آگاهی نو

جهان بازتابي از خود شماست اگر خود را از درون دوست بداريد و به خود مهر بورزيد و ارج و ارزش نهيد در زندگي بيروني نيز همين حالات آشکار خواهد‌شد. اگر طالب عشق بيشتري هستيد به خود عشق بورزيد. اگر خواهان پذيرفته شدن هستيد خود را بپذيريد. و اگر از اعماق وجودتان خود را محترم شماريد همان سطح احترام را از هستي فراخواهيد خواند. 📚نيمه تاريک وجود/دبي فورد

✳️ فقر من دوست دارم دنیا غنی‌تر از این که هست باشد. من فقر را باور ندارم و اعتقادی ندارم که فقر هیچ ربطی به معنویت داشته باشد. در طول قرون به مردم گفته شده که فقر چیزی معنوی است؛ این فقط یک تسلی برای فقرا بوده است. چند روز پیش یک زوج فرانسوی برایم نامه‌ای نوشته بودند. آنها می‌بایست تازه وارد اینجا شده باشند؛ مرا درک نمی‌کنند. آنان باید با یک تعصب خاص وارد شده باشند. آنان نگران بودند، بسیار نگران! در آن نامه نوشته بودند: “ما چند چیز را درک نمی‌کنیم. چرا این آشرام (مدرسه‌ی معنوی) به‌نظر لوکس و تجملی می‌رسد؟ این با معنویت مخالف است. چرا شما سوار یک اتومبیل زیبا می‌شوید؟ این با معنویت در تضاد است!” حالا، سه چهار روزی هست که من سوار یک اتومبیل ایمپالا Impala می‌شوم. اتوموبیل خیلی زیبایی نیست؛ در آمریکا اتوموبیلِ لوله‌کش‌ها است! ولی به نوعی من نیز یک لوله‌کش هستم ــ لوله‌کش، ذهن! من پیچ‌و مهره‌های ذهن را تعمیر می‌کنم. در آمریکا مردمی که شورولت‌های ایمپالا و غیره را سوار می‌شوند؛ آن محله را محله‌ی شورولتی‌ها می‌خوانند ــ یعنی محله‌ی فقرا! ولی این زوج فرانسوی می‌باید آن فکر کهنه را که «فقر چیزی معنوی را در خود دارد» با خود حمل کرده باشند. انسان چنان زیاد در فقر زندگی کرده که باید به خودش تسلی می‌داده؛ وگرنه تحمل فقر برایش غیرممکن می‌شد. او باید خودش را متقاعد می‌کرده که فقر چیزی معنوی است. فقر، معنوی و روحانی نیست ــ فقر، منبع تمام جنایت‌ها است. و من دوست دارم به آن زوج بگویم: “اگر بخواهید به باورها و تعصبات خودتان بچسبید، اینجا مکانی برای شما نیست. لطفاً از اینجا بروید! هرچه زودتر، بهتر! زیرا ممکن است در اینجا فاسد شوید! شنیدن من برایتان خطرناک است!” در نظر من معنویت یک بُعد کاملاً متفاوت دارد: تجمّل غایی است ــ وقتی که همه چیز داری و ناگهان می‌بینی که با وجودی که همه چیز داری، در ژرفای درون «یک خلأ وجود دارد که باید پُر شود»؛ یک خالی‌بودن هست که باید آن را به فراوانی تبدیل کنی. و فرد فقط وقتی از تهی‌بودنِ درونش آگاه می‌شود که در بیرون همه چیز را داشته باشد. نگرش من به دین بسیار متفاوت است. هیچ ربطی به فقر ندارد. من دوست دارم تمام دنیا تا حد ممکن ثروتمند شود ــ غنی‌تر از بهشت ــ تا مردم از فکرکردن در مورد بهشت دست‌بردارند. بهشت برای فقرا ساخته شد تا آنان به خودشان تسلی بدهند که: “ما در اینجا رنج می‌کشیم، ولی طولانی نخواهد بود. فقط چند روز دیگر، یا چند سال دیگر؛ و مرگ خواهد آمد و ما به بهشت منتقل خواهیم شد!” و چه تسلّایی هست این! ـــ که آنان که ثروتمند هستند به جهنم پرتاب می‌شوند! مسیحیت می‌گوید یک شتر می‌تواند از سوراخ تهِ سوزن رد بشود، ولی یک فرد ثروتمند نمی‌تواند از دروازه‌ی بهشت رد شود! چه تسلیتی است این! انسان فقیر می‌بایست بسیار راضی شده باشد: “فقط موضوع چند روز بیشتر است: آنوقت تو باید به آتش جهنم بروی و من روی زانوی خدا خواهم نشست، با تمام تجملات و نعمات بهشتی و با تمام خوشی‌ها و لذت‌هایی که من در اینجا از آنها محروم هستم و تو از آنها لذت می‌بری!” به‌نظر می‌رسد که مفهوم بهشت فقط یک انتقام‌گیری باشد! من دوست دارم همین زمین یک بهشت باشد. 📚تفسیر سخنان بودا https://t.me/agahino11

