cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

پایش سیاست- رضاسلیمانی

"سیاست"، دیگر آن چیزی نیست که در انبوه کتاب‌ها نوشته شود یا سررشته آن در محافل قدرت تقدیر گردد؛سیاست،توان تعیین زیست‌جهان فردفرد انسان‌هاست در هر کوی و برزن ارتباط با ادمین: @soleimani1400

Ko'proq ko'rsatish
Eron347 483Til belgilanmaganToif belgilanmagan
Reklama postlari
164
Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
Ma'lumot yo'q7 kunlar
Ma'lumot yo'q30 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

‏عکس از Reza
Hammasini ko'rsatish...
‏عکس از Reza
Hammasini ko'rsatish...
کنگره آمریکا پس از حوادث 11 سپتامبر و برای جلوگیری از حوادث مشابه، بلافاصله قانون میهن‌پرستی را مصوب کرد که بر اساس آن بسیاری از آزادی‌های عمومی و مدنی شهروندان آمریکایی محدود و مجوز شنود، نظارت و دسترسی به تماس‌های تلفنی، ایمیل، مکاتبات و ... مردم آمریکا صادر شد. تسخیر کنگره توسط هواداران ترامپ باعث شده مجدداً عده‌ای از قانون‌گذاران و سیاستمداران آمریکایی به بهانه جلوگیری از اقدام مشابه و ایجاد بازدارندگی و مجازات شدید افراد به فکر تصویب قانونی جدید افتاده و این بار تحت عنوان مقابله با «تروریسم داخلی» بخش‌های دیگری از آزادی‌های مدنی شهروندان آمریکایی را محدود سازند. در این راستا طیف گسترده‌ای از اقدامات قرار است احتمالاً تحت عنوان «قانون مقابله با تروریسم داخلی» جرم انگاری شده و جلوه دیگری از کنترل دولتی در آمریکا را به نمایش گذاشته شود. این مسئله بدون سابقه نبوده و «گزارش سالانه تهدیدات داخلی» وزارت امنیت داخلی آمریکا در اکتبر 2020 مسئله افراط‌گرایی و تروریسم داخلی خصوصاً برتری جویان سفیدپوست و گروه‌هایی که به دنبال ایجاد تغییرات ایدئولوژیک از طریق خشونت و فساد و سو استفاده از اعتراضات مدنی مسالمت‌آمیز و به خشونت کشاندن آن‌ها را تهدید جدی امنیت ملی آمریکا عنوان کرد. احتمالاً قرار است بر اساس این قانون هرگونه نقد ساختاری حاکمیت، به چالش کشیدن نتیجه انتخابات و فرایندهای قانونی و سیاسی و مقامات این کشور، یا مثلاً تشویق مردم به عدم استفاده از واکسن کرونا یا عدم پذیرش پدیده‌هایی نظیر تغییرات جوی و... ذیل عناوین مبهم و کلی جرم انگاری شود. در این راستا احتمالاً دولت بایدن و کنگره دمکرات در ماه‌های آینده در جهت تحکیم ساختار نهاد دولت در آمریکا به همراهی گسترده جمهوری‌خواهان، جهت تصویب قانون مقابله با تروریسم داخلی اقدام و محدودیت‌های جدی بر شهروندان آمریکا تحمیل خواهند نمود. @abuzargohari
Hammasini ko'rsatish...
