❌
زنش رو برهنه توی بغل یکی دیگه می بینه و دیوونه میشه...💯
_ اینا چیه؟ اینا چیه #بیشرف؟ اینا چیه #هرزه؟
مثل بید #میلرزم و اون مشتش رو به در و دیوار میکوبه و هر چی دم دستش میآد #میشکنه.
_ بی همه چیز فیلت یاد هندوستان کرده؟ چی برات کم گذاشتم... تو بغل اون مهرداد بیناموس چی کار میکنی؟
بیش تر تو خودم جمع میشم... با صدایی لرزون میخوام از خودم دفاع کنم...
_ بخدا...
_ قسم خدا نخور... تو خدا میشناسی؟ با بچه ی من... با بچه ی من تو شکمت رفتی پی هرزگی ات؟
دور خودش میچرخه... از دست مشت شده اش خون میچکه...
_ از کجا معلوم اون توله سگ تو شمکت از من باشه؟ هوم؟ زیر خواب کدوم حروم زاده ای بودی که بستی اش به من؟
لیوان دیگه ای برمیداره و کنار سرم توی دیوار میکوبه...
_ بچه ی توعه هومن... از توعه من با هیچ کس غیر تو نبودم... #بیهوشم کردن... نمیدونم چطور شد...
مثل #وحشی ها به سمتم هجوم میاره... دو تا بازو هام رو محکم میگیره و بلندم میکنه... فرو رفتن خورده شیشه ها تو پام باعث #سوزش میشه ولی #جرئت ندارم حرفی بزنم
_ برای این توله فقط یک راه باقی میمونه...
منتظر نگاهش میکنم
تا بفهمم این پدر سنگدل چی میخواد سر طفلش بیاره... روی زمین رهام میکنه که از شدت ضعف محکم کف زمین میخورم...
_ من... هومن شمس... نمیتونم این ننگ و تحمل کنم و آزمایش DNA ازت بگیرم... وقتی این بچه بمیره... تو خونه زندانی ات میکنم... نطفه ی بعدی ات مال من نمیزارم کج بری...
#التماس هام فایده نداره و هر ضربه ی #کمربندش محکم تر از دیگری روی تنم فرود میاد... ان قدر ادامه میده تا #مایع گرمی از بین پام راه پیدا میکنه و بعدش سیاهی مطلق...
https://t.me/joinchat/AAAAAE2lKrfH285nSYAcVg
روی #تخت بیمارستان خوابیدم و عزادار بچه ای هستم که همه فکر میکنن دراثر تصادف از بین رفته...
با احساس کردن صدای قدم های هومن خودم رو به خواب میزنم...
_ فرین میدونم که بیداری... پس خوب گوش کن... تو مال منی... سلول به سلول تنت مال منه... فکر نکن اگر بمیری ولت میکنم... بمیری هم تو همون خونه چالت میکنم... هر روز میشینم سر قبرت... پس فکر فرار از این جهنم نباش... چون میسوزونتت... بار دیگه بخششی در کار نیست... فهمیدی؟
صدای آروم و در عین حال خشنش قبض روحم میکنه...
_ ناراحت اون تخم حرومت هم نباش... از اینجا بریم یکی بهترش رو خودم تو شکمت میکارم...
https://t.me/joinchat/AAAAAE2lKrfH285nSYAcVg
فرین به دلایلی مجبور میشه #صیغهی هومن بشه ولی به شرط اینکه بهش دست نزنه...
اما هومن پای #قولش نمیمونه و بهش #تجاوز میکنه...
وقتی فرین بچهی هومن رو #حامله است، خواستگار قدیمی اش مهرداد براش توطئه میکنه و عکس و فیلم خودش و فرین رو برای هومن میفرسته...
هومن هم فکر میکنه فرین بهش #خیانت کرده و...
❌
توصیهی ویژهی امشب...❌
این رمان دارای صحنه های باز و خشن است...⛔
از افراد مجرد و دارای روحیهی حساس خواهش مندیم جوین نشن...🔞🚫
https://t.me/joinchat/AAAAAE2lKrfH285nSYAcVg