✨چله جوشن کبیر شرح اشراقی بر اسامی پروردگار 💎 فراز۶۱: عظمت خالق (کم‌حجم) 🌅«اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ» به برکت نام‌های الهی از خداوند با تمام وجود طلب می‌کنیم 🌅«یَا خَالِقُ» خداوند نور خلاقیت و آفرینش را به بندگان عطا می‌کند. 🌅«یَا رَازِقُ» خداوند انرژی روزی و برکت را به زندگی بندگان وارد می‌کند. 🌅«یَا نَاطِقُ» خداوند قدرت تفکر و بیان را به بندگان عطا می‌کند. 🌅«یَا صَادِقُ» خداوند راستی و درستی را بر قلب بندگال نازل می‌کند. 🌅«یَا فَالِقُ» خداوند نیروی شکافنده‌ی ذرات را در جهان هستی جاری می‌کند. 🌅«یَا فَارِقُ» خداوند توانایی جدا کردن مسیر حق از باطل را به بندگان می‌بخشد. 🌅«یَا فَاتِقُ» خداوند نیروی گشاینده و جدا کننده‌ی ذرات جهان هستی از یک‌دیگر است. 🌅«یَا رَاتِقُ» خداوند نیروی پیوند دهنده‌ی ذرات جهان هستی به یک‌دیگر است. 🌅«یَا سَابِقُ» خداوند نیروی حرکت و پیش رفتن را به بندگان عطا می‌کند. 🌅«یَا سَامِقُ» خداوند بندگانی را که در راه او قدم برمی‌دارند، در همه‌ی جوانب رشد می‌دهد. 🎙خوانش دعا:حسین اصفهانیان 🎶 موسیقی :مصطفی محمودی 📎سایر جلسات چله جوشن کبیر @spiritual_mind

سلام و درود به همگی همراهان فهیم و آگاه 🍃🌸 عزیزان اگر سوال ها یا چالشی دارید میتونید از طریق لینک زیر در گروه پاسخ به سوالات مطرح بفرمایید ، به یاری خداوند در اولین فرصت تا آنجا که بتونم جوابگوی شما عزیزان خواهم بود . لینک گروه :👇 https://t.me/agahino11