📚 ده اثری که دانشجویان علم سیاست باید بخوانند 📝 زهرا سلیمانی‌اقدم مجله «فارین پالیسی» (در سال گذشته) به پیشنهاد استفان والت مارتین، استاد آمریکایی در رشته مسائل بین‌المللی در دانشگاه #هاروارد و مدرسه جان اف کندی (مدرسه‌ای مخصوص به سیاستمداران) ده کتابی را که هر دانشجوی روابط بین‌الملل و مسائل #سیاسی باید بخواند، معرفی کرده است؛ یعنی آنهایی که باید از #تاریخ #جنگ ‌ها و #صلح ‌های دنیا، چرایی آنها و #سیاست حاکم بر روابط بین ملت‌ها مطلع باشند. از آنجایی که سیاستمداران آمریکایی از دانشگاه‌ها و مدارس تخصصی آنها بیرون می‌آیند می‌توان این پیشنهاد والت را برای سیاستمداران نیز توصیه کرد. استفان والت خود معتقد است این ده کتاب بیشترین تاثیر را در اندیشه‌های او داشته‌اند و قطعا خواندن این #کتاب ‌ها برای کسانی که به‌منظور درک سیاست جهان معاصر تلاش می‌کنند بسیار لذت‌بخش خواهد بود. در ادامه ده کتاب پیشنهادی، با قلم استفان والت معرفی‌می‌شوند: 1️⃣« انسان، دولت و جنگ» از کنت والتز (‌۱۹۵۹): یک اثر کلاسیک بی‌نظیر، آن را برای اولین بار سال دوم دانشگاه خوانده‌ام. در این اثر نه‌تنها کنت والتر یک سنخ‌شناسی دقیق را از نظریه‌های مختلف درباره جنگ ارائه می‌دهد (به‌عنوان مثال او آنها را در طبیعت انسان، ویژگی دولت‌ها و اوضاع آشفته بین‌المللی قرار می‌دهد) بلکه انتقادات صریح خود را نیز از تصاویر ارائه شده مطرح می‌کند. این کتاب با تز دکتری والتز حیاتش را آغاز و در فارغ‌التحصیلی من نقش مهمی ایفا کرد. 2️⃣«اسلحه، میکروب و فولاد» جارد دایمون (۱۹۹۸): جارد دایمون در این کتاب با ترکیب کردن علم زیست‌شناسی و تاریخ کلان با روشی ساده توضیح می‌دهد که چگونه تغییرات کوچک در آب و هوا، جمعیت، کشاورزی و امثال اینها روی سیر تکامل جوامع انسانی و در درازمدت روی توازن قدرت اثرات گسترده‌ای ایجاد می‌کند. این اثر یک خواندنی هیجان‌انگیز خواهد بود. نسخه ترجمه شده این کتاب نیز توسط نشر بازتاب نگار زمستان گذشته منتشر شده است. 3️⃣«اسلحه و نفوذ» از توماس شلینگ (‌۱۹۶۵): شلینگ برنده جایزه نوبل است. کسی که ایده‌های هوشمندانه زیادی ارائه داده است. به نظر نمی‌رسد بعضی از ایده‌های شلینگ در عمل به خوبی کار کنند، اما او بیش از هر کس دیگری با روشی واقعا استراتژیک در مورد مسائل نظامی و دفاعی به ما چیز می‌آموزد. 