cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

داستان های آموزنده

تمام داستان ها براساس واقعیت هست.

Ko'proq ko'rsatish
Reklama postlari
4 567
Obunachilar
-1124 soatlar
-577 kunlar
-39030 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

⭕️آیا رابطه جنسی از مقعد باعث بزرگ شدن باسن می شود⁉️ ⭕️آیا سکس مقعدی باعث حاملگی می شود⁉️ رابطه جنسی از پشت و بزرگ شدن باسن زن این موضوع درست است؟ نکات های زناشویی و حیاتی در کانال زیر👇 https://t.me/+0Pr6HUgOxPVlMDc0
Hammasini ko'rsatish...
پزشک زنان

تبلیغات 👇👇 @pezeshkads

🤬 2
Photo unavailableShow in Telegram
میدونستید اگر 8 ماه پیش 100 میلیون تومن ارزدیجیتال pepe خریده بودید الان پولتون 20 میلیارد شده بود؟ یک کانال هست چنین ارز هایی رو معرفی میکنه و تا الان خیلی ها رو پولدار کرده، پیشنهاد میکنم عضوش بشید LINK_CHANAL👈 LINK_CHANAL👈 ¹⁰
Hammasini ko'rsatish...
👍 1
#داستان_کوتاه_طنز زن جوانی که شوهر میلیاردری داشت ، دچار سرطان کلیوی شد، بعد از مدتی بستری از بیمارستان مرخص شد، هنگامی که زنان همسایه و قوم خویش و دوستان جوانش  برای عیادتش می آمدند در جواب همه انها که بیماری اش را میپرسیدند میگفت * ایدز * دارد. این امر توجه دخترش را به خود جلب کرد تا اینکه بعد از رفتن مهمانها از مادرش پرسید: مادر جان چرا به آنها میگویی ایدز داری در حالی که بیماری ات چیز دیگریست ؟ مادر گفت دیر یا زود مرگم فرا میرسد، این را گفتم تا هیچ کدام از این زنها بعد از مرگم، بفکر ازدواج با پدرتان نیوفتن …!! گویند شیطان بعداز شنیدن این حرف در گوشه ی مجلس به خودزنی, گریه و استغفار و در آخر به سجده ی زنها، مشغول شد...!🥴😂 ‌
Hammasini ko'rsatish...
👍 1
چرا مردان به دنبال رابطه از پشت هستند؟.زن برای آرام کردن شوهر و پایان دادن به این رابطه دردناک چکار باید کنه مشاهده پاسخ آخرین پست
Hammasini ko'rsatish...
پزشک زنان