تو پای به ره در نه و از هیچ مپرس خودِ راه بگویدت که چون باید رفت عطار نیشابوری💟

✨چله جوشن کبیر شرح اشراقی بر اسامی پروردگار 💎فراز60: شیوه‌ی طلب (کم‌حجم) 🌅یَا کَافِیَ مَنِ اسْتَکْفَاهُ خداوند برای بندگانی که طلب درک کفایت را دارند، کافی است 🌅یَا هَادِیَ مَنِ اسْتَهْدَاهُ خداوند راهنمای بندگانی است که طلب هدایت دارند 🌅یَا کَالِیَ مَنِ اسْتَکْلاهُ خداوند نگه‌بان بندگانی است که طلب حفاظت دارند 🌅یَا رَاعِیَ مَنِ اسْتَرْعَاهُ خداوند مراقب بندگانی است که طلب حمایت دارند 🌅یَا شَافِیَ مَنِ اسْتَشْفَاهُ خداوند شفادهنده‌ی بندگانی است که طلب شفا دارند 🌅یَا قَاضِیَ مَنِ اسْتَقْضَاهُ خداوند بین بندگانی که طلب قضاوت دارند، داوری می‌کند 🌅یَا مُغْنِیَ مَنِ اسْتَغْنَاهُ خداوند به بندگانی که طلب گشایش دارند، بی‌نیازی می‌بخشد 🌅یَا مُوفِیَ مَنِ اسْتَوْفَاهُ خداوند به عهد خود نسبت به بندگانی که طلب وفاداری دارند، وفا می‌کند 🌅یَا مُقَوِّیَ مَنِ اسْتَقْوَاهُ خداوند به بندگانی که طلب نیرو دارند، قدرت می‌بخشد 🌅یَا وَلِیَّ مَنِ اسْتَوْلاهُ خداوند سرپرست و دوست بندگانی است که طلب کفالت دارند 🎙خوانش دعا:حسین اصفهانیان @nice_quran 🎶 موسیقی :مصطفی محمودی 📎سایر جلسات چله جوشن کبیر @spiritual_mind

بودا در حال گذر و سفر بود: چند نفر جمع شدند و به او بسیار اهانت کردند [زیرا بودا خلاف عرف و مذهبِ جامعه عمل کرده بود، او دیانتِ فردی خودش را در پیش گرفته بود.] او با شکیبایی و با عشق زیاد به آنان گوش داد. وقتی حرفهایشان تمام شد، بودا گفت: “اگر هرچه که می‌خواستید بگویید گفته‌اید، حالا آیا من می‌توانم بروم؟ چون باید تا غروب به دهکده‌ی بعدی برسم. اگر باز هم چیزهایی دارید که بگویید، من چند روز بعد برمی‌گردم؛ می‌توانید آن موقع به من بگویید.” ولی او مطلقاً مختل نشده بود، سکوت او محفوظ بود، شادی او همچنین، آرامش او همچنان باقی بود. آن مردم تعجب کرده بودند. گفتند: “آیا از ما خشمگین نیستی؟ ما به تو اهانت کردیم و انواع فحش‌ها را به تو دادیم.” بودا گفت: “باید در تعجب بمانید! شما قدری دیر آمده‌اید. باید ده سال پیش می‌آمدید ـــ آنوقت موفق می‌شدید مرا ناراحت کنید: آن زمان من ارباب خودم نبودم. حالا شما آزاد هستید که به من توهین کنید؛ و من هم آزاد هستم که آن را به خودم بگیرم یا نگیرم. شما به من توهین کردید؛ این درست است؛ تصمیم شماست. من هم آزادم تا توهین شما را به خود بگیرم یا نگیرم. و می‌گویم که توهین شما را نمی‌پذیرم. حالا با آن چه می‌کنید؟ من نیز تعجب می‌کنم ـــ زیرا در روستای قبلی که بودم، مردم با شیرینی‌هایشان نزد من آمدند و به آنان گفتم که نیازی به آن شیرینی‌ها ندارم، پس مجبور شدند که آنها را با خود ببرند. از شما می‌پرسم: آنان با آن شیرینی‌ها چه باید می‌کردند؟” آنان گفتند: “باید آنها را بین روستاییان پخش می‌کردند یا مجبور بودند خودشان آن شیرینی‌ها را بخورند.” بودا گفت: “حالا به رفتار خودتان فکر کنید: شما با این توهین‌ها آمدید و من می‌گویم، «کافیست؛ من نیازی ندارم. کاری با آنها ندارم.» حالا چه می‌کنید؟ باید خودتان آنها را بگیرید. من برای شما خیلی متاسفم.” تصمیم با خودت است. زندگی تصمیم و انتخاب خودت است؛ آزادی خودت است. برای همین است که من سالکان خود را “سوامی” swami می‌خوانم؛ سوامی یعنی ارباب. این فقط نشانه‌ای است که از این لحظه بیشتر تلاش کنید تا یک ارباب باشید تا یک برده. 💜اشو 📚«آموزش فراسو»جلد ۲/۴ مترجم: ‌م.خاتمی / آبان ۱۴۰۲ https://t.me/sahbaamirazodi