4️⃣«نظاره کردن همچون یک دولت: چگونه طرح‌های خاص برای بهبود شرایط بشر شکست خوردند.» از جیمز اسکات: این یک کتاب واقعی درباره روابط بین‌الملل است. این کتاب یک کشف شگفت‌انگیز درباره ریشه حماقت‌های بزرگ بشر است. اسکات فجایع عجیب و غریب انسانی را به قدرت سیاسی متمرکز متصل می‌کند. 5️⃣«بهترین و درخشان‌ترین» از دیوید هالبرستام (۱۹۹۳): تمام شب را بیدار ماندم تا این گزارش تحریک‌کننده از یک تراژدی بزرگ ملی را بخوانم و یاد گرفتم که مردم را نمی‌توان تمام قد مسئول آنچه انجام می‌دهند، دانست. 6️⃣« ادراک و تصور نادرست در سیاست بین‌المللی» از رابرت جرویس (۱۹۷۵): این کتاب را زمانی خوانده‌ام که در سال ۱۹۷۷ به کلوپ استعدادهای دانشگاه استنفورد ملحق شده بودم. مسلما هنوز هم تنها راهنمای موجود که از مسیرهای روانشناسی می‌تواند ما را به درک سیاست‌های جهان راهنمایی کند، همین کتاب است. 7️⃣« تراژدی سیاست قدرت‌های بزرگ» از جان جی مرشایمر: چرا چیزهای بد برای مردم خوب اتفاق می‌افتد؟ چرا «دولت‌های خوب» کارهای بد زیادی انجام می‌دهند؟ مرشایمر در این کتاب به این سوالات پاسخ می‌دهد. این اثری کاملا شفاف، بحث‌برانگیز و متاسفانه کاملا قانع‌کننده است. ترجمه این کتاب از سوی نشر وزارت امور خارجه منتشر و وارد بازار نشر شده است. 8️⃣«سازمان ملل و ناسیونالیسم» از ارنست گلنر (۱۹۸۳): دولت شکل سیاسی غالب در جهان امروز است و ناسیونالیسم همچنان یک نیروی سیاسی قدرتمند باقی مانده است. این کتاب به شما کمک می‌کند تا بفهمید این اندیشه از کجا آمده و چرا برجا مانده است. 9️⃣«سال‌های کاخ سفید و سال‌های تغییر» از هنری کیسینجر : خاطرات باید همیشه با شک و تردید خوانده شوند. اما در مورد کیسینجر می‌توان استثنا قائل شد. اگر شما به دنبال ایده‌هایی در حد سیاست‌های خارجی قدرت‌های بزرگ هستید این کتاب استدلال‌های قدرتمندی در این باره ارائه می‌دهد. تصویر کیسینجر از همکاران و همتایانش اغلب بی‌پرده و پر از آگاهی است. 🔟«دگرگونی بزرگ» از کارل پولانی (۱۹۴۴ ): جهان مدرن از کجا می‌آید؟ سیاست، اقتصاد و تغییرات اجتماعی چیست؟ پولانی به این سوالات پاسخ نمی‌دهد، اما بستر مناسبی را برای شروع فراهم می‌کند. این اثر با ترجمه محمد مالجو در ایران منتشر شده است. ::::::کانال علوم سیاسی:::::: :::: @politickaraj
Hammasini ko'rsatish...