تبلیغات 👇👇 @pezeshkads

#داستانک "هیچوقت با حالت دستوری با افراد خانواده تان صحبت نڪنید...!" مردی صبح از خواب بیدار شد، با همسرش صبحانه خورد، لباسش را پوشید و برای رفتن به ڪار آماده شد... هنگامی ڪه میخواست ڪلیدهایش را بردارد گرد و غباری زیاد روی میز و صفحه تلویزیون دید.! خارج شد و به همسرش گفت: دلبنـدم، ڪلیدهایم را از روی میز بیاور. زن خواست تا ڪلید ها را بیاورد دید همسرش با انگشتانش وسط غبارهای روی میز نوشته: "یادت باشه دوستت دارم" و خواست از اتاق خارج شود صفحه تلویزیون را دید ڪه میان غبار نوشته شده بود: "امشب شام مهمون من" زن از اتاق خارج شد و ڪلید را به همسرش داد... و به رویش لبخند زد، انگار خبر می‌داد ڪه نامه‌اش به او رسیده! * این همان همسر عاقلیست ڪه اگر در زندگی مشڪلی هم بود، مشڪل را از ناراحتی و عصبانیت به خوشحالی و لبخند تبدیل می ڪند...👌
Hammasini ko'rsatish...
👍 6😁 1
#پیام_ناشناس👤 سلام ببخشید مزاحم شدم یه کاناله قبلن معرفی کرده بودین که بدون سانسور ترین فیلم و سریال هارو میزاشت ، میشه دوباره بزاریش گمش کردم🥲 بفرما عزیزم : @FimBaziv ممنوعه‌ترین و نایاب‌ترین فیلمهای بدون سانسور و حذفیات +25
Hammasini ko'rsatish...
👍 1
Photo unavailableShow in Telegram
من آرمین هستم تو سردخانه بیمارستان امام رضا تبریز کار میکنم کارم اینه که متوفیان تحویل از بخش میگیرم و بعد تحویل خانواده هاشون میدم یه روز دم اذان غروب جنازه پسر جوانی آوردن همکارم پاشد کارهاشون انجام بده یهو گوشیش زنگ خورد کارشو سپرد به من رفت بیرون کسی هم نبود فقط من بودم و جنازه پسر جون تو دلم افسوس میخورد یهو یه نسیم خیلی خنکی بهم خورد فک کردم پنجره بازه نگاه کردم دیدم نیست بیخیال شدم کاور جنازه رو آماده کردم برگشتم سمت جنازه  دیدم  که........ https://t.me/+qnDerW8Afkc1MGJk
Hammasini ko'rsatish...
👍 2
Photo unavailableShow in Telegram
🚨سود 460 درصدی بیتکوین از ابتدای سال😳😳 کانال ارزدیجیتال دکتر احمدی پولت  را چند برابر میکنه و ثروتمندت میکنه حتما داخلش عضو بشید🔻👇 -DR AHMADI -DR AHMADI 📢
Hammasini ko'rsatish...
👍 1
📚 داستانی واقعی و خنده دار از قدیمیان یکی از گذشتگان تعریف می کند که روزی به همسرم گفتم که برای شب مهمان دارم و باید تا شب که از سر کارم برمی گردم همه چیز را آماده و مرتب کرده باشی و غذا درست کرده باشی شرمنده مهمانها نشویم . همسرم گفت : چشم @dastanvpand ومن سرکارم در مزرعه رفتم و تا مغرب سخت کار کردم و به طرف خانه به راه افتادم ....اما چشمم در آن تاریکی مغرب که باید همه چیز آماده می بود به همسرم افتاد گوشه ای خوابیده بود ... من هم خسته و درمانده که این حالت را دیدم از حرص و ناراحتی تا توانستم با عصا کتکش زدم ! به تمام قوت ضرباتم را وارد می کردم ، ناگهان متوجه شدم که صدای همسرم نیست و اصلا خانه خودم نیست خانه همسایه است !!! از شدت خجالتی و شرمندگی بیرون زدم و به سرعت به خانه خودم رفتم ،با چهره ای سرخ شده و پرآشوبم وقتی وارد خانه شدم دیدم همسرم همه چیز را آماده کرده و مهمانها منتظر من هستند ، به کسی از احوال خود چیزی نگفتم و نشستم ، و در دل هر آن منتظر بودم مرد همسایه بیاید و شکایت کند .... آن شب گذشت و کسی نیامد .... بعد از سه روز که از آن ماجرا گذشت و باز کسی نیامد و من دیگر طاقت نیاوردم و به بازار رفتم و تکه ای طلا گرفتم و به منزل همسایه رفتم و به مرد آن زن گفتم : بخدا خیلی شرمنده ام این طلای ناقابل را آورده ام بلکه مرا به خاطر  آزاری که به او رسانده ام ببخشد، خسته بودم و متوجه نشدم که خانه خودم نیست و چنین شد ...‌ مرد خنده ای کرد و گفت : به خدا قسم که من الان این را از تو میشنوم همسرم چیزی به من  نگفته است ، اما این سه روز چیزی که برایم خیلی عجیب بود تغییر حالت همسرم بود که هر بار که به منزل آمدم منزل تمیز و مرتب شده است و همه چیز آماده است ! ای کاش هر هفته یکبار می آمدی و این اشتباه را تکرار می کردی ! ❤️‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
Hammasini ko'rsatish...
👍 5👎 3👏 3 2😁 1
Photo unavailableShow in Telegram
زن جوانی که شوهر میلیاردری داشت دچار سرطان کلیوی شد و بعد از مدتی بستری از بیمارستان مرخص شد ... هنگامی که زنان همسایه و قوم خویش و دوستان جوانش برای عیادت زن می آمدند در جواب همه انها که بیماری اش را میپرسیدند میگفت ایدز دارد. این امر توجه دخترش را .................😳 ادامه ماجرا 👉
Hammasini ko'rsatish...
Boshqa reja tanlang

Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.