CHAAVOUSH
... نظر به اینکه به گفتههای دولت ایمان نداریم زین پس مصممیم رهبری را خود در دست گیریم و دنیای بهتری سازیم. نظر به اینکه تنها زبان توپ را آشنا هستید و به زبان دیگری تکلم نمیکنید ناچار خواهیم بود لولههای توپ را به طرف شما برگردانیم... قطعنامه #برشت
Ko'proq ko'rsatish1 833
Obunachilar
-1724 soatlar
-857 kunlar
+1 09430 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
☑🖋
در این رابطه، ویدئوی مصاحبهی من با پرشین اواردز را ببینید:
دوستانی که مایل هستن می تونن دو مصاحبه از من رو در لینکهای زیر تماشا کنن:
1)▪️لینک برنامه " نسبت شعر با کلام یا نسبت کلمه به شعر " :
http://www.persianawards.com/programdetails&id=231
http://www.persianawards.com/programdetails&id=1825
سخنران: #عیسی_اسدی
از سری سمینار های کارگروه ادبیات و شعر پروژه بزرگ #جوایز_پارسی
جوایز پارسی
2) ▪️مصاحبه با عیسی اسدی؛ شاعر و نویسنده:
https://www.youtube.com/watch?v=dnH7EOXNQs8
✔
TITLE: #A_MI_MANERA
ARTIST: #GIPSY_K8NGS
1988
🎧
@CHAAVOUSH
03. A Mi Manera.mp39.11 MB
☑🖋
انسان آنگاه تغزلی میشود که نبض زندگیاش با ضربآهنگی ذاتی میتپد و این تجربهای است چنان مهیب که کل معنای شخصیت او را از نو ترکیب میکند. سپس، آنچه در ما یگانه و ویژه است به گونهای چنان بیانگر عینیت مییابد که فرد را به ساحتی کیهانی برمیکشد.
عمیقترین تجربههای ذهنی عامترین آنها نیز هست، چراکه انسان از دریچهی آنها به سرچشمهی هستی میرسد. درونگرایی حقیقی به جمعیتی میانجامد که دور از دسترس در حاشیهماندگان است. به تعبیری مبتذل، جامعیت پدیدهای وابسته به گسترش کمی است، نه محتوایی با غنای کیفی. چنین تعبیری تغزل را پدیدهای حاشیهای و پست میداند، حاصل بیثباتی روحی، بیتوجه به آنکه منابع تغزلی ذهنگرایی تا چه اندازه عمیق و سرزندهاند. بعضی تنها در لحظات بحرانی زندگیشان تغزلی میشوند؛ بعضی تنها در لحظات احتضار، وقتی تمام گذشتگان ناگهان در برابرشان ظاهر میشود و با نیروی آبشاری خروشان بر آنها فرومیریزد. بسیاری هم در پی تجربههای حاد و سرنوشتساز، آنگاه که آشوب درونیشان سر به شورش برمیدارد، تغزلی میشوند. اینگونه وقتی افراد معمولاً عینیتگرا و بیاحساس، که با خویشتن و واقعیت خود بیگانهاند گرفتار عشق میشوند، احساساتی را تجربه میکنند که تمام امکانات فردیشان را تحقق میبخشد. این حقیقت که تقریباً همگان هنگام عاشقی شعر مینویسند شاهدی است بر آنکه امکانات تفکر مجرد برای بیان بیکرانگی درونیشان ناچیز است؛ تغزلی درونی تنها با خمیرمایهای سیال و غیر عقلانی به عینیتی کافی دست مییابد. تجربهی رنج نیز چیزی شبیه همین است.
🖋 #امیلچوران
بر قلههای ناامیدی
مترجم: سپیده کوتی
@CHAAVOUSH
☑🖋
در انتها
دانسته میشود که ما
عاشق شدیم
تا
عاشق شویم و
بشکنیم
#محمود_درویش
@CHAAVOUSH
✔
TITLE: #STAY
ARTIST: #GHOSTLY_KISSES
🎧
@CHAAVOUSH
Ghostly Kisses - Stay.mp37.28 MB
☑🖋
کالیگولا (کایوس): حقیقتی بسیار ساده و کاملا روشن. کمی هم ابلهانه. اما کشفش دشوار و حملش سنگین.
هلیکون: و این حقیقت چیست کایوس؟
کالیگولا: آدمها میمیرند و خوشبخت نیستند.
🖋 #آلبرکامو
#نمایشنامه_کالیگولا
@CHAAVOUSH
✔
TITLE: #NON_HO_PIETA
ARTIST: #MIRANDA_MATINO
1963
🎧
@CHAAVOUSH
Non_ho_pietà.hd.mp33.43 MB
☑🖋
معنای زندگی از فرد به فرد، روز به روز، ساعت به ساعت در تغییر است؛ از این رو آنچه مهم است معنای زندگی به طور اعم نیست، بلکه هر فرد میبایست معنی و هدف زندگی خود را در لحظات مختلف دریابد.
🖋 #ویکتور_فرانکل
📓 #انسان_در_جستوجوی_معنا
@CHAAVOUSH
✔
TITLE: #THE_GREEN_LEAVES_OF_SUMMER
ARTIST: #THE_BROTHERS_FOUR
#FOLK 1963
🎧
@CHAAVOUSH
14 - Brothers Four - Green Leaves Of Summer.mp34.71 MB
☑🖋
باور نمیکند دل من مرگ خویش را
نه نه من این یقین را
باور نمیکنم
تا همدم من است نفسهای زندگی
من با خیال مرگ دمی سر نمیکنم
آخر چگونه گُل خس و خاشاک میشود؟
آخر چگونه اینهمه رویای نونهال
نگشوده گل هنوز
ننشسته در بهار
میپژمرد به جان من و خاک میشود
در من چه وعدههاست
در من چه هجرهاست
در من چه دستها به دعا مانده روز و شب
اینها چه میشود؟
باور کنم که آنهمه عشاقِ بیشمار
آواره از دیار
در کورهراهها همه خاموش میشوند
باور کنم که دخترکان سفیدبخت
بالای بامها و کنار دریچهها
بیوصل و نامراد
چشمانتظار یار، سیه پوش میشوند
باور کنم که دل
روزی نمیتپد
بی آن که سرکِشد گُلِ عصیانیاش ز خاک
نفرین بر این دروغ
دروغ هراسناک
پل میکِشد به ساحلِ آینده شعر من
تا رهروان سرخوشی از آن گذر کنند
پیغام من به بوسهی لبها و دستها
پرواز میکند
باشد که عاشقان به چنین پیکِ دوستی
یک ره نظر کنند
در کاوش پیاپی لبها و دستهاست
کاین نقش آدمی
بر لوحهی زمان
جاوید میشود
وین ذره ذره گرمیِ خاموشوارِ ما
یک روز بیگمان
سرمیزند ز جایی و خورشید میشود
تا دوست داریام
تا دوست دارمات
تا اشک ما به گونهی هم میچکد ز مهر
تا هست در زمانه یکی جانِ دوستدار
کی مرگ میتواند
نام مرا بروبد از یاد روزگار
بسیار گل، که از کف من برده است باد
اما منِ غمین، گلهای یاد کس را پرپر نمیکنم
من مرگ هیچ عزیزی را
باور نمیکنم
میریزد عاقبت
یک روز برگ من
یک روز چشمِ من هم در خواب میشود
زین خوابِ چشم، هیچ کسی را گریز نیست
اما درونِ باغ
همواره عطرِ باورِ من در هوا پُر است.
🖋 #سیاوش_کسرایی
@CHAAVOUSH
❤ 1