"چهار گزاره اساسی پیرامون ترورهایی از جنس ترور دانشمندان داخلی" صرفنظر از حجم انبوه اخبار و تحلیل‎های مطرح شده داخلی و خارجی درباره ترور محسن فخری‏زاده، دانشمند برجسته صنعت هسته‎ای و دفاعی؛ و صرفنظر از تلاش این اخبار/تحلیل‎ها در توصیف کم‎وکیف حادثه، آمران و عاملان برون‎مرزی و درون‎مرزی ترور و ...، توجه به چند تک‎گزاره کلیدی پندآموز ضروری به نظر می‎رسد تا شاید بتوان شاهد نوعی تحول در استراتژی امنیتی جمهوری اسلامی و رویکرد نخبه‎گان و افکار عمومی در این خصوص باشیم: گزاره اول: ترور فخری‎زاده ادامه حلقه‎ای از حلقات ترور دانشمندان و نخبه‎گان علمی کشور در علوم استراتژیک در چارچوب الگوی کلان الگوی غرب و خصوصا نظام جاسوسی آن در شناسایی، تحریم، بازداشت‎های غیرقانونی و در اپیزود آخر ترور چهره‎های اصلی در جهش علمی کشور در حوزه‎های های-تک(High Tech) است که روش و مکانیسم اجرایی کردن چنین الگویی، چندلایه و پیچیده بوده و می‎تواند از شناسایی دانشمندان از طریق جمع‎آوری مقالات آنها در مجلات، کنفرانس‎ها و رویدادهای علمی بین‎المللی- جهانی آغاز و در مورد فناوری‎های مرتبط با دانش هسته‎ای به سوءاستفاده از گزارش‎های دوره‎ای و منظم بازرسان آژانس بین‎المللی انرژی اتمی طی بازرسی‎های عادی یا گزارش‎های ویژه آن طی بازرسی‎های خاص و مشخصا همکاری‎های فراحقوقی و فراپروتکلی ختم گردد. نتیجه‎ ضمنی که می‎شود گرفت این است که مقیاس‎های سنجش علم در جهان از جمله میزان و حجم تولید مقالات علمی در مجلات علمی پرارجاع ایندکس شده در اسکوپوس، پروکوئست، ساینس دایرکت، اسپرنیگر و ...می‎تواند مورد سوءاستفاده نهادهای امنیتی و جاسوسی بین‎المللی قرار گیرد؛ چراکه زمینه شناسایی و فراری دادن نخبه‎گان علمی کشور در حالت نرم و شناسایی و تحریم، بازداشت و ترور آنها در صورت عدم توفیق در فاز جذب نخبه‎گان در حالت سخت فراهم ‎می‎آورد؛ گزاره دوم: ترور فخری‎زاده ، این پرسشی تکراری اما به‎شدت کلیدی را مجددا پیش‎روی چشمان ما باز می‎کند: درزها یا حفره‎های اطلاعاتی-امنیتی و در واقع نشت اطلاعات محرمانه و فوق‎محرمانه درباره هویت و ماهیت کار دانشمندان هسته‎ای در جریان و فرایند کار تهران با بازرسان آژانس، از کجا آب می‎خورد؟ آیا اکنون شرایط آن فرا نرسیده است که صرفا به‎جای دراز کردن انگشت اتهام به سمت آمران و عاملان اینگونه جنایت‎های مغایر با موازین حقوق بین‎الملل و مشخصا حقوق بشر(که البته در جای خود قابل پیگیری و لازم است)؛ و به جای تعجب از موساد و سیا، که ماهیتا و طبیعتا به دنبال منافع ملی رژیم‎های سیاسی متبوع خود هستند، حلقه امنیتی معیوب دانشمندان کشور را ترمیم و بازسازی نماییم؟ گزاره سوم: چرا هیچ‎گاه غرب نسبت به سبک معیوب حکمرانی و مدیریتی ما حساسیت منفی ندارد و هیچگاه ما نگران ترور مدیران اقتصادی- مالی داخل کشور نیستیم؟! به عبارت دیگر، آنروز که در جنگ اقتصادی ما و غرب، تیم‎های ترور سیا و موساد برای ترور تئوریسین‌های اقتصادی، نخبه‎گان فکری-اجرایی و مدیران حوزه‎های صنعت و تجارت؛ درست همانند مجید شهریاری، مسعود علی‎محمدی، داریوش رضایی‎نژاد، محسن فخری‎زاده و قاسم سلیمانی برنامه بریزند، باید به توانمندی‎های داخلی آنان در حکمرانی خوب و موثر باور پیدا کنیم!! معنی این گزاره آن است که عملکرد دقیق و موثر چهره‎های علمی در حوزه‎های استراتژیک منتهی به نگرانی غرب شده است اما در نقطه مقابل عملکرد ضعیف مدیران ما در حوزه حکمرانی خوب، هیچ حساسیتی و نگرانی برای بیگانگان ایجاد نکرده است!؛ گزاره چهارم: اگر مسئله ترور فخری‎زاده را به نگاه حزبی تقلیل دادیم و پیامد آن را به تلاش برخی جریانات سیاسی در داخل اسراییل و ایران برای اخلال در رابطه دولت آینده بایدن با تهران ربط دهیم، معنایش این است که وزرات اطلاعات در ایران و موساد و سیا در اسراییل و آمریکا، نه نهادهای ملی با دغدغه امنیت ملی بلکه سازمان‎هایی با نگرانی‎های حزبی- جناحی هستند. به عبارت دیگر نباید موضوع اصلی را فراموش کرد: مسئله، مسئله ترور یک چهره علمی "ملی" با دغدغه "قدرت ملی" در طراز بسیار بالای علمی-فناوری توسط تیم‎های ترور وابسته به نهادهای امنیت ملی رژیم صهیونیستی و ایالات متحده آمریکا است؛ نه مقوله‎ای مرتبط با رویداد انتخابات 2020 در آمریکا یا احتمالارویداد انتخابات 1400 در جمهوری اسلامی ایران!!
Hammasini ko'rsatish...
Hammasini ko'rsatish...
