رو شدیم ما؟! چه شد که حتی دورویی و دروغمان را تعارف و تقیه نام نهادیم و تقدیسش کردیم؟! از کدام روز سیاه برای هیچ دروغ گفتیم و تهمت بستیم و پیمان شکستیم و این و آن را بر ترازوی ناتراز قضاوت خود نشاندیم؟!
فجیع آن است که بدانیم تا بوده همین بودهایم. همین مردمان فاسق منافق؛ که اگر نبودیم آن همه در شعر حافظ و خیام و دیگران حرف از دوز و دغل و ریا نبود.
آری زیستن چنان که میاندیشی در این برهوت تعصب و تحجر تاوان دارد. پوستت باید کلفت باشد. بشنوی و به هیچ بگیری. ببینی و بگذری. بشکنی و بند بزنی. اینجا هنوز لاتهای کوچه خلوت فیلمفارسی اعتبار دارند. به لبخندها و تحسینها و زنده بادها غره نشو. اینجا هنوز فرزندان زنان و مردانی که صبح با مصدق بودند و عصر بر مصدق، زنده اند و نفس میکشند. حواست را جمع کن سادهلوح! اینجا هنوز ملیجکها پادشاهند!
@dailycommunes
👍 1
ابتدا به سراغ کمونیستها آمدند،
من سکوت کردم چرا که کمونیست نبودم.
بعد به سراغ سوسیالیستها آمدند،
من سکوت کردم زیرا سوسیالیست نبودم.
بعد به سراغ یهودیها آمدند،
من سکوت کردم چون یهودی نبودم.
سپس به سراغ خودم آمدند،
و دیگر کسی نبود تا به اعتراض برآید.
مارتین نیمولر
@dailycommunes
اما چشمات
حجت اشرفزاده
@dailycommunes
Hojat Ashrafzade - Amma Cheshmat.mp39.85 MB
Hammasini ko'rsatish...
Sattar - Akharin Talash (Noyan Bahadori Remix).mp310.32 MB
Hammasini ko'rsatish...
Cinare Melikzade-Man Ozum Gederem.mp3.mp38.42 MB
برای پیاده روی
برای خیابون گردی آخر شب با ماشین
@dailycommunes
Dj Saliim - Waking Night 8.mp388.59 MB
❤ 1
توصیه به مطالعه کتابی که خود هنوز نخواندهاید امر قبیحی است اما اجازه بدهید من مرتکبش باشم. گویا مقدر شده بود در این روزها که من بیش از همیشه به گرفتاری ام در تله نصیحت واقف شده ام به ناگاه این کتاب هم چون شاهدی از غیب (بخوانید انتشارات آریاناقلم) بر من نازل شود و تلنگری جدی بر لزوم ترک این عادت بد باشد.
دو سال پیش بود به گمانم که در جمع خانواده بر منبر نشسته بودم و چون حکیمی دانا برادرم را به اصلاح سبک و شیوه زندگی تشویق میکردم. در اثنای افاضاتم حس کردم موجب رنجشش شده ام و چه بسا که اگر برادر بزرگترش نبودم و او نیز مبادی آداب نبود لیچاری نیز نصیبم میکرد. آن شب تا ساعتها نخوابیدم و به تجربه زیست او و خودم فکر کردم. هر دو در مقاطعی از زمان لذت برده بودیم و در مقاطعی نیز سختی کشیده بودیم. نتیجه اما متوازن بود. او در بسیاری جهات چنان میزیست که من آرزو داشتم اما نمی توانستم و او نیز لابد چون من به وجهی از زندگی من آرزومند بود. واقعیت اما این بود که من و او هر دو از زندگی راضی نبودیم. حالا که من و او از هر حیث مشابه بودیم کدام برتری من باعث میشد من ناصح باشم و او منصوح؟! چه کسی می توانست ثابت کند که من راه درست میروم و او راه خطا؟ اصلا کیست که بگوید همه آدمها باید از یک مسیر بروند؟ با یادآوری تمام ضعفها و کمبودهایم دچار عذاب وجدان غریبی شده بودم که باعث شد شب بعد نه از روی رنگ و ریا که با تمام وجودم جلوی همه از او به واسطه رفتار زشت نصیحت گرم عذرخواهی کنم.
نصیحت وجه ناگفتهی تلخی دارد و آن همانا خودبرتر پنداری و خود فهیم پنداری ست. معمولا نصیحت گران در لفافه خود را عاقل و دانا و دیگری را ضعیف و نادان میپندارند. حال آن که به اندازهی آدمها روش زندگی وجود دارد و هر کس میتواند با روش خودش بیشترین شادمانگی و رضایت را برای خود فراهم کند.
تلاش باید بکنیم تا از این تله رها شویم، حتی آن گاه که تصور می کنیم سرنوشت نزدیکترین آدمهای زندگیمان برایمان مهم است و مجبوریم توصیه ای برایشان داشته باشیم. واقعیت این است که کمتر آدمی روی این کره خاکی به خاطر حرف و نصیحت دیگران از آنچه دلخواهش است میگذرد. پس آیا بهتر نیست تا از ما نظری و نصیحتی نخواسته اند بر منبر وعظ ننشینیم؟ دنیای بشریت دنیای تنوع ایسمها و ایده ها ست. دنیای نسبیت است و هیچ بنی بشری نمی تواند ثابت کند آنچه او از زندگی درک میکند درست ترین و بهترین است و دیگران اگر به راه او نروند، به کجراهه رفته اند.
این کتاب قطعا برای همه مفید است، خاصه آنان که مثل من دچار سندروم نصیحت گری هستند.
@dailycommunes
Boshqa reja tanlang
Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.