cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

ـــــــزُلـــــــ

روزمرگی‌های دختری بیست‌وشش ساله ... https://telegram.me/BiChatBot?start=sc-1116763-5SQMlby @Zolll_bot

Ko'proq ko'rsatish
Reklama postlari
242
Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
+57 kunlar
+1330 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

Repost from N/a
* ای کشته‌ی شیوخ مقدس‌نما.
Hammasini ko'rsatish...
Repost from کاف
مشترک مورد نظر در انتظار پاییز است. 💬Araz Artikal @Kafiha
Hammasini ko'rsatish...
دهات/روز اول.
Hammasini ko'rsatish...
‌ ‌ ‌‌‌ ‌ واکنشا بخاطر اینه که همه‌ی این سالها حق نداشتی بهمون دروغ بگی، همین. اگه انسان عزت نفس داشته باشه اینجوری برخورد میکنه نه اینکه اوکی طوری نیست بهم دروغ گفتی .
Hammasini ko'rsatish...
آدما اینجوری شدن که با دروغ و فیلم بازی کردن خوشحالم کن اما با صداقت و راستی لحظه‌ای بهم فشار نیار.
Hammasini ko'rsatish...
امروز حین کار همش داشتم به این فکر میکردم که واقعا اکثر آدم‌ها دروغِ مطلوب شنیدن رو بیشتر از واقعیت تلخ دوست دارن. ترجیح میدن سالها بهشون دروغ بگی اما هیچ وقت صادقانه از چیزی حرف نزنی که بهشون فشار میاره. مثل جریان مجتبی شکوری و واکنش هایی که بهش داشتن. اینکه طرف از اول نگفته بوده و حالا به هر دلیلی راجع بهش حرف زده به کنار! اما واقعا واکنش مردم برای من خیلی جالب بود. حس میکنم هنوز اون فرهنگِ صداقت و راستی در ما جانیفتاده. مثلا اگه حق کسی برگردنت باشه، تا بهش بگی فلانی اینطوری شده چکار کنم که حلالم کنی، یجوریییی دیگه باهات رفتار میکنه که میگی کاش رفته بودم جهنم اما نمیگفتم بهش. :/ واقعا نمیفهمم این موضوع رو. چتونه واقعا؟
Hammasini ko'rsatish...
امروز از همون ساعتی که خانواده رفتن باغ بیدار بودم. یعنی مامان بیدارم کرد که بگه برای ناهار غذا بپزم و بعدش اینقدر گرم بود که نشد به خواب ادامه بدم. یکم نقاشی کردم و آشپزی و مرتب کردن خونه. احتمالا بعدازظهر باهاشون برم چون نیومدم اینجا که بازم بمونم خونه و تنها باشم. الان فصل چیدن آلبالوهای باغه و خب درسته وقتی میری کار هست و گرما و خستگی، اما همون دورهم بودن و معاشرت لذت بخشه.
Hammasini ko'rsatish...
دهات واقعا خوبه. درسته من بیشتر از یک هفته نمیتونم توش بمونم و حوصله‌م سر میره. اما همون یک هفته سرشار آرامشه.
Hammasini ko'rsatish...
[آرزویی جز شکستن در تلاطم های آغوشت ندارم.]
Hammasini ko'rsatish...
آفتاب هنوز گرماشو رو سطح شهر پهن نکرده بود که به گلهای مامان آب دادم و بهشون قول دادم وقتی از پیشش برمیگردم، یا خودش رو بیارم یا عطرشو. میدونم اوناهم مثل من دلشون برای بودن مامان تو این خونه تنگ شده. حالا امروز بعد تقریبا یک ماه دارم میرم پیش مامان و بابا و خب از اعماق وجودم خوشحالم.
Hammasini ko'rsatish...
Boshqa reja tanlang

Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.