روان تحلیل

در اساطیر، اغلب فرض می‌شود که اشک‌ها اثر رستگاری‌بخش و شفابخش دارند. اگر تا به حال با افرادی که از رنج متحجر شده‌اند، برخورد کرده باشید، می‌دانید که اگر بتوانند گریه کنند، چقدر رستگاری‌بخش است. هنگامی که فرد به اوج رنج خاصی می‌رسد، اغلب دیگر نمی‌تواند گریه کند یا بشکند. آنها به سادگی از وحشت سخت می‌شوند. و سپس خطری در پیش است. ماری لوئیز فون فرانتس الگوهای کهن‌الگویی در افسانه‌ها

روان از افسردگی برای جلب توجه ما استفاده می‌کند تا نشان دهد که چیزی عمیقاً اشتباه است. هنگامی که ارزش درمانی آن را درک کنیم و رشته آریادنه آن را در هزارتوی خصوصی خود دنبال کنیم، حتی می‌توانیم افسردگی را نوعی دوست ببینیم. جیمز هالیس، مرداب‌های روح

[G] بیرون بروید و با آنچه در آنجا وجود دارد برخورد کنید... و شروع به دیدن کنید که چگونه می توانید عاقلانه با آن ارتباط برقرار کنید و آن به شما خواهد گفت، به سراغ شما خواهد آمد. این خلاق است ... دنیایی که ما آن را به عنوان "چیزهای مرده" تصور می کنیم، که ما آن را دستکاری می کنیم، در واقع موجودات زنده ای هستند که با یک بار ایجاد پل و تماس با آنها، و برخوردی مناسب و محترمانه، دوباره احساس زندگی را القا می کنند و احساس شفقت و شگفتی فوق العاده ای را به وجود می آورند. Iain McGilchrist, Understanding The Matter with Things Dialogues Chapter 9: Episode 9 [YouTube]

بسیار خطرناک است زمانی که زخمی در یک فرهنگ آنقدر رایج باشد که به ندرت کسی متوجه مشکل شود. نارضایتی عمومی از شیوه زندگی ما وجود دارد، اما تقریباً هیچ کس نمی داند دقیقاً از کجا باید به دنبال ریشه آن بگردد. ~رابرت ای. جانسون

چه بسیارند آنان که در ناامنی خود، به دنبال قدرت بر دیگران به عنوان جبرانی برای ناکارآمدی‌هایشان هستند و در نهایت، پیامدهای آن را بر سر خود و اطرافیانشان آوار می‌کنند؟ چه بسیارند کسانی که در زندگی خود پنهان می‌شوند، از رویارویی با چالش‌ها سر باز می‌زنند، یا زندگی فراری و سرشار از حسادت را پیش می‌گیرند، کاستی‌های خود را به دیگران فرافکنی می‌کنند، و سپس متعجب‌اند که چرا هیچ‌چیز هیچ‌وقت درست به نظر نمی‌رسد. چه بسیارند آنان که با دیگران سازش می‌کنند و با قیمت فروختن روح خود، به دنبال آرامش می‌گردند، و در نهایت هیچ‌کدام را به دست نمی‌آورند؟ جیمز هالیس کتاب تسخیرشدگان