ترقوه

همیشه به خاطر آینده‌ مبهمم ترسیدم. از اینکه بخوام بلند پروازی کنم و آرزوهای بزرگ داشته باشم. از اینکه عاشق بشم و دلدادگی کنم. از اینکه خواسته‌هام بیشتر و بیشتر بشن. من از همه اینا و هزارتا چیز دیگه ترسیدم. نه تنها من بلکه کل آدمای نسل من ترسیدن. ما از هرکاری که طبیعی‌ترین حق یه انسان بود ترسیدیم.

من؟ نمیدونم راستش نمیدونم چمه. فقط میدونم که خوب نیستم،همین.

💙

دوس دخترو با پورن استار اشتباه نگیرید! دوس پسرو با اسپانسر اشتباه نگیرید!

نه وقت برای ‏‌ غصه خوردن درباره گذشتمو دارم ‏نه حوصله ‌ براى⁩ترس از آيندم ‏هرچى شده حتماً بايد ميشده ! هرچى هم قراره بشه، حتماً بايد پيش بياد و تجربش كنم. ترجيح ميدم فقط زندگى كنم ‏فقط زندگى ! همين.

که این وطن،وطن شود

میدونم قلب که تکون نمیخوره ولی امروز وقتی داشتم برای بار هزار میلیاردم بهش فکر می‌کر‌دم به این جمله رسیدم که واقعا یه چیزی درونم تکون‌ خورد

آخرین مرحله‌ای که از آدما ناامید میشی، دقیقا همون موقعه‌ست که از آدمی که حتی ۱ درصد انتظارشو نداشتی ضربه بخوری. وقتی اون آدم کارایی کنه که فکرشم نمیکردی، دیگه نمیتونی به بقیه امیدوار باشی، دیگه نمیتونی اعتماد کنی، دیگه حرفای قشنگ روت بی تاثیرن، دیگه همه‌ برات یکی‌ان، دیگه نمیتونی کسی رو باور کنی و میدونی احساسات آدما برات بی معنی و گذران. اون آدم میره، تو هم دیگه به آدمی که بودی برنمیگردی.

ما سرانجام شبی،مست و مدهوش و کمی ژولیده با بدن های به خون غلطیده، بر مزار نجس و نحس شما میرقصیم.