✳️ تغییر به خودت بستگی دارد: انتخاب خودت است. هر لحظه در زندگی دو امکان را برایت پیش می‌آورد: رنجور باشی یا شاد باشی. بستگی به انتخاب تو دارد. هر آنچه را که انتخاب کنی، همان می‌شوی. در مورد بایزید، عارف صوفی، گفته شده که او مردی بسیار شاد و خوشحال بود. هیچکس هرگز او را غمگین و ناشاد ندیده بود؛ هیچکس هرگز او را در حال شکایت‌کردن و غرغرکردن ندیده بود. هر اتفاقی که می‌افتاد او شاد بود. این وضعیت همیشه برای دیگران مناسب و خوب نبود. گاهی چیزی برای خوردن پیدا نمی‌شد، ولی او شاد بود. گاهی پوشاکی وجود نداشت، ولی او شاد بود. گاهی مجبور بود بدون بالاپوش در زیر آسمان بخوابد، ولی شاد بود. شادمانی او دست‌نخورده باقی می‌ماند و مشروط نبود. بارها و بارها از او سوال شد ولی او می‌خندید و چیزی نمی‌گفت. وقتی زمانش مرگش فرارسید، کسی از او پرسید: “بایزید، حالا آن راز و کلیدت را به ما بده. تو بزودی ما را ترک می‌کنی. راز شادبودن تو در چه بود؟” بایزید پاسخ داد: “چیزی مثل راز وجود ندارد؛ بسیار ساده است. هر بامداد، وقتی چشمانم را باز می‌کنم، خداوند دو راه به من پیشنهاد می‌کند. می‌گوید: «بایزید، آیا امروز می‌خواهی شاد باشی یا ناشاد؟» و من می‌گویم، خدای من می‌خواهم شاد باشم. و من شادبودن را انتخاب می‌کنم و شاد می‌مانم. این یک انتخاب است؛ رازی وجود ندارد.” امتحان کنید. هر روز صبح که بیدار می‌شوید، نخستین چیز این باشد که تصمیم بگیرید. اگر تصمیم بگیری که ناشاد باشی، هیچ اشکالی ندارد؛ تصمیم خودت است. ولی آنوقت به آن بچسب: هر اتفاقی که بیفتد، ناشاد بمان. حتی اگر بلیط بخت‌آزمایی را برنده شدی،‌ ناشاد بمان. حتی اگر بعنوان نخست‌وزیر یا رییس‌جمهور انتخاب شدی، ناشاد بمان، به تصمیم خودت متعهد باش! و آنوقت خواهی دید ـــ اگر تصمیم گرفته باشی، می‌توانی ناشاد بمانی. همین در مورد شادمانی نیز صدق می‌کند. اگر انتخابش کنی، می‌توانی شاد بمانی. و روزی که درک کنی که این تصمیم خودت است که شاد باشی یا ناشاد، زندگی‌ات را در دست‌های خودت گرفته‌ای ارباب شده‌ای. اینک دیگر نخواهی گفت که دیگری تو را بدبخت کرده است. این فقط اعلام اسارت و بردگی است. https://t.me/sahbaamirazodi