نام دانشمندان هسته ای ایران چطور در اختیار تیم های ترور قرار می گیرد؟ - تهران پرس

رضا سلیمانی کارشناس مسائل سیاسی و استاد دانشگاه در گفتگو با خبرنگار تهران پرس با اشاره به زنجیره ترور دانشمندان هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران که در فاصله سالهای ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۲، با کشته شدن چهار دانشمند برجسته هسته‎ای ایران (شهریاری، علی‎محمدی، احمدی‎روشن، رضایی‎نژاد) آغاز شده گفت: زنجیره ترور دانشمندان ایرانی، با ترور “محسن فخری زاده”،

زنجیره ترور دانشمندان هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران که در فاصله سالهای 1388 تا 1392، با کشته شدن چهار دانشمند برجسته هسته‎ای ایران(شهریاری، علی‎محمدی، احمدی‎روشن، رضایی‎نژاد)، و جان سالم به در بردن یک دانشمند دیگر آغاز شده است، این بار با ترور "محسن فخری زاده"، رییس سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع، و از چهره‌های جدی و دانشمندان برجسته و قدیمی صنعت هسته‎ای ایران ادامه پیدا کرده است. با این توضیح، یک پرسش اساسی تکراری پاسخ‎داده نشده قابل طرح آن است که با وجود اقدامات امنیتی برای حفظ اسرار برنامه هسته‌ای ایران، نام دانشمندان مرتبط با این برنامه‌ها چطور در اختیار تیم‎های ترور قرار می گیرد؟ اولین و محتمل‎ترین سناریو در پاسخ به این پرسش آن است که بازرسان آژانس همکاری‎های فراقانونی و پنهانی جدی با سرویس‎‌های جاسوسی دارند. کما اینکه «جی کارنی» سخنگوی وقت کاخ سفید در سال 1391با بیان اینکه آمریکا برنامه هسته‌ای ایران را زیرنظر دارد، گفت: «بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی چشم‌های ما هستند.» این صریح‌ترین اظهارنظر یک مقام ارشد آمریکایی درباره همکاری‌های فراقانونی آژانس با ایالات متحده درخصوص برنامه هسته‌ای ایران به شمار می‎رود. این مساله خصوصا با توجه به ذکر اسامی برخی دانشمندان هسته‎ای ایران در گزارش‎های دوره‎ای آژانس به شورای حکام و اعضای شورای امنیت بر خلاف تعهدات آژانس از یک‎سو و حساسیت برخی مقامات و رسانه‎های غربی از جمله خبرگزاری انگلیسی رویترز به خبر جلوگیری از ورود یک بازرس مشکوک آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به تاسیسات نطنز در آبان ۱۳۹۸ از سوی دیگر، قابل تأمل به نظر می‎رسد. از طرفی انتشار محتوای گزارش آژانس مبنی بر اقدام ایران در تغذیه خوراک گاز هگزا فلوراید اورانیوم (UF6) به سانتریفیوژهای پیشرفته غنی‌سازی اورانیوم IR-2m نصب‌شده در کارخانه زیرزمینی در نطنز در "رویترز"،قبل از اعلام رسمی آن قابل تأمل و حاکی از درزهای امنیتی متعدد در گزارش‎های آژانس است. نکته بعدی این است که ترور فخری‎زاده می‎تواند حامل پیامی سیاسی و بازدارنده به ایران در پی کاهش تعهدات تدریحی هسته‎ای خود در واکنش به خروج امریکا از برجام و بازگشت تحریم‎های هسته‎ای خصوصا در مقطع کنونی انتقال قدرت از ترامپ به بایدن باشد. بر این اساس، طرح گزاره بازگشت بایدن به برجام قرین با ترور دانشمند هسته‎ای ایران، می‌تواندحاوی این پیام باشد که جمهوری اسلامی نه تنها نمی‎تواند برای بازگشت آمریکا به برجام شرط و شروطی از قبیل لزوم جبران خسارات خروج ترامپ بگذارد، بلکه چاره‎ای جز بازگشت به مذاکرات برجام با بایدن تحت شرایط جدید ایالات متحده،خصوصا پذیرش محدودیت‎هایی در برنامه‌های موشکی و مساله مقاومت در منطقه نخواهد داشت. هرچند طبق برخی تحلیل‎های دیگر ترور اخیر می‎تواند به معنای احساس تهدید برخی تندروها در واشنگتن و تل‎آویو و دول مرتجع منطقه از توفیقات احتمالی در مذاکرات برجام و بهم‎زدن شرایط روانی-امنیتی لازم جهت مذاکرات ایران و آمریکای بایدن باشد. در هر صورت نکته کلیدی آن است که: اولا یکبار برای همیشه باید درز اطلاعاتی و امنیتی بازرسی‎های آژانس شناسایی و طی مکانیسمی جدی و قانونی راه آن سد شود(چنانکه نتانیاهو در سخنرانی سال 2018 خود اقدام به انتشار نام و تصویر فخری‎زاده به عنوان چهره اصلی پشت پرده پروژه آماد تا قبل 2003 کرده است و تصریح کرده: "این نام رو به خاطر بسپار"!!)؛ ثانیا، به منظور قطع زنجیره ترورهای هدفمند دانشمندان هسته‎ای می‎بایست در اسرع وقت پاسخ‎های حقوقی و امنیتی متناسب، دقیق، هوشمندانه و هدفمند به این اقدام سرویس‎های جاسوسی بیگانه داده شود.
Hammasini ko'rsatish...
تاملی در احیای گفتمان "دوقطبی مذاکره-معیشت" در فضای سیاست داخلی ایران این روزها متأثر از فضای انتخاباتی ۲۰۲۰ ایالات متحده آمریکا برخی زمزمه‌ها و خرده‌گفتمان‌های داخلی با تکرار و پژواک نودال پوینت(نقطه کانونی) "مذاکره-معیشت" سعی در بازسازی، ترمیم و تثبیت گفتمان تضعیف‌شده خود پس از خروج دولت ترامپ از برجام دارند. دوقطبی "مذاکره-معیشت" بر آن است با پافشاری بر اولویت اول و اصلی جامعه امروز؛یعنی معیشت، راه انحصاری تامین و تضمین آن را مذاکره بازمعرفی کند و مشکل جمهوری اسلامی را به سطح مشکلات با دولت ترامپ و پدیده ترامپیسم تقلیل دهد. به نظر میرسد در این خصوص ذکر چند نکته ضروری باشد: اولاً، مادامی که برخی گزاره‌های اصلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی از قبیل مساله مقاومت در منطقه(در چارچوب کلان تز صدور انقلاب)، توانمندی‌های دفاعی _موشکی و همچنین مقولات مرتبط با حقوق بشر مبتنی بر باورها/بینش فکری-اعتقادی باشد، مشکلات با ایالات متحده قابل تقلیل به یک هیئت‌حاکمه‌ خاص در امریکا و آمدوشدهای چهره‌های جمهوریخواه یا دموکرات نخواهد بود؛ ثانیا،تیم معرفی شده رئیس جمهور منتخب انتخابات 2020 آمریکا،عمدتا از جمله طراحان و استراتژیست‌های اصلی تحریم‌های‌چندجانبه(به‌اصطلاح فلج‌کننده)در دولت باراک پس از 2009(در پی تحولات انتخابات خرداد ۱۳۸۸) هستند که در نوع خود از جهت شدت،فراگیری و چندجانبه بودن در تاریخ تحریم‌ها بی‌سابقه به شمار می‌رود. در این راستا، از خود جو بایدن(به عنوان معاون سابق اوباما) گرفته تا جک سالیوان نامزد مشاور امنیت ملی بایدن(از طراحان اصلی گفتگوی تلفنی اوباما و حسن روحانی در ۲۰۱۳ و البته بنابر تحلیل پایگاه پولیتیکو ایفاکننده نقش اصلی پلیس بد در مذاکرات هسته‌ای با دولت یازدهم)؛ تا آنتونی بلینکن،نامزد تصدی پست وزارت خارجه،(معاون وزیر خارجه آمریکا در دوران اوباما یعنی هیلاری کلینتون؛ از طراحان اصلی مواردی از قبیل جنگ عراق در 2003; تسلیح القاعده در سوریه; کودتای سیا در اوکراین و پشتیبان بمباران لیبی و یمن) و نهایتا کاملیا هریس،نامزدمعاونت ریاست جمهوری(مشهور به تعهدجدی به منافع اسرائیل حتی در اوج اختلافات اوباما و نتانیاهو در خصوص شهرک‌سازی‌های اسرائیل در بیت المقدس شرقی) همگی یدطولایی در پروژه‌های تحریمی هماهنگ،چندلایه و بین‌المللی علیه ایران دارند؛ ثالثا،سابقه حرفه‌ای و تخصصی دموکرات‌ها در پیوند زدن مسائل حقوق بشر، مقاومت وتوانمندی‌های موشکی به مسئله هسته‌ای حکایت از آن دارد که بازگشت امریکای بایدن به برجام خالی از اما و اگرها و شرط و شروط‌ نخواهد بود؛ خصوصاً اینکه دموکرات‌ها لزوما و به طور سنتی برخلاف جمهوریخواهان مسئله فلسطین را از مسیر عادی سازی مناسبات اسرائیل و کشورهای عربی وشناسایی بیت المقدس به عنوان پایتخت اسرائیل دنبال نمی‌کنند و در عوض‌راهبرد"دو دولتی"را مطابق با توافقات اسلو پی‌خواهند گرفت و این مسئله عملا به معنای تضعیف ایده معامله قرن توسط دونالد ترامپ و احتمالا دشوارترشدن راهبرد منطقه‌ای تهران در تحولات آتی خواهد بود؛چراکه اروپایی‌ها در مسئله دو دولتی با ایالات متحده آمریکا بسیار همدل‌تر از دونالد ترامپ خواهند بود؛ رابعا،در رویکرد خوشبینانه‌ودرصورت سرریز احتمالی منابع مالی رفع تحریم‌ها به داخل کشور، بدون تحول رویکرد حاکمان به مسئله "حکمرانی" از یک مسئله سیاسی به یک مسئله فنی و تخصصی، راه به جایی نخواهد برد.به عبارت دیگر ما پیش و بیش از آنکه نیازمند جلب و جذب منابع مالی حاصل از رفع تحریم باشیم، نیازمند تحول در رویکرد حکمرانی و گذار از "سیاست" و "سیاست‌زدگی" به "مدیریت" و "ایده حکمرانی" هستیم. در این خصوص یک شاهد تاریخی می‌تواند قابل تامل باشد.جاییکه نظر نامساعد آمریکاییان نسبت به هیئت حاکمه ایران در مقطع‌پهلوی‌دوم در یکی از شماره‌های روزنامه "نیویورک تایمز" بازتاب پیداکرد.این‌روزنامه به بهانه بحث حول اختلافات درونی آمریکا در کمک به محمدرضاشاه طبق اصل چهار ترومن نظر نامساعدواشنگتن را‌نسبت به هیئت‌حاکمه‌ایران بازتاب میداد و در این راستا آنان را عناصری محافظه‌کار، فاسد و بی‌کفایت می‌دانست که قادر به اقداماتی به‌سوداقتصاد کشورشان نیستند!!:"باچنین زمامدارانی هیچ نوع کمک اقتصادی نمی‌تواند وضع داخلی ایران را تغییر بدهد تازمانیکه هزارفامیل درایران حکومت می‌کنندانتظار هیچ تحولی را نباید داشت"این واقعیت تلخ تاریخی،دلالت براین نکته مهم دارد که اصلاح خط‌مش‌های حکمرانی،پیش‌شرط اصلی دربهره‌برداری حداکثری‌ازمنافع مالی‌احتمالی کار با تجارت/مالیه بین‌الملل‌است.بدین‌ترتیب، تا زمانیکه دوقطبی مذاکره -معیشت در ذهن مدیران/مقامات‌ارشد کشورحک شده‌باشد،نه بواسطه فقدان ساخت مستحکم قدرت ملی در مذاکرات می‌توانیم به‌امتیازمطلوب درجهت منافع ملی(و نه‌حزبی) برسیم؛ونه‌ خواهیم توانست معیشت را ازرهگذرتحول درحکمرانی‌وشاخص‌تولیدثروت درداخل سامان/سازمان‌ببخشیم.
Hammasini ko'rsatish...
▪️سیاست #بایدن در قبال ایران رویکرد اصلی بایدن در قبال جمهوری اسلامی ایران تقویتِ مهار از طریق بازگشت به محدودیت‌های برجامی همراه ایجاد اجماع بین‌المللی است؛ درواقع وی تلاش می‌کند ایران به میز مذاکره بازگردد تا ضمن مذاکره مجدد و تقویت ضعف‌های برجام، مسائل فرابرجامی را نیز وارد مذاکرات نماید. هدف بایدن مدیریت رفتار ایران با ارائه مشوق‌های کوتاه‌مدت و شرطی نگاه‌داشتن مردم به کاهش/ افزایش تحریم و حفظ فشار بر کشور است. سیاست بایدن سیکل معیوب «فشار و مذاکره» برای مهار ایران است. قرار نیست با بازگشت به برجام خللی در نظام تحریم ایران وارد شود؛ حفظ ساختار تحریم عملاً راهبرد اصلی هر دولتی در آمریکاست. از سوی دیگر دمکرات‌ها مداخله و تغییر ترجیحات مردم ایران و ایجاد دوقطبی مذاکره-معیشت را به شکل جدی برای ایجاد شکاف داخلی در دستور کار دارند. بایدن برای رسیدن به این هدف، قطعاً سیاست ترامپ مبنی بر حفظ و افزایش فشار را ادامه خواهد داد و صرفاً برای کشاندن ایران به میز مذاکره، لغو نمادین و حداقلی برخی تحریم‌ها، آن‌هم با استفاده از کانال‌های فرعی بشردوستانه و مجاری کنترل‌شده اوفک نظیر اینستکس را در دستور قرار خواهد داد. نکته قابل‌تأمل آنکه گسترش دامنه موضوعی تحریم‌های کشور به مسائلی نظیر تروریسم و عدم اشاعه باعث شده برجام از قابلیت لازم برای رفع تحریم‌ها برخوردار نباشد لذا لغو این تحریم‌ها برای بایدن به‌راحتی امکان‌پذیر نیست. هرگونه سیگنال داخلی مبنی بر نیاز و اشتیاق ایران به مذاکره صرفاً کار را دشوار و نتیجه را ناممکن می‌سازد باید دانست که سیاست "رفع تحریم" صرفاً و صرفاً از طریق مقاومت به‌عنوان راهبرد اصلی محقق خواهد شد. @abuzargohari
Hammasini ko'rsatish...
کارشناسان بین‌المللی هشدار دادند: کابینه بایدن جنگ‌طلب است بیشتر وزرای انتخابی بایدن افرادی هستند که سابقه حمایت از جنگ عراق، تسلیح معارضین سوری. و حتی حمایت از گزینه نظامی علیه ایران را دارند، امری که از نظر کارشناسان بین‌المللی خطرناک تلقی می‌شود. به گزارش خبرگزاری اسپوتنیک در گزارشی به سابقه وزرای پیشنهادی جو بایدن دموکرات پرداخته که قرار است کابینه دولت احتمالی او را تشکیل دهند. به نوشته این رسانه، افرادی چون «آنتونی بلینکن» گزینه احراز پست وزارت خارجه، «جیک سالیوان» گزینه پست مشاور امنیت ملی کاخ سفید، «آوریل هاینس» گزینه پیشنهادی برای مدیریت آژانس اطلاعات ملی و «آلخاندرو مایورکاس» وزیر احتمالی امنیت ملی؛ همگی از حامیان دولت باراک اوباما بودند که او را در اتخاذ سیاست‌های جنگ‌طلبانه مانند تهاجم نظامی به لیبی یا رویکرد خصمانه علیه روسیه، همراهی می‌کردند. به عنوان مثال، بایدن مدعی است که خواهان خاتمه‌دادن به جنگ‌های بی‌پایانی مانند تجارب عراق و افغانستان است حال آنکه کارشناسان حوزه بین‌الملل، با توجه به چینش کابینه آتی هشدار دادند که ممکن است او آتش نبردهایی را که مدعی اجتناب از آنها است، روشن کند. به گفته «ماریامنی ایوِرت» تحلیل‌گر فرانسوی، بلینکن از حامیان جنگ عراق بود حال آنکه سالیوان هم مشاور هیلاری کلینتون وزیر خارجه اسبق آمریکا بود که از قضا از جنگ عراق حمایت کرد. با این اوصاف، بایدن به خلاف ادعاها، خود را با افرادی احاطه کرده که همگی حامی جنگ‌های طولانی به عنوان مکملی برای دیپلماسی هستند! از طرفی، بلینکن ریشه‌های یهودی دارد و از حامیان پر و پا قرص رژیم صهیونیستی است- ویژگی که او را برای فلسطینی‌ها غیرقابل اعتماد می‌کند. او حامی تسلیح گروه‌های مخالف دمشق نیز بود و از این بابت سهم بزرگی در بی‌ثباتی سوریه دارد. از طرف دیگر، به گفته «دن لازار» تاریخ دان و تحلیل‌گر مسائل سیاسی، «میشل فلورنوی» که گزینه احراز وزارت دفاع آمریکا است نیز به سوابق جنگ طلبانه خود افتخار می‌کند. وی در سال ۲۰۱۲، طی سخنرانی در اندیشکده «بروکینگز» با توجه به مؤثر بودن تحریم‌های ضدایرانی، مدعی شده بود: گزینه نظامی هرگز از روی میز برداشته نشده است. من که از پنتاگون می‌آیم، به شما اطمینان می‌دهم برنامه‌ریزی پنتاگون برای آن (اقدام نظامی) به طرز شگفت‌آوری قدرتمند است و این گزینه آماده است! دن لازار در این باره می‌افزاید: بلینکن، سالیوان و فلورنوی، نه‌تنها جنگ‌طلب هستند بلکه جنگ‌طلبانی فاقد صلاحیت هستند که سیاست‌های آنها موجب کشته شدن صدها هزار نفر و نابودی کامل برخی جوامع شده است.
Hammasini ko'rsatish...
Boshqa reja tanlang